آیا رهبری در آمریکا سرنوشتساز است؟ میزان اهمیت ترامپ اگر ترامپ از وقوع یک جنگ بزرگ جلوگیری کند و اگر مجدداً انتخاب نشود، محققان و مورخان آینده شاید به دوران ریاست جمهوری او به چشم یک دوران کوتاه پیروزی در منحنی تاریخ آمریکا نگاه کنند به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، ایالات متحده هرگز رییسجمهوری مانند […]
آیا رهبری در آمریکا سرنوشتساز است؟
میزان اهمیت ترامپ
اگر ترامپ از وقوع یک جنگ بزرگ جلوگیری کند و اگر مجدداً انتخاب نشود، محققان و مورخان آینده شاید به دوران ریاست جمهوری او به چشم یک دوران کوتاه پیروزی در منحنی تاریخ آمریکا نگاه کنند
به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، ایالات متحده هرگز رییسجمهوری مانند دونالد ترامپ به خود ندیده است. او با شخصیت خودشیفته و توانایی تمرکز کوتاهمدت و عدم تجربه در امور جهانی، به جای داشتن استراتژی سیاست خارجی، تمایل به شعار دادن دارد. بعضی از رؤسای جمهور مانند ریچارد نیکسون، ناامنیهای روانی و سوگیریهای اجتماعی مشابه داشتهاند، اما نیکسون دیدگاه استراتژیک سیاست خارجی داشت. دیگر رؤسا، مانند لیندون. بی. جانسون، شخصیت خودپرست افراطی داشتند، اما در عین حال از مهارت سیاسی زیادی در همکاری با کنگره و سایر رهبران برخوردار بودند.
آیا در آینده، مورخان به دوران ریاست جمهوری ترامپ به چشم نقطه عطفی مهم در نقش آمریکا در جهان نگاه میکنند؟
در آغاز قرن بیستم، تئودور روزولت، رهبر کنشگر بود و وودرو ویلسون با فرستادن نیروهای آمریکایی برای مبارزه در اروپا سنتهای نیمکرهای آمریکا را شکست.
در اواخر قرن بیستم، نیروهای ساختاری تغییرات اقتصادی جهانی باعث از بین رفتن نفوذ ابرقدرت آن زمان یعنی شوروی شد؛ و تلاشهای میخائیلگورباچف برای اصلاحات، باعث سرعت بخشیدن به فروپاشی شوروی سابق شد. با این حال، افزایش قدرت دفاعی و زیرکی در مذاکره رونالدریگان، به همراه مهارت جورجایچدابلیوبوش در مدیریت پایان جنگ سرد، در نتیجه نهایی به دست آمده، مهم بود.
آیا داستانی قابل قبول وجود دارد با ذکر مثال نشان دهد اگر آمریکا از سوی رییسجمهوری دیگر اداره میشد، تا پایان قرن بیستم میلادی، نمیتوانست به قدرت اول جهانی تبدیل شود؟
شاید اگر فرانکلین دلانو روزولت، رییسجمهور نبود و آلمان قدرت خود را تحکیم نکرده بود، نظام بینالمللی در دهه ۱۹۴۰ میتوانست چشماندازی از دنیای چند قطبی آماده درگیری رمان جورجاورول باشد. شاید اگر ترومن رییسجمهور نبود و استالین در اروپای شرقی و خاورمیانه دستاوردهای بزرگی به دست میآورد، امپراطوری شوروی قویتر میشد و ممکن بود جهان دو قطبی، مدت طولانیتری ادامه پیدا کند. شاید اگر آیزنهاور و یا بوش رییسجمهور نبودند و رهبر دیگری در اجتناب از جنگ به این اندازه موفق نبود، برتری آمریکا از مسیر خارج میشد (همانطور که به واسطه دخالت در جنگ ویتنام، برای مدتی این اتفاق روی داد).
احتمالاً به واسطه وسعت اقتصادی و جغرافیای مطلوب، نیروهای ساختاری در آمریکا نوعی برتری در قدرت برای این کشور ایجاد کردند. با این وجود، تصمیمهای رهبران این کشور، بر زمان و نوع برتری به وجود آمده، تأثیر میگذارند. با این توصیف، حتی با وجود ساختار مشخص، یک رییسجمهور خاص و نحوه اداره کردن امور از سوی او، میتواند تأثیرگذار باشد.
بنابراین رهبری مهم است، اما این اهمیت تا چه حد است؟ هرگز پاسخ دقیق نخواهد بود. محققانی که تلاش کردهاند تأثیر نحوه رهبری در شرکتها یا آزمایشهای آزمایشگاهی را اندازهگیری کنند، بسته به موقعیت، به آمار ۱۰ تا ۱۵ درصدی رسیدهاند. اما این پژوهشها در شرایط آزمایشگاهی اندازهگیری شده است که در آن تغییر، ساختاری خطی دارد. در موقعیتهای واقعی، مثلاً در دوران پسا آپارتاید در آفریقای جنوبی، رهبری نلسونماندلا تفاوت زیادی به وجود آورد.
سیاست خارجی آمریکا به وسیله نهادها و قانون اساسی شکل گرفته است، اما بحرانهای خارجی میتواند زمینههای زیادی ایجاد کند که وابسته به تصمیمات، خوب یا بد، رییسجمهور است. اگر الگور در سال ۲۰۰۰ به سمت ریاست جمهوری میرسید، احتمالاً ایالات متحده با افغانستان وارد جنگ میشد، اما با عراق نمیجنگید. از آنجایی که رویدادهای سیاست خارجی، به اعتقاد دانشمندان علوم اجتماعی «وابسته به مسیر» هستند، کوچکترین تصمیمگیریها از سوی رییسجمهور، حتی با دامنه کوچک ۱۰ تا ۱۵ درصدی در ابتدای راه نیز میتواند در طول زمان، منجر به تفاوتهای عمده در نتایج به دست آمده شود. به گفته رابرتفراست، زمان رسیدن به دو راهی در یک جنگل، همه چیز به انتخاب ناگزیر یکی از آن دو راه بستگی دارد.
در آخر، باید گفت که خطرات احتمالی به وجود آمده به موجب شخصیت یک رییسجمهور، احتمالاً متقارن نخواهد بود. به این معنا که این خطرات بر یک قدرت جهانی یا یک کشور رو به رشد، تأثیر متفاوتی دارد. به مانع برخورد کردن یا به وجود آوردن جنگ، میتواند باعث غرق شدن کشتی جامعه شود. اگر ترامپ از وقوع یک جنگ بزرگ جلوگیری کند و اگر مجدداً انتخاب نشود، محققان و مورخان آینده شاید به دوران ریاست جمهوری او به چشم یک دوران کوتاه پیروزی در منحنی تاریخ آمریکا نگاه کنند، اما تمامی این موارد، اما و اگرهای بزرگی هستند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.