علیرضا رضایی – قبل از شروع مقاله، لازم میباشد که ابتدا در رابطه با متریال پرت توضیحاتی ارایه گردد که به یک تعریف مشترک در رابطه با متریال پرت دست یابیم. هنگامی که برای تولید یک قطعه صنعتی متریال خام استاندارد را برش داده و میزان نیاز خود را از متریال جدا مینماییم، متریال باقی مانده […]
علیرضا رضایی – قبل از شروع مقاله، لازم میباشد که ابتدا در رابطه با متریال پرت توضیحاتی ارایه گردد که به یک تعریف مشترک در رابطه با متریال پرت دست یابیم.
هنگامی که برای تولید یک قطعه صنعتی متریال خام استاندارد را برش داده و میزان نیاز خود را از متریال جدا مینماییم، متریال باقی مانده در صورتیکه مصرفی در کارگاه و یا صنعت ما نداشته باشد عملاً به متریال پرت تبدیل میگردد. این متریال پرت میتواند بخشی از یک شافت (گرد) و یا بخشی از یک ورق و یا مقاطع دیگر فولادی مانند تیر، نبشی، پروفیل و… باشد.
پرت و ضایعات را نباید با هم اشتباه گرفت، ضایعات عملاً باید با بازیافت به چرخه صنعت برگردانده شود، ولی متریال پرت به خودی خود میتواند برای ساخت قطعه و یا محصولی دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
متأسفانه یکی از موضوعاتی که بسیار کم به آن پرداخته شده است، موضوع ایجاد و رسوب متریال پرت در صنایع و کارگاههای صنعتی کشور آن هم به میزان بسیار زیاد، میباشد.
اگر به تقسیمبندی واحدهای صنعتی در ایران، نگاهی بیندازیم به راحتی متوجه میشویم که کارگاههای کوچک صنعتی از نظر تعداد، ظرفیت کاری و میزان نیروی انسانی شاغل، بخش قابلتوجهی از بدنه اصلی صنعت کشور را به خود اختصاص دادهاند و این کارگاههای کوچک که با اشتغال نیروی انسانی بین دو تا ۵ نفر فعالیت مینمایند و به دلیل آنکه عملاً نمیتوانند در زمینه تولید انبوه و پیوسته فعالیت نمایند، به تولید پروژهای و یا سفارشی روی میآورند. تولید پروژهای و سفارشی عملاً منجر به ایجاد متریالهای پرتی میشود که در اکثر مواقع برای پروژه و یا سفارش بعدی قابل استفاده نمیباشد.
واحدهای صنعتی کوچک و متوسط و حتی برخی از صنایع بزرگ هم که بهصورت خطی و یا انبوه مبادرت به تولید تجهیزات، قطعات و دستگاههای مختلف مینمایند، بهصورت سیستماتیک و به لحاظ نوع مصرفی که دارند، همواره بخشی از متریالهای مصرفی آنها، به متریال پرت تبدیل میشود که در آن واحد صنعتی مصرف ارزشمندی ندارد.
بهطور کلی میتوان براساس آمار و برآوردهای انجام شده و تحقیقات میدانی، به این نتیجه رسید که حداقل حدود ۱۰ الی ۲۰ درصد از متریالهای مصرف شده در صنایع و کارگاهها، بهصورت پرت و ضایعات در آمده که از این میزان فقط حدود ۳ تا ۵ درصد جزو ضایعات و غیرقابل مصرف میباشند و باید به کورههای ذوب سپرده شوند و مابقی یعنی بیش از ۱۵ درصد متریالهای مصرفی به پرت تبدیل میگردند.
آمار چه میگویند:
بر اساس آمار منتشر شده توسط گمرک جمهوری اسلامی و همچنین تولیدکنندگان فولاد و منسوجات فولادی (درسال ۱۳۹۵) سالانه بیش از ۱۲۰ میلیون تن انواع فولاد ساختمانی و غیرآلیاژی در کشور تولید میگردد. که ارزش ریالی آن تقریباً برابر است با ۲۵ هزار میلیارد تومان. بیش از ۹۵ درصد از استیل مصرفی کشور، وارداتی است و ارزش دلاری آن ۱۲۰ میلیون دلار میباشد. فولادهای آلیاژی و صنعتی هم رقمی معادل ۸۰ میلیون دلار را برای واردات خود به ثبت رساندهاند.۳۰۰ میلیارد تومان هم سهم فولادهای آلیاژی و صنعتی تولید شده در کشور میباشند. بنابراین وقتی ۱۵ درصد متریالهای مصرفی به پرت تبدیل میگردند اعداد و ارقام بسیار بزرگی راکد و معطل میماند (در بخش دیگری از همین مقاله به توضیح این مورد میپردازیم)
بر سر متریالهای پرت چه میآید:
در حال حاضر متریالهای پرت ایجاد شده مسیرهای مختلفی را پس از ایجاد طی مینمایند.
