بیمه خودرو، حادثه آفرید! بالاخره نوبت به نمک هم رسید ! بالاخره دوره، دوره پیشرفت و تغییر و تحول است، نمیشود که فقط هرچه میگندد نمکش بزنند، حالا نوبت خود نمک است! بیمه که خسارت میدادی همه عمر، دیدی که چگونه خسارت را، او گرفت! از اول هم گفتیم، کار را باید داد […]
بیمه خودرو، حادثه آفرید!
بالاخره نوبت به نمک هم رسید ! بالاخره دوره، دوره پیشرفت و تغییر و تحول است، نمیشود که فقط هرچه میگندد نمکش بزنند، حالا نوبت خود نمک است!
بیمه که خسارت میدادی همه عمر، دیدی که چگونه خسارت را، او گرفت! از اول هم گفتیم، کار را باید داد دست کاردان، نمیشود که ملت خودرو را بیمه کنند و بعد راه به راه و از عمد، تصادف و تصادم کنند و بیمه زبان بسته! پول آن را بدهد، اصلاً چه معنی داشت که خودرو بیمه میشد، این مردم هستند که باید بیمه به نام ایشان صادر شود، تا هر موقع در حین رانندگی به چیزی یا کسی زدند، بشود از ایشان خسارت گرفت، از خودرو بیزبان و بیجان که نمیشود ادعای مشارکت در پرداخت خسارت کرد!
همه دنیا هم همینجور است، همه دنیا، یک کشور هم نیست که مثل ما عمل کند! از اتفاق زیرساخت جادهای و فرهنگی و آموزشی و نحوه دریافت گواهینامه رانندگی و اینجور چیزهایشان هم، کاملاً مثل و شبیه هم است، یعنی یک هارمونی دارند در حد لالیگا!
البته باتوجه به نظر کارشناسی اساتید فن، ما کاری بهکار زیرساخت نداریم، همین که کار برخی از کشورها (شما بخوانید همه کشورها) را کپیپیست میکنیم، کافی است، البته مدیون هستید که اگر فکر کنید کار به همین جا ختم میشود، براساس بررسی و تحقیق و تفحصی که ما در باب بیمه و قواعد و اصول و مقررات آن کردهایم، همانطور که قبلاً هم اشاره فرمودیم! به یک نتیجه بسیار هیجانانگیز دیگر هم رسیدهایم و آن هم مشارکت بخش خصوصی در پرداخت خسارت است، یعنی اینکه صاحب بیمه (صاحب خودرو بیمه شده سابق) را به مشارکت در پرداخت خسارت، مشایعت میکنیم، تا ایشان هم در این امر خیرخواهانه و انساندوستانه شریک شوند و همه ثوابها به حساب ما نرود!
البته لازم به ذکر است ما در این مقررات جدیده پیشبینی کردهایم که عبور از چراغ قرمز و پارک ممنوع و بوق زدن و آلودگی صوتی و دودی کردن شیشه ماشین هم بر روی میزان حق بیمه اثر مستقیم و بالندهای بگذارد، یعنی میخواهم بگویم که هیچ چیز را از قلم نینداختهایم، شما بگو یک مورد!
رانندگان محترم و خودروهای گرامی هم که در طول سال تخلف رانندگی نمیکنند و آهسته میروند و آهسته میآیند و به چشم دوربینها نمیآیند و اهل لایی کشیدن و سریع و خشن نیستند، البته که روی سر ما جای دارند، اما اینها دلیل نمیشود که ۴ ریالی برای ایشان تخفیف قائل شویم، چون ارزش و شان ایشان با پول معامله میشود و این دور از انصاف است.
علیایحال، قرار است یک انقلتی بیاوریم، چند وقتی همه بیفتند به داستان و دردسر، بعد از کمی هیجان و شور و حال، این قوز رابرداریم و همه را راحت کنیم و دو مرتبه، نقطه سر خط!
حالا هی شما، نقد کنید و اما و اگر دست و پا کنید و نفوس بد بزنید و تک مضراب بیایید، شاعر میفرماید، گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله توست، البته آنکه به جایی نرسد، قانون است !
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.