کاهش قیمت نفت همچنان ادامه دارد و پیشبینیها حاکی از آن است که تا پایان دهه جاری قیمتهای پایین نفت در بازار مشاهده خواهد شد. با توجه به این روند، به نظر میرسد برخی نگرانیها برای اعتبارات عمرانی بیجا نباشد. بر این اساس، برخی از کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، آینده اعتبارات پروژههای عمرانی که […]
کاهش قیمت نفت همچنان ادامه دارد و پیشبینیها حاکی از آن است که تا پایان دهه جاری قیمتهای پایین نفت در بازار مشاهده خواهد شد. با توجه به این روند، به نظر میرسد برخی نگرانیها برای اعتبارات عمرانی بیجا نباشد. بر این اساس، برخی از کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، آینده اعتبارات پروژههای عمرانی که از درآمدهای نفتی اجرا میشدند را خوش نمیبینند. غلامرضا سلامی، مشاور وزیر راه و شهرسازی در این خصوص با حضور در کافهخبر با اشاره به آثار سوء کاهش قیمت نفت روی پروژههای عمرانی، میگوید: دولت قبل میتوانست کاهش قیمت نفت را پیشبینی کند، اما به نظر من یک مقدار بیفکری کرده است. به اعتقاد وی، تصور این بوده که دولت در سال بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد نفت خواهد داشت، بنابراین خود را از هر نوع فکری بینیاز میدانست. این در شرایطی است که پساندازی صورت نگرفت و درآمدی که داشتیم، خرج کردیم و تعهدهای زیادی هم برای آینده باقی گذاشتیم.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با غلامرضا سلامی، مشاور وزیر راه و شهرسازی است.
* با توجه به افت قیمت نفت، به نظر میرسد در حال حاضر پروژههای عمرانی در وضعیت مناسبی قرار ندارد. در حال حاضر شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟
بهطور معمول بودجهای که دولت ارایه میدهد، شامل بودجه عمومی و بودجه طرحهای عمرانی میشود. قطعاً اولویت خرج کردن با بودجه عمومی و حقوق کارمندان و هزینههای جاری است. یعنی پروژههای عمرانی از نظر اهمیت در درجه دوم قرار میگیرد، چون حقوق کارمند را نمیشود پرداخت نکرد.۶۰، ۷۰ درصد هزینه عمومی دولت نیز هزینه پرسنلی و نیروی کارمندی است؛ بعد هزینههای وزارتخانهها برای انجام امورشان قرار دارد.
بر این اساس، وقتی که درآمد نفت پایین میآید، فشار بیشتر متوجه بودجه عمرانی میشود. یعنی دولت هر چقدر کم بیاورد، از بودجه عمرانی میزند. در این دو سال هم دولت با وجود اینکه تلاش کرد مبلغی را به بودجه عمرانی تخصیص دهد، اما آن موفقیتی که انتظار میرفت، صورت نگرفت. این در حالی است که هماکنون ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول لازم است برای اینکه طرحهای عمرانی تکمیل شود.
این نشاندهنده دو مسأله است. یکی اینکه اصلا انتخاب و شروع طرح غیرکارشناسی بود که مربوط به دولتهای قبل میشود. از سوی دیگر، درآمدهایی که دولت روی آن حساب کرده بود، محقق نشد؛ مثل نفت.
وقتی قیمت نفت کاهش پیدا میکند، فقط درآمد نفت در بودجه کاهش نمییابد، بسیاری از درآمدها وابسته به این موضوع است. برای نمونه، زمانی که درآمد نفت کاهش مییابد، ارز کشور کم میشود. ارز کم شود، واردات کاهش مییابد. واردات کاهش یابد، حقوق گمرکی که یکی از درآمدهای مهم دولت است، افت میکند. از سوی دیگر، کارخانهها نمیتوانند مواد اولیه مورد نیاز خود را وارد کنند، بنابراین تولیدشان کاهش مییابد. بر این اساس، واحدهای تولیدی مالیات کمتری میپردازند؛ کما اینکه امسال درآمدهای مالیات نسبت به بودجه خیلی پایینتر بود. بنابراین کاهش درآمد نفتی در بودجه ۳، ۴ اثر مستقیم و غیرمستقیم دارد.
همانطور که گفتم، در شرایط کنونی دولت از هزینههای جاری و بودجه عمومی نمیتواند بزند و فشار به پروژههای عمرانی میآید. یکی از دلایل رکود در کشور هم این است که طرحهای عمرانی تقریباً متوقف شده است.
وقتی طرحهای عمرانی متوقف شود، خیلی از کارخانههای وابسته به طرحهای عمرانی مثل کارخانههای سیمان، زیر ظرفیت کار خواهند کرد. در حال حاضر هم بخش مسکن در رکود است و هم پروژههای عمرانی، بنابراین کارخانههای سیمان، تولید فولاد و… زیر ظرفیت کار میکنند. شرایط امروز پروژههای عمرانی، به دلیل اثر سوء کاهش درآمد نفت است.