۱- به دلیل آنکه هزینه پرداخت شده برای آنها برابر با قیمت متریال خام و استاندارد میباشد، صاحب صنعت و یا کارگاه علیرغم آنکه مورد مصرف آن را در آنموقع ندارد، به امید آنکه روزی برای یک پروژه و یا قطعه دیگر مورد نیاز باشد، آنها را نگهداری مینماید که این متریالهای انبار شده سرانجامهای متفاوت دارند.
– پس از آنکه مدتها از انبار آنها گذشت و برای تولید جدیدی، استفاده نشد، به دلیل مشکلاتی که در نگهداری و فضای مورد نیاز وجود دارد و یا به دلیل نیاز مالی، این متریالها به قیمت ضایعات و یا نزدیک به آن، به فروش رفته و خریداران یا آنها را به کورههای ذوب میسپارند و یا دو مرتبه در انبارها نگهداری مینمایند تا مشتری برای آنها پیدا شده و بتوانند به قیمتی به مراتب بالاتر از قیمت ضایعات به فروش برسانند.
– بالاخره برای تولید یک قطعه و یا تجهیز در همان واحد صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد.
۲- بلافاصله پس از ایجاد متریال پرت، آن را به عنوان ضایعات بفروش میرسانند، این مورد برای قطعات کوچک یا پانچ شده و یا متریالهای پرت با ابعاد غیرمتقارن و نوارهای کناری ورقها مصداق بیشتری دارد.
۳- در برخی از صنایع تمامی متریالهای پرت کد بندی شده و در انبارها بهصورت سیستماتیک نگهداری میشوند و برای انجام پروژهها و تولیدات بعدی مورد استفاده قرار میگیرند. البته در برخی از این صنایع عملاً متریال پرت ایجاد شده، کارکرد اصلی خود را نداشته و در زمان مصرف بهعنوان تقویت کننده، لاینر، پرکننده و یا اینگونه موارد، مورد مصرف قرار میگیرند.
۴- متریالهای پرت برای سالهای طولانی در انبارها و یا کنار کارگاهها باقی میماند و نه به فروش آنها رضایت داده میشود و نه موردی برای مصرف آنها ایجاد میگردد.
به هر حال عملاً بخش مهمی از متریالهای پرت ایجاد شده، یا در صنایع و کارگاهها و انبارها رسوب مینمایند و یا اینکه به چرخه بازیافت و کورههای ذوب سپرده میشوند.
چرا متریال پرت ارزشمند است ؟
شاید عدم ارایه پاسخ به این سؤال و یا اساساً عدم ایجاد این پرسش، علت اصلی نادیده گرفته شدن پتانسیل متریال پرت در اقتصاد کشور میباشد.
واقعیت این است که تقریباً اکثر قریب به اتفاق متریالهای پرتی که در یک صنعت به وجود میآیند، در صنعتی دیگر مورد نیاز و مصرف میباشد، با اطلاع از این واقعیت میتوان به ارزش این متریالها بیشتر پی میبریم. بسیاری از قطعات هستند که برای تولید آنها متریالهای خام استاندارد باید به قطعات مشخصی برش داده شوند و این در حالی است که متریالهایی نزدیک به ابعاد مورد نیاز، در صنعتی دیگر ایجاد شده و به عنوان پرت متریال محسوب میگردد.
بر اساس آنچه در بخشهای قبلی ذکر گردید، در صنایع کشور بیش از ۱۵ درصد از متریال خام به متریال پرت تبدیل میشوند که با احتساب ارزش ریالی متریال (بر اساس آمار ذکر شده) و با یک حساب سر انگشتی به رقمی معادل ۴۰۰۰ میلیارد تومان آن هم فقط برای یک سال میرسیم و اگر فرض کنیم که حداقل ۷۰ درصد این متریالها قابلیت بازیابی و استفاده مجدد دارند. میبینیم که حدود ۲۷۰۰ میلیارد تومان متریال پرت قابلیت برگشت به چرخه صنعت را دارند. رقمی بسیار بزرگ و قابل تامل.
اگر میزان متریالهای پرت رسوب کرده در صنعت کشور و حجم بالایی از متریال پرتی که به کورههای ذوب در سالیان متمادی سپرده شدهاند را به این عدد اضافه نماییم. آنقدر مقدار بدست آمده بزرگ میباشد که بیشتر به یک شوخی میماند. صدها هزار میلیارد سرمایه ملی که یا باید برای خرید و واردات متریال هزینه نماییم و یا صرف تولید مجدد متریال داخلی نماییم.
لزوم توجه ویژه به متریال پرت و جلوگیری از هدر رفت میلیاردها دلار سرمایه ملی، میتواند موجب اثر بخشی فراوان در اقتصاد صنعتی کشور شود، قیمت تمام شده محصولات و تجهیزات را کاهش داده و از نابودی هزینههای ارزش افزوده برای تولید هر کیلو از این متریالها جلوگیری نمود.
