پوستاندازی مدیریتی در وزارت نفت سمیه مهدوی- وزارت نفت به عنوان یکی از بازوان اصلی اقتصاد کشور در دولت دوازدهم وارد فاز جدیدی شده است. جوانسازی مدیران از جمله اهدافی بود که در دولت قبل مورد توجه بیژننامدارزنگنه قرار گرفت تا وی تمام هم و غم خود را برای عملی کردن این ایده بگذارد. […]
پوستاندازی مدیریتی در وزارت نفت
سمیه مهدوی- وزارت نفت به عنوان یکی از بازوان اصلی اقتصاد کشور در دولت دوازدهم وارد فاز جدیدی شده است. جوانسازی مدیران از جمله اهدافی بود که در دولت قبل مورد توجه بیژننامدارزنگنه قرار گرفت تا وی تمام هم و غم خود را برای عملی کردن این ایده بگذارد. امری که برخلاف ایدهپردازیهای برخی از مدیران در حد حرف و شعار باقی نماند و با جابهجایی مهرهها در مسندهای کلیدی شروع شد تا بدینوسیله جرقه نخستین انتقادها و مخالفتها را علیه این جریان روشن کند.
پر واضح است که هر اقدامی که در ارگانهای دولتی کشور رقم میخورد؛ موجی از واکنشهای مثبت و منفی را با خود به همراه میآورد، اما وقتی اقدامات مذکور از گلوگاه وزارت نفت شعله بکشد این مخالفتها طعم و بوی تند و تیزتری به خود میگیرد.
وزارت نفت در تابوشکنیهایی که در بحث قراردادهای نفتی انجام داد در مظان اتهامات گوناگونی قرار گرفت، از انگهایی همچون خیانت گرفته تا عدم مدیریت صحیح! توپ و تشرهایی بود برای حمله به زنگنه. حال وی با گذر از این جریان و در اجرای یکی از پلنهای دولت جدید در امر جوانسازی مدیران، به صورت کاملاً جدی وارد عمل شده است.
موج کاهش ۱۳ سال از سن مدیریتی به صورت جدی از وزارت نفت آغاز شده است؛ در همین خصوص انتخاب علیرضاصادقآبادی، مدیرعامل طرح سیراف، به عنوان مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی نخستین قدم وی در چیدن پازل مدیریت جوان در نفت تلقی میشود. با تلنگر زدن به نخستین قطعه از دومینوی انتخاب مدیران جدید، احتمالاً گزینه بعدی شخص آیدینختلان در سمت مدیرعامل شرکت پتروشیمی خواهد بود.
اما در این برهه آنچه که باعث تشدید حساسیت اوضاع میشود، تقابل یا مجاورت دو نسل است که در ادامه برای تحلیل وضعیت موجود دو دیدگاه کاملاً متناقض را ترسیم میکند.
نخبگان جوان یا نخبگان سالمند؟ انتخاب کدامیک درستتر و معقولتر به نظر میآید؟ استفاده از افراد بازنشسته و مسن با کولهباری از تجربه و یا جوانان تازهنفسی که شاید چهرهشان ناشناخته و اسمشان به گوشمان در صنعت نفت نخورده باشد. گزینش کدامیک صواب و کدامیک ناصواب است؟
وزارت نفت در حال تجربه کردن یک خانه تکانی اساسی است. جابهجا کردن مهرههای مدیریتی و بعضاً حذف و یا جایگزینی افراد از جمله اقداماتی است که تاکنون برای پستهای مهم و کلیدی وزارت نفت پیشبینی شده است.
اما یکی از بحثبرانگیزترین این اقدامات اعتماد کردن به شیوه مدیریتی افراد است. در شرایطی که نیاز به وارد کردن مدیر از کشورهای خارجی احساس میشود، آیا میتوان صددرصد به مدیریت مدرن جوانان اعتماد کرد؟ یا باید همچنان به شیوه سنتی مدیران قبلی چشم دوخت؟
در اوضاعی که به دلیل ضرر و زیانهای ناشی از سوءمدیریتها نیاز به تحولی اساسی در این عرصه به شدت احساس میشود؛ ایجاد بستری مناسب برای آموزش حرفهای و اصولی در سطح بینالمللی برای جوانان حکم یک ضرورت را پیدا میکند، تا دغدغههای اینچنینی را به حداقل برساند. خلاقیت، ابتکار، انعطاف، تخصص و تجربه از جمله شاخصهای الزامی در این فرایند است.
بهکارگیری جوانان در مسندهای برجسته کشور امری است بسیار پسندیده و قابل تشویق، اما این امر در شرایطی که بسیاری از جوانان با داشتن مدرک تحصیلی در دست پس از سوخت شدن چندین سال از عمرشان هنوز راه مفری از بیکاری پیدا نکردهاند، به سرابی میماند که برای دقایقی خودی نشان میدهد و بعد از چند لحظه از نظرها محو میشود.
جوانانی که در حال حاضر در حسرت داشتن یک کار ساده در سازمانی به عنوان کارمند هستند، این قبیل تیترهای خوشایند را قبای گشادی میبینند که فقط آن را برازنده آقازادهها میدانند و آن را بسیار دور از دسترس تلقی میکنند.
یک صندلی خالی و هزاران هزار نیروی متخصص بیکار تبدیل شده به مکانی برای آزمون و خطاها.
اما با این وجود این دگردیسی را باید به فال نیک گرفت، چراکه سد و موانع گزینش جوانان در امور مهم در حال از میان برداشته شدن است. اگر در همین راستا برای جذب سایر نیروهای جوان و متخصص نیز گامی طلایی برداشته شود شرایط ایدهآلتری هم برای صنعت و هم برای نیروهای انسانی رقم خواهد خورد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.