بزرگترین شکست تاریخ استقلال در یک ساعت پایان برنامه نود، با فریاد سرمربی استقلال برای ۲۰ ثانیه وقت، به همین اندازه به تعویق افتاد تا آخرین دست و پا زدن او برای ماندن در تیم محبوبش به سرانجام برسد. به گزارش «ورزش سه»، نود این هفته حیرتانگیز و باورنکردنی بود. شوی بلندی با صحنهگردانی عادلفردوسیپور، […]
بزرگترین شکست تاریخ استقلال در یک ساعت
پایان برنامه نود، با فریاد سرمربی استقلال برای ۲۰ ثانیه وقت، به همین اندازه به تعویق افتاد تا آخرین دست و پا زدن او برای ماندن در تیم محبوبش به سرانجام برسد.
به گزارش «ورزش سه»، نود این هفته حیرتانگیز و باورنکردنی بود. شوی بلندی با صحنهگردانی عادلفردوسیپور، نقش اولی یکصدا (علیرضا منصوریان) مثل فیلم مشهور «هر»، و با چند نقش مکمل، درخشانترینشان امیرعباسیملکی، عضو هیأت مدیره استقلال که با حضور ناگهانی پشت خط نود، پردهها را کنار زد؛ مردی که اگرچه عادل فردوسیپور را آقای چیز خطاب میکرد؛ اما تصور اولیه از سادگی ظاهری خود را به افشای جملات خصوصی سرمربی تیم در جلسه هیأت مدیره کاملاً از بین برد و چنان بازی را در دست گرفت که شاید همین حضور کوتاه چند دقیقهای در برنامه نود تومار این مدیر و سرمربی و هیأت مدیره را در هم بپیچد.
نود ویژه ناکامی استقلال با حضور دیرهنگام و صحبتهای سیاستمدارانه رضاافتخاری آغاز شد؛ اما آغاز اتفاقات، حضور علیمنصوریان روی خط نود بود. او بعد از ۳ هفته سکوت مطلق و قهر با رسانهها برای دفاع از خود در نود حاضر شد؛ اما طبق معمول اشتهای وافرش به صحبت و کلمهسازی، کارش را خراب کرد. در واقع برای منصوریان به عنوان یک سرمربی حرفهای بهتر بود که در ساعت۱:۳۰روز قبل از مهمترین بازی فصلاش، خوابیده باشد اما او دم به تلهای داد که در واقع برای گیرانداختناش طراحی نشده بود؛ اما او به اصرار و به مرور پای خود را به طنابی وارد کرد که در پایان برنامه او را معلق و سروته پیچ و تاب میداد.
منصوریان، باوجود خودداری افتخاری از صحبت درباره جزییات، مدتی طولانی رشته کلام را در دست گرفت و باز به هیأت مدیره تیمش انتقاد کرد و گفت زیربار حذف رحمتی و جباری از تیم نمیرود؛ اما بعد از اشاره او به نام امیرعباسیملکی، عضو کم سروصدای هیأت مدیره، این چهره جدید اردوی استقلال روی خط آمد تا طوفانی چند دقیقهای حتی باعث بهت مجری برنامه نود شود که طبعاً در همه این سالها گوشش از این حرفها پر است.
ملکی که سابقه آشنایی ورزشینویسهای قدیمی با او به اوایل دهه ۱۳۷۰ شمسی برمیگردد، در شرایطی که مهدیرحمتی هم روی خط بود، تأکید کرد که علت کنار گذاشته شدن گلر استقلال درخواست منصوریان بوده و حتی گفته : «رحمتی بعد از پنالتی جم (گل دوم) شادی کرده است.» جمله آنقدر تند و در جهت مخالف حرفهای منصوریان بود که بعد از این حرف شاید سکوتی چند لحظهای کل ایران را فراگرفت و بعد وقت گردشدن چشمها از تهمت بزرگی بود که اثباتش به معنای افشای دروغ از سوی سرمربی استقلال بود. در این لحظات حتی عادل هم تتهپته میکرد و جالب اینکه مهدیرحمتی هم از این جمله استفاده کرد: من که هنگ کردم!
اما دوباره منصوریان که هنور تلفن را قطع نکرده بود، روی خط برگشت و حالا وقت اثبات این بود که ملکی دروغ میگوید؛ درحالیکه رحمتی به روشنی در جبهه مخالف سرمربی استقلال قرار داشت و حتی با لحن بدی پاسخ توجیههای منصوریان را داد که نتیجهاش یک قهقهه بلند از سوی ملکی بود. رفتار باورنکردنی آقای عضو هیأت مدیره که مشتش را به سرمربی زده و حالا میخندید. از این به بعد، بازی تغییر کرد. حالا منصوریان به دنبال قسم دادن و شاهد گرفتن افتخاری و تأکید روی این نکته بود که پشت بازیکنانش را خالی نکرده ولی افتخاری تا لحظههای پایانی از تأیید سرمربی تیماش خودداری کرد و نهایتاً، کمی قبل از تیتراژ طوری منصوریان را تأیید کرد که ملکی هم از دست او دلخور نشود؛ در حالیکه سرمربی آبیها بین واگویهها یکی دوبار از رفتن حرف زد و در نهایت برای فوتبال مملکت ابراز تأسف کرد؛ جملاتی کم تأثیر برای تسکین استقلالیها که چند روز بعد از شکست تیم ناگهان و بیرحمانه از پشت پرده و مناسبات عجیب و غریب تیم مطلع شدند.
این حقیقتی بود مهیب و تلخ که شاید ارزش کشف کردن نداشت. حقیقتی که در پس رویارویی تلفنی سرمربی، مدیرعامل، کاپیتان و عضو هیأت مدیره باشگاه به نمایش گذاشته شد؛ آدمهای مهمی که در یک نمایش غیرقابل باور، در مدتی کوتاه پروبال هم را چیدند تا پای زشت طاووس بیرون بزند و شب طرفداران میلیونی باشگاه بزرگ استقلال را خراب کند. آنها قطعاً صبح فردا را خشمگین آغاز خواهند کرد و در انتظار اخبار جدید خواهند ماند. خبری که اگر در آن نشانههایی جدی از عملگرایی نباشد، عواقب سنگینی برای وزارت ورزش و رییس مجمع باشگاه خواهد داشت؛ چرا که به قول نویسندهای، این نمایش یک ساعته تلاشی برای رقم خوردن بزرگترین شکست تاریخ باشگاه استقلال بود. باشگاهی که بیش از هر چیز به گذشته و سنت و کلاس متفاوتش افتخار میکند و آدمهای بزرگ باسواد و شریفی مثل پورحیدری و حجازی را مایه تفاخر و سمبل خود میداند. برای آنها استقلال همیشه استقلال خواهد ماند؛ اما شب دروغ یقیناً از یاد هیچ کدامشان نخواهد رفت.
بیایید نسبت به هویت و تاریخ این باشگاه بزرگ بیتفاوت نباشیم، آقای وزیر! صادق که باشیم جماعت بزرگی از شما و بیعملیتان دلخور و اندوهگین هستند. حالا که در کمال تأسف منتخبین شما در پیشگاه هواداران مردود شدند، این آخرین فرصت شماست که به آنها اثبات کنید که به ارزشهای ورزشی و البته اجتماعی احترام میگذارید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.