محمدبنسلمان و یک گام تا پادشاهی عربستان عجیب نمیدانیم که نام محمدبنسلمان، ولیعهد عربستان این روزها در موتورهای جستجو همانند گوگل بیش از هر موضوع دیگری جستجو شده و اخبار مربوط به او در صدر اخبار بیشتر روزنامههای جهان تقریباً به تمامی زبانها درج شده باشد. به گزارش ایسنا، روزنامه مستقل رایالیوم در سرمقاله خود […]
محمدبنسلمان و یک گام تا پادشاهی عربستان
عجیب نمیدانیم که نام محمدبنسلمان، ولیعهد عربستان این روزها در موتورهای جستجو همانند گوگل بیش از هر موضوع دیگری جستجو شده و اخبار مربوط به او در صدر اخبار بیشتر روزنامههای جهان تقریباً به تمامی زبانها درج شده باشد.
به گزارش ایسنا، روزنامه مستقل رایالیوم در سرمقاله خود نوشت: محمدبنسلمان براساس حکم سیاسی و جایگاهی که دارد در طول دو سال توانسته نه فقط عربستان بلکه کل منطقه را به شکلی مثبت و یا منفی تغییر دهد. شعله جنگی را در یک جا روشن نکرده سراغ جای دیگر میرود و طرحی را آغاز نکرده طرحی دیگر را کلید میزند، در این راستا سلسله بازداشتهایی علیه دشمنانش در داخل عربستان از جمله شاهزادگان، تاجران و وزرا آغاز شده و به خارج این کشور نیز منتقل میشود تا اینکه یک رییس عربی (محمودعباس) فراخوانده شده و چهره سیاسی دیگری (سعدحریری) تحت اقامت اجباری قرار میگیرد و به جمع کردن طرفها علیه ایران و همپیمانانش در یمن و لبنان ادامه میدهد و اقدام بعدی بزرگتر است.
در غرب و شرق کسی در ابراز نگرانی و ترس خود از بابت سرعت این تغییرات و پیامدهای منفی احتمالی آن تردید ندارد، البته این نگرانیها بهجاست زیرا این تغییرات بر پایه تفاوت استانداردها و ملاکهایی است که در گذشته اعمال میشد چون در طول ۸۰ سال با ریتمی کُند و هشدار شدید و ترس از تغییر و اقدامات احتمالی علیه امنیت کشور و ثبات آن که اولویت مسؤولان عربستانی است، ادامه داشتند.
ثبات حکمرانی و توازن قدرت در عربستان بر پایه ۳ اصل است: اول انسجام و توازن در خاندان حاکم، دوم تکیه بر نهادهای دینی وهابی و سوم تأمین رفاه و آسایش برای شهروند عربستانی توسط دولت به دور از هرگونه مالیاتی در مقابل اطاعت از دستور ولی امر.
این ۳ پایه اکنون متزلزل و از هم جدا شدهاند، انسجام و توازن در خاندان حاکم تغییر کرده و یا در اثر کودتایی که بنسلمان آغاز کرد، کاملاً متحول شد، در جریان این کودتا بیش از ۱۱ شاهزاده از نوادگان عبدالعزیز آلسعود، بنیانگذار عربستان سعودی از جمله محمدبننایف، ولیعهد برکنار شده، ولیدبنطلال، میلیاردر و مهمترین چهره اقتصادی عربستان از منظر بسیاری در غرب، متعببنعبدا… به عنوان فرمانده گروهی به نام پدرش، فرمانده گارد ریاست جمهوری و قدرت نظامی موازی که شامل بیش از ۱۰۰هزار سرباز با مهمات سنگین و هلیکوپترها که به منزله چتر حمایتی برای شاهزادگان درجه دو و برخی رؤسای قبایل محسوب میشد، سرکوب شدند.
با گذشت بیش از ۱۰ روز از تحولات پیدرپی این کودتا یعنی بازداشت بیش از ۲۰۰ تن از شاهزادگان، وزرا و تاجران به بهانه مبارزه با فساد و بلوکه بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار از داراییها و موجودی حسابهای بانکی آنها بدون هیچگونه محاکمه و یا دفاع حقوقی، بیشتر کارشناسان بر این باورند که ضربه محