بن لادن و ساختن آمریکایی با موج وحشت! بنلادن در زمان خودش توانست در ایالات متحده جنگ وحشت به راه اندازد. او این کار را تنها با داشتن یک طرح هوشمندانه و حس بصری از چگونگی اداره این کشور انجام داد. او ۱۹ هواپیما ربای اکثراً عربستانی، حامیانی پراکنده در نقاط دیگری از جهان و […]
بن لادن و ساختن آمریکایی با موج وحشت!
بنلادن در زمان خودش توانست در ایالات متحده جنگ وحشت به راه اندازد. او این کار را تنها با داشتن یک طرح هوشمندانه و حس بصری از چگونگی اداره این کشور انجام داد.
او ۱۹ هواپیما ربای اکثراً عربستانی، حامیانی پراکنده در نقاط دیگری از جهان و «اردوگاههای آموزشی» در افغانستان را در اختیار داشت. جنبش وی پنهان و کم تعداد بود و نباید فراموش کرد که کشور مقابل آن در آن زمان، خودش را آخرین ابرقدرت جهان و برنده نهایی جنگی میدانست که تا زمان پایان آن در سال ۱۹۹۱ و سقوط شوروی، ۵ قرن به طول انجامیده بود.
جالب است پس از گذشت ۱۶ سال، چطور واقعه ۱۱ سپتامبر، توانست الگوی همه چیز را در آمریکا تغییر دهد. هرگونه تحریک در هر نقطه از مکان، رفتار مشابهی از سوی واشنگتن برمیانگیزد. هرچه باشد، بسیاری از مردم و نهادها و از همه مهمتر، ارتش ایالات متحده و سازمانهای امنیت ملی، به نسخه ساخته شده بنلادن از جهان علاقهمند هستند.
یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز پیروزی اسامهبنلادن بود که تاکنون پایانی نداشته است. از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر همه چیز در آمریکا تغییر کرد و واشنگتن قرن بیست و یکم را تبدیل به یک ماشین جنگی تراز اول کرد که تمامی بودجه مملکت را میبلعد. این حادثه به دولت بهانهای داد که نوعی قدرت، نفوذ و تأمین مالی فراهم کند که در غیر این صورت غیرقابل تصور بود.
به عبارت دیگر، بنلادن یک نسخه تروریستی کنش و واکنش را ایجاد کرد که هنوز هم واشنگتن را تحت کنترل دارد. دونالدترامپ، جیمزمتیس، وزیر دفاع، جانکلی، رییس ستاد کاخ سفید و مکمستر، مشاور ارشد امنیت ملی، هدیه مخرب بن لادن برای آمریکا بود.
هنوز هم پس از ۱۶ سال، حتی با وجود با خاک یکسان کردن شهرهای مهم خاورمیانه از جمله رقه و ساختن مناظری ویرانتر از آن زمان، آمریکا نمیتواند ۱۱ سپتامبر را فراموش کند.
در شب ۱۱ سپتامبر، رییسجمهور از «جنگ علیه تروریسم» صحبت کرد. فردای آن روز، او آن را «اولین جنگ قرن بیست و یکم» نامید و چون القاعده کافی نبود، افزود: «جنگ ما علیه تروریسم با القاعده آغاز میشود، اما با آن تمام نمیشود.» عجیب آن بود که آمریکا در جنگ بود، اما نه با یک قدرت بزرگ، یا حتی یک کشور «سرکش» منطقهای، بلکه با پدیده «تروریسم» در معنای جهانی آن سر جنگ پیدا کرد.
بدینترتیب، هدف خیالی واشنگتن، جنگ جهانی علیه تروریسم بود که دولت بوش آن را تبدیل به واقعیت کرد و این کار را با هجوم و اشغال عراق و افغانستان شروع کرد. به عبارت دیگر، آمریکا به آمریکای اسامهبنلادن تبدیل شده است.
به این ترتیب، دونالدترامپ و رکستیلرسون و پیش از آنها، جورجدبلیوبوش و مقامات ارشد او، برای آنچه قبلاً به «سیاست خارجی» معروف بود، خود را بسیار متعهد به گزینه ارتش میبینند. اما جالب این بود که هرچه بیشتر از این گزینه استفاده شد، جنگها گسترش یافت، دولتها شروع به فروپاشی کردند، و تعداد بیشتری از مردم آمریکا به وسیله جنبشهای تروریستی یا تکروهای مستقل به قتل رسیدند، و این چرخه مرتب تکرار شد.
برای مثال، رویداد اخیر در نیجر را در نظر بگیرید. زمانی که گزارشهای مربوط به مرگ ۴ سرباز آمریکایی و زخمی شدن دو نفر دیگر طی مأموریت آموزشی در مرز نیجر – مالی بر اثر کمین نیروهای داعش منتشر شد، ابتدا هیچ واکنشی در پی نداشت، اما کمکم توجهها به آن جلب شد و سناتور جانمککین دولت را موظف به دادن اطلاعات بیشتر در این زمینه کرد و سناتور لیندزیگراهام، هشدار داد: «نباید بگذاریم حادثه ۱۱ سپتامبر بعدی از نیجر آغاز شود.»
و ناگهان فرماندهی آمریکا در آفریقا، تمایل خود را برای دریافت پول بیشتری به کنگره اعلام کرد. ارتش برای تجهیز هواپیماهای بدون سرنشین خود در نیجر با موشکهای هلفایر برای عملیات ضد تروریستی پیش رو آماده شد و متیس وزیر دفاع، بهطور خصوصی به سناتورها اطمینان خاطر داد که ارتش «تمرکز» خود در مبارزه با تروریسم را در آفریقا گسترش میدهد. ارتش آماده شد تا هواپیماهای بدون سرنشین موشکی هلفایر را به نیجر بفرستد.
واشنگتن پست گزارش داد که دولت احتمالاً، «محدودیتهای خود را در استفاده از نیروی مرگبار در نیجر کاهش میدهد.»
پیشبینی میشود همه این اقدامات به بدتر شدن اوضاع در آفریقای مرکزی بینجامد. و به نظر میرسد برای این اوضاع هیچ ترمزی وجود ندارد.
به آمریکای اسامهبنلادن خوش آمدید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.