از برجام‌گرفتگی تا برجام‌زدگی !

از برجام‌گرفتگی تا برجام‌زدگی !      ما که با این همه درایت و فرهیختگی و علم و دانش متوجه نشدیم که بالاخره این برجام، فرجام درست و درمانی برای مذاکرات چندین و چند ساله بود یا یک سندی شد هم‌تراز ترکمانچای مرحوم، این طرف آبی‌ها و آن طرفی‌های چشم آبی، همه جور حرف و حدیثی […]

از برجام‌گرفتگی تا برجام‌زدگی !

     ما که با این همه درایت و فرهیختگی و علم و دانش متوجه نشدیم که بالاخره این برجام، فرجام درست و درمانی برای مذاکرات چندین و چند ساله بود یا یک سندی شد هم‌تراز ترکمانچای مرحوم، این طرف آبی‌ها و آن طرفی‌های چشم آبی، همه جور حرف و حدیثی برای این برجام زبان بسته درست کرده‌اند، عده‌ای آن را بدون نتیجه و صوری و کلاه گشاد می‌خوانند، عده‌ای دیگر آن را اساسی و اصولی مو لا درز نرو، از آن طرف هم عده‌ای برجام را مایه شرمساری غرب و گروگان‌گیری ایرانی و از این تعابیر من درآوردی و عده‌ای دیگر بازدارنده و محدودکننده و نشانه عقب‌نشینی! البته هستند کسانی که آن را نماد مذاکره و نتیجه‌بخشی دیپلماسی، به‌جای جنگ و تنش و لشکرکشی می‌دانند که البته ایشان در اقلیت مطلق به‌سر می‌برند و به‌نفع خیلی‌ها نیست حرف آنها را بشنوند!

    از دو حالت خارج نیست یا کلاً همه می‌دانند این برجام خوب است یا بد و فقط خودشان را زده‌اند به کوچه چپ و سیاست و باند و جناح و حزب است که نمی‌گذارد حرف دلشان را بزنند و یا کلاً همه نمی‌دانند قضیه چیست و فقط سیاست و باند و جناح و حزب است که معلوم می‌کند باید چه نظری بدهند و کدام طرف را بچسبند.

    البته یک حالت سومی هم هست که از آن دو حال خارج است، این برجام هم خوبی دارد و هم بدی، هر کسی چه اینوری و چه آن‌وری، چه بلوند و چه زرد و چه میانه‌حال! به‌خاطر سیاست و باند و جناح و حزب است که یا چشمش را بر روی خوبی‌ها بسته و یا کلاً ضعف و بدی‌ها به چشم مبارکشان نمی‌آید.

تا یادم نرفته بگویم یک حالت دیگری هم هست (حال چندم بودیم؟) بگذریم، که به آن حالت قیقاجی می‌گویند، یعنی همزمان با دفاع تمام قد از برجام و برجامیون، تیر به قلب آن مادرمرده ر‌ها می‌کنند و یا آن‌که شمشیر از رو می‌بندند و هل‌من‌مبارز می‌طلبند و همزمان احسنت و آفرین‌کنان هلهله شادی و پیروزی سر می‌دهند!

 همین حالت قیقاجی یکی به نعل بزن، یکی به میخ است که پدر صاحاب بچه را درآورده، وگرنه آن حالت‌های قبلی به همه چیز ربط دارد به‌جز روح و جسم و بند و مفاد برجام، وگرنه این روح و جسم زخمی و شرحه‌شرحه شده که باید تا حالا غزل را خوانده و به دیار عدم شتافته بود.

به‌نظر مبارکمان می‌رسد که این برجام نه حلوای تن‌تنانی و تنترانی است و نه شوکران و سرکه زهرماری، فقط این چشم‌ها و دل‌های نقادان و طرفداران و حسودان و یانکی‌ها و سینه‌چاکان و دل‌نگران‌هاست که باید کمی از زخم‌های روحی و جسمی التیام یابد تا بتوانیم تکلیف خودمان را در این وانفسای خوب، بد، زشت بهتر بدانیم.

هوشنگ‌خان