بهای تمام شده متریال
در حال حاضر تولید یک کیلو اسلب (تختال) فولادی ۱۰۰۰ تومان هزینه در بر دارد که در حدود ۵۵ درصد این هزینه مربوط به مواد اولیه و مابقی مربوط به هزینه انرژی، دستمزد، هزینههای بالاسری و متفرقه میباشد و هنگامی که این اسلبها در فرایند نورد به ورق تبدیل میگردند بیست درصد به هزینه تمام شده اضافه میگردد. برای تولید یک کیلو فولاد آلیاژی این هزینه دو برابر گردیده و به بیش از ۲۰۰۰ تومان در هر کیلو میرسد.
در واقع هنگامی که یک متریال پرت را بجای بازیابی در صنعت، به کورههای ذوب میسپاریم، در کنار از دست دادن فرصت استفاده از هزینهای که پرداخت کردهایم، هزینهای برابر با قیمت فروش آنها به عنوان ضایعات نیز به اقتصاد کشور وارد مینماییم.
در رابطه با متریالهای وارداتی، وضعیت بسیار بدتر میباشد، اولاً هزینه بالایی که برای خرید متریال وارداتی پرداخت کردهایم را از دست میدهیم و مهم تر از آن، متریالهای گرانقیمت که عمدتاً فولادهای آلیاژی و صنعتی و همچنین استیل میباشد را در چرخه بازیافت به متریالهای ارزانتری تبدیل مینماییم.
اثرات مهم بازیابی متریال پرت:
۱- در صورتیکه متریال پرت ایجاد شده در یک صنعت، جهت استفاده به صنعت دیگری واگذار گردد به جای آنکه این متریال به قیمت ضایعات به فروش رسانده شود، آن را به قیمت ۴۰ تا ۶۰ درصد قیمت متریال خام استاندارد میتوان به فروش رساند، یعنی به میزان تقریبی ۸۰ تا ۱۰۰ درصد گرانتر از قیمت ضایعات.
۲- همین امر در مورد خریدار هم مصداق دارد و خریدار متریال پرت با پرداخت هزینهای معادل ۴۰ تا ۶۰ درصد قیمت متریال خام، میتواند متریال مورد نیاز خود را تهیه نماید که البته ممکن است در مواقعی بخشی از هزینههای برش و سایزینگ هم بخاطر ابعاد متریال پرت خریداری شده، از هزینههای خریدار کسر میگردد.
۳- ارزش افزوده متریال حفظ گردیده و هزینههای جدیدی بر اقتصاد کشور وارد نمیگردد.
۴- از خروج مقادیر بالای دلار برای خرید متریالهای وارداتی، جلوگیری به عمل میآید که این مورد با توجه به محدودیتهای وارداتی و تحریمهای موجود حایز اهمیت و ارزشمندی دو چندان دارد.
۵- بهای تمام شده محصول کاهش مییابد (هم برای فروشنده متریال پرت و هم خریدار آن)
۶- به تبع کاهش بهای تمام شده، قیمت فروش محصولات نیز کاهش مییابد.
به نظر میرسد هدر رفت متریال پرت در کشور بیش از پیش باید جدی گرفته شود و با برنامههای کوتاه مدت (ایجاد بازار مبادلات متریال پرت) و یا برنامههای بلند مدت (تجمیع کارگاههای کوچک و حرکت به سوی صنایع متوسط و بزرگ چند محصولی) و یا روشهای دیگری که قطعاً نیاز به پژوهش و کار کارشناسی دارد، اولاً از ایجاد آن و همچنین از رسوب آن در کارگاهها و صنایع و یا سپردن آنها به کورههای ذوب جلوگیری گردد.
منابع :
– دنیای اقتصاد شماره ۴۱۶۶ – ۲۰ مهر ۹۶
– پایگاه اطلاعرسانی تولید کنندگان فولاد ایران (استیل ایران) ۲۹ آذر ۹۵ و ۱۸ فروردین ۹۵
– آمارهای گمرک جهموری اسلامی (نقل از پرتالهای صنعتی)
– خبرگزاری ایرنا، کد خبر ۸۲۶۱۶۰۳۲ (۶۱۰۰۰۴۵) – ۹ مرداد ۹۶
نکات کلیدی
– در خرید و فروش متریال پرت بین دو صنعتگر، هم فروشنده و هم خریدار سود سرشاری بدست میآورند که این سود از بهای تمام شده و در نتیجه قیمت فروش محصول نهایی بهصورت قابل توجهی میکاهد.
– به گواهی آمار، هزاران میلیارد تومان متریال پرت در طی سالیان متمادی، ایجاد شده و توسط شرکتهای فولادی مجدداً ذوب گردیدهاند، هزینهای که این فرایند بازیافت به جای بازیاب بر صنعتگر و اقتصاد کشور وارد نموده است بسیار زیاد است.
– بازیابی متریال پرت و استفاده مجدد آن در صنعت کشور به خودی خود میتواند گامی هر چند کوچک در مسیر اقتصاد مقاومتی به شمار آید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.