* آیا کاهش قیمت نفت قابل پیشبینی بود؟
به نظر من از یک زمانی حتماً قابل پیشبینی بود. اما متأسفانه کاهش قیمت نفت همزمان با شروع کار دولت یازدهم شروع شد و دولت قبل میتوانست کاهش قیمت نفت را پیشبینی کند. اما به نظر من یک مقدار بیفکری کرده است. یعنی تصور این بوده که دولت در سال بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد نفت خواهد داشت، بنابراین خود را از هر نوع فکری بینیاز میدانست. این در شرایطی است که پساندازی صورت نگرفت و درآمدی که داشتیم، خرج کردیم و تعهدهای زیادی هم برای آینده باقی گذاشتیم.
نمیشود قاطعانه گفت که عمدی بوده، اما صددرصد میشود گفت بیفکری بوده است. یعنی واردات بیرویه در این سالها، کل صنایع کشور را تقریباً از بین برد و توانی برای صنعت نگذاشت. نگه داشتن نرخ ارز روی رقم حدود هزار تومان طی سالها با وجود تورم داخلی خیلی بالا، لطمه زیادی زد.
از نظر کارشناسی و علمی بخواهیم نگاه کنیم، عواقب این قضیه را کسانی که تصمیم میگرفتند، باید میدانستند و پیشبینی میکردند. وقتی قیمت نفت بالا میرفت، واردات بیرویه صورت میگرفت و تولید داخلی ضربه میدید، باید چنین روزهایی پیشبینی میشد. مسلماً این رکود فعلی، قسمت عمدهای از آن ناشی از همین بیفکری است.
بر این اساس، قضاوت موضوع خیلی دشوار است و من بیشتر سیاستهای پوپولیستی و عدم توجه به معیارهای علمی در اقتصاد عامل میدانم.
* در دو سال اخیر با توجه به صحبت شما که اجرای پروژههای عمرانی متوقف شده، یعنی هیچ پروژه عمرانی نداشتیم که به اتمام رسیده باشد؟
بههرحال دولت وقتی که پول نداشته باشد، تخصیص منابع به بودجه طرحهای عمرانی کاهش مییابد و اینگونه کار عقب میافتد. البته دولت یکسری اولویتبندیهایی داشته که طرحهای بالای ۸۰ درصد را به اتمام برساند و در اولویت بودجه قرار گیرند. حالا تکلیف طرحهای کمتر از ۸۰ درصد چه میشود؟ بههرحال این طرحها پیمانکار دارند و نیروی کار داشتند. این اثر نامطلوبی روی اقتصاد داشته است. اما پروژههای با پیشرفت ۸۰ درصد به بالا هم اجرا و کامل نشده، چون منابع دولت کم بوده است.
دولتها در چنین مواردی از مردم استقراض میکنند، اما متأسفانه در ایران امکان استقراض هم وجود ندارد. یعنی اینقدر نرخ بهره بالا رفته که این امکان هم از دولت سلب شده است. بنابراین فقط باید امید داشت که جریان ورودی درآمدهای ارزی به کشور بیشتر شود تا گشایشی در امور عمرانی ایجاد شود. ورود سرمایهگذاری خارجی میتواند کمک کند.
* قبلاً گفته میشد حدود ۳ هزار پروژه نیمهتمام وجود دارد. این پروژهها در چه وضعیتی قرار دارند؟
من در حال حاضر آماری ندارم، اما فقط میکنم تعداد این پروژهها بیشتر از ۳ هزار مورد باشد. چون مشخص نشده که کدام پروژه عمرانی، کدام پروژه ملی و کدام پروژه کلان، شهری و منطقهای است. سطح پروژهها را در دولت قبل پایین آوردند برای اینکه تعداد را زیاد کنند. ولی پروژههای ملی مثل راهها و راهآهن، بنادر، فرودگاهها و… در حقیقت عقب هستیم. سن متوسط ناوگان هوایی بیش از ۲۲، ۲۳ سال است. ناوگان ریلی نیز تا ۵۰ سال سن دارد. سن ناوگان حملونقل بینشهری و خیلی از کامیونها بالای ۳۵ سال است. در حقیقت اینها باید نوسازی شود، اما متأسفانه بهدلیل کمبود منابع و نیز تحریمها، متوقف مانده است. به همین دلیل از کشورهای منطقه عقب ماندهایم؛ چه در حملونقل هوایی، چه در حملونقل ریلی و چه در حملونقل دریایی و زمینی. در حوزه زیرساختها نسبت به درآمدهایی که کشور داشتیم، عقب هستیم.
