عقل در برابر نفت!

عقل در برابر نفت! محمدرضاعیوضی مهم‌ترین مشکلی که برای کشورهای غنی از منابع طبیعی به وجود می‌آید، بیماری هلندی است. بیماری هلندی یک مفهوم اقتصادی است که تلاش می‌کند رابطه بین بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی و رکود در بخش صنعت را توضیح دهد. این مفهوم بیان می‌دارد که افزایش درآمد ناشی از منابع طبیعی […]

عقل در برابر نفت!

محمدرضاعیوضی

مهم‌ترین مشکلی که برای کشورهای غنی از منابع طبیعی به وجود می‌آید، بیماری هلندی است. بیماری هلندی یک مفهوم اقتصادی است که تلاش می‌کند رابطه بین بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی و رکود در بخش صنعت را توضیح دهد. این مفهوم بیان می‌دارد که افزایش درآمد ناشی از منابع طبیعی می‌تواند اقتصاد ملی را از حالت صنعتی خارج کند.

واژه بیماری هلندی در سال ۱۹۷۷ توسط مجله اکونومیست برای توصیف رکودِ بخش صنعتی در هلند بعد از کشف گاز طبیعی در دهه ۱۹۶۰ به‌کار گرفته شد. واژه بیماری هلندی زمانی در اقتصاد هلند و نیز اقتصاد جهانی رایج شد که این کشور پس از کشف مقادیر زیادی گاز در سال ۱۹۵۹با مشکلات عمده‌ای مواجه شد. این پدیده اقتصادی در بسیاری از کشورهایی که در یک بخش صادرات تمرکز دارند نیز مشاهده می‌شود.

منابع طبیعی به رغم اهمیت فراوانی که در توسعه اقتصاد و رفاه مردم دارند، بهره‌برداری نادرست از آنها سبب تخریب و همچنین ایجاد آلودگی در محیط‌زیست و نیز محرومیت نسل‌های آینده از این نعمت‌های خدادادی می‌شود.

یکی از مسایلی که در سرفصل اقتصاد مقاومتی وجود دارد، اقتصاد دانش‌بنیان است و همچنین لازمه پیشرفت کشور هم از لحاظ پتانسیل‌‌ها و ظرفیت‌های ملی و هم پیشرفت در سطح بین‌الملل، مدیریت دانش و فراهم کردن اقتصاد دانش محور است.

با ورود کلمه «دانش‌بنیان» به ادبیات اقتصاد جهان و ظهور شیوه جدیدی از اداره و عرضه اقتصاد، یکی از جذاب‌‌‌ترین پدیده‌های قرن شکل گرفت. این نوع اقتصاد، یک شکل‌گیری و جهت‌دهی جدی به اقتصاد با اصرار بر تغییر تدریجی از اقتصاد مصرفی به سمت اقتصاد مبتنی بر علم و فناوری است. در نتیجه این تغییر، رقابت حاصل میان کشور‌‌ها و مناطق بر سر منابع اولیه، به سمت رقابت‌های جهت دهی شده بر سر منابع ناملموس خصوصاً نیروی انسانی، فناوری‌های نوین و دانش سرازیر می‌شود.

از سوی دیگر نیز شانس توسعه‌ای کشور‌‌ها و مناطقی که عمدتاً تحت‌تأثیر ظرفیت‌های هوش انسانی و علم و دانش متصل به آخرین دستاوردهای عصر حاضر است، افزایش می‌یابد.

خلق چنین اقتصادی که بازیگر اصلی در آن نوآوری است، در قرن بیست‌ویکم به چالش اصلی کشورهایی بدل شده که می‌خواهند به سطح بسیار بالایی از توسعه و رقابت دست یابند.

نگاهی به وضعیت پیشرفت اقتصادی کشورهای دارای منابع طبیعی (به ویژه نفت) حاکی از نامناسب بودن عملکرد آنها علی‌رغم دارا بودن چنین منابعی است. از ویژگی‌های مربوط به اقتصاد این کشور‌‌ها رشد اقتصادی پایین، درجه پایین توسعه‌یافتگی، به‌ کارگیری سیاست‌های اقتصادی در بعضی موارد ناکارآمد و توجیه‌ناپذیر اقتصادی و کیفیت پایین نهاد‌‌ها است. بنابراین، استنباط اولیه این است که وجود منابع طبیعی دارای تأثیر دوجانبه بر اقتصاد و سطح رفاه کشورهای مالک این منابع است.

درجه وابستگی ایران به صدور کالایی خاص یا تنوع صادراتی، تعیین‌کننده میزان آسیب‌پذیری و ضربه‌پذیری کشور از جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می‌باشد. اثر مخرب وابستگی دولت‌‌ها به درآمد منابع طبیعی سال‌ها است که مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشی که توسط جفری‌ساکز از دانشگاه کلمبیا انجام شد، نشان می‌داد عملکرد کشورهای صادرکننده مواد خام در امر توسعه اقتصادی به نحو محسوسی بدتر از کشورهایی بوده است که از نظر منابع فقیرتر بوده‌اند.

اما امروز دولت توانسته است تورم را کنترل و حتی نرخ آن را بعد از سال‌ها تک‌رقمی کند. همین موضوع انتظار را از دولت افزایش داده است و خروج اقتصاد از رکود به دست دولت تدبیر و امید دور از انتظار نیست.

در این راستا کافی است سرمایه کشور را فقط در منابع طبیعی و خدادادی دنبال نکنیم بلکه به این باور برسیم این عقل است که سرمایه ایران را می‌سازد و راه توسعه در گرو جلوگیری از نابودی این سرمایه گرانبهاست.