برای مقابله با تداوم خشکسالی چه می‌توان کرد؟

برای مقابله با تداوم خشکسالی چه می‌توان کرد؟ به گفته رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران، هیچ نقطه‌ای از کشور نیست که در بازه بلندمدت با درجاتی از خشکسالی مواجه نباشد. اما برای رویارویی با مسأله تداوم خشکسالی چه رویکردی می‌توان انتخاب کرد؟ شاهرخ فاتح، رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی […]

برای مقابله با تداوم خشکسالی چه می‌توان کرد؟

به گفته رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران، هیچ نقطه‌ای از کشور نیست که در بازه بلندمدت با درجاتی از خشکسالی مواجه نباشد. اما برای رویارویی با مسأله تداوم خشکسالی چه رویکردی می‌توان انتخاب کرد؟

شاهرخ فاتح، رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی در گفت‌و‌گو با ایسنا، تأکید کرده بود که تنها ۱۰ درصد از مساحت کشور در شرایط طبیعی قرار دارد و مابقی درگیر درجاتی از خشکسالی از خفیف تا شدید است. او همچنین گفته بود که هیچ نقطه‌ای از کشور نیست که در بازه بلندمدت با درجاتی از خشکسالی مواجه نشود.

به گزارش سیناپرس، اما نکته قابل توجه در این میان این است که اکثر مراکز پرجمعیت کشور درگیر خشکسالی‌های شدید تا بسیار شدید هستند که مهم‌ترین آنها استان‌های البرز و تهران است که با خشکسالی شدید مواجه شده‌اند.

این دو استان روی‌هم‌رفته نزدیک به ۲۰میلیون نفر از جمعیت کل کشور را در خود جای داده‌اند که این تعداد در خطر مواجهه با معضل کمبود آب شرب خواهند بود. هرچند که مشکل اصلی و اساسی در کل کشور تهیه آب شرب نیست بلکه تأمین آب کشاورزی است، اما در شرایطی که این جمعیت ۲۰ میلیونی عمده آب مصرفی خود را از منابع داخل استان تهیه می‌کنند، جای نگرانی است که منابع آب شرب هم با کمبود روبه‌رو شوند.

این وضعیت ما را با این سؤال اساسی مواجه می‌کند که آیا باید مثل سابق بر اساس خوشبینی نسبت به بارش‌های فراوان در سال پیش‌رو و در نظرگرفتن حداکثر آب منابع موجود عمل کنیم؟ یا با اصلاح اشتباهات گذشته در حوزه مدیریت آب به اعمال سیاست‌های جدید روی آوریم؟ درواقع آیا می‌توان امیدوار بود که خشکسالی و کاهش بارش ما را مجبور به اصلاح اشتباهاتمان کند یا خیر؟

 اما این اشتباه کجا بوده است؟

اشتباه بزرگ ما آن‌جا بوده است که تمام برنامه‌ریزی‌های آبی کشور را بر اساس حداکثر منابع آب موجود انجام داده‌ایم در حالی که قاعدتاً باید بر مبنای حداقل آب موجود برنامه‌ریزی می‌کردیم. در این صورت در سال‌هایی که حداکثر آب موجود در دسترس نیست ما دچار کمبود آب خواهیم شد و این مسأله بر منابع آب زیرزمینی ما فشار بسیار زیادی تحمیل خواهد کرد. منابع آب زیرزمینی‌ای که همین حالا نیز در حال نابودی هستند.

در حال حاضر و براساس آمارها، تقریباً تمامی دشت‌های کشور دچار خشکسالی هیدرولوژیکی شده‌اند، به این معنی که سفره‌های آب زیرزمینی آنها در حال تخلیه شدن هستند، فرونشست در اکثر نقاط ایران در حال اتفاق افتادن است که نشانه‌ای از بیش‌برداشت منابع آبی است و توسعه کشاورزی کماکان با وجود تداوم خشکسالی در مناطقی که مشخصاً دچار خشکسالی هستند ادامه دارد که مثال بارز آن حوزه آبریز دریاچه ارومیه است.

توسعه بی‌رویه کشاورزی در مناطقی که دچار خشکسالی هستند بدون درنظرگرفتن ضوابط بهینه‌سازی مصرف آب اتفاق افتاده است و این زنگ خطر را به صدا درآورده است که در آینده‌ای نه چندان دور، همان‌طور که رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز اخیراً گفته است، «ورشکستگی آبی» کشور کاملاً هویدا خواهد شد.

بنابراین باید دانست که ما فرصت چندانی برای رویارویی با این معضل نخواهیم داشت، به این معنی که حداکثر یک یا دو دهه برای ما زمان باقی است تا رویکردهایمان را نسبت به مصرف آب با وجود خشکسالی تصحیح کنیم. اگر چنان‌چه موفق به انجام این‌گونه اصلاحات شدیم می‌توانیم به آینده امیدوار باشیم، در غیراین صورت در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ سال آینده و به‌طور ناگهانی با عواقب دردناک و تلخ خشکسالی، خشکیدن آب سفره‌های زیرزمینی، کاهش آب در دسترس و در مراکز پرجمعیت حتی آب شرب، مواجه خواهیم شد.

این اتفاق هولناکی است که ابتدا از روستا‌‌ها شروع می‌شود بعد به شهرهای کوچک و سپس به شهرهای بزرگ خواهد رسید. بنابراین بهتر است که تا زمان باقی است باتوجه به اعلان خطرها، پایش‌های مستمر وضعیت آبی و میزان بارش‌‌‌ها مبنای سیاست‌گذاری آب کشور قرار بگیرد تا از بروز یک فاجعه در زمینه آب جلوگیری شود.