بههرحال اینها مسایلی است که نیازمند سرمایهگذاری است که بخشی از آن را دولت باید انجام دهد؛ این در حالی است که منابع در سالهای گذشته اتلاف شد و در عین حال، در حال حاضر با کمبود درآمد نفتی مواجه هستیم. البته حضور سرمایهگذار خارجی بعد از اجرای برجام میتواند در رفع این بحران مؤثر باشد.
* واقعاً برجام میتواند به اقتصاد کشور کمک کند؟
بله، در حال حاضر سرمایهگذاران مشتاق به سرمایهگذاری در ایران زیاد هستند. سرمایهگذاران وقتی به ایران بیایند، چند چیز با خود میآورند؛ یکی اینکه میتواند سرمایهگذاری در زیرساختها و صنایع و حوزه گردشگری و خدمات داشتند باشند. از سوی دیگر، بازار تکان میخورد. پتانسیل کشور برای رشد مناسب است؛ فقط در حوزه تجارت بینالمللی ضعیف شدیم.
* در ماههای اخیر رفتوآمد هیأتهای تجاری به کشور زیاد بوده است. فکر میکنید چند درصد این رفتوآمد به انعقاد قرارداد منتهی شود؟
درصد خاصی را نمیشود عنوان کرد، اما هیأتهای تجاری برای سرمایهگذاری در ایران مصمم هستند؛ البته بستگی دارد به اینکه ما چقدر زمینه همکاری برای آنها مهیا کنیم. اگر زمینههای فعالیت سرمایهگذاری خارجی در ایران فراهم شود، ایران میتواند محل فعالیت خوبی برای آنها باشد؛ با توجه به مشکلاتی که سرمایه در کل جهان دارد، ایران یک کشوری است که هم جمعیت زیادی دارد و هم بازار خوبی و هم اینکه نسبت به کشورهای دیگر از جغرافیای بینظیری برخوردار است. اینها بستگی دارد به اینکه برجام بهطور کامل اجرایی شود و ما چقدر تدبیر برای سرمایهگذاری داشته باشیم.
* یک گزارشی چندی پیش منتشر شد که ایران از نظر محیط کسبوکار نامطئمن و ناآرام است و همین موضوع باعث شده که سرمایهگذاران خارجی اطمینان برای سرمایهگذاری پیدا نکنند و با تأمل در این خصوص عمل کنند.
بله، همین موضوع یک مانع بزرگ است. منتها موانع در نوع صنعت متفاوت است، اما بهطور کلی چارهای نداریم جز اینکه فضای کسبوکار بهبود پیدا کند. البته تلاشهایی هم شده، اما باز هم موانع خیلی بازدارنده از نظر سرمایهگذاری است.
بههرحال اینها دست به دست هم میدهد که جلوی سرمایهگذاری گرفته شود. همواره سرمایهگذار ریسکها را با بازده میسنجد و ایران کشوری است که میتواند بازده خوبی برای سرمایهگذاری داشته باشد. در این خصوص حکومت همزمان با اجرای برجام میتواند موانع کسبوکار را کاهش دهد.
* به نظر شما در حوزه سرمایهگذاری خارجی بهتر است روی کدام کشور تمرکز کرد؟
آنچه که مسلم است، باید ببینیم کشورهای نوظهور که در این سالها و ۲۰ سال اخیر رشد کردند، از چه جاهایی سرمایهگذاری کردند. بهطور قطع به سراغ کشورهای اروپایی و آمریکایی رفتند و یا ژاپن و کره. چون تکنولوژی که در این کشورها است، تکنولوژی برتر است. مسلماً اولویت با آنها است، اما روسیه، چین و حتی هند هم میتوانند جزو سرمایهگذاران در ایران باشند.
اما کلا ترجیح باید به سمت کشورهایی باشد که در سه زمینه برتر هستند؛ مدیریت، تکنولوژی و بازار. این سه نکته بیشتر در کشورهای غربی جمع شده و حالا چین، روسیه و هند نیز در سرمایهگذاری در ایران میتواند نقش داشته باشد.
* یکی از انتقاداتی که امروز وجود دارد، تحریمهای داخلی است. به اعتقاد شما، تحریمهای داخلی بیشتر اقتصاد ایران را با مشکل مواجه کرده یا تحریمهای خارجی؟
در بحث پروژههای عمرانی تحریمهای خارجی زیاد اثرگذار نبوده است؛ غیر از اینکه یک مقدار دسترسی کشور به منابع درآمدی ارزی کم شود. اما در ازای آن میتوانستیم فاینانس کنیم. برای مثال، ۲۲ میلیارد دلار در چین پول داشتیم. تحریم که میگوییم، همان فضای کسبوکار و فضای سخت کسبوکار و موانع در این حوزه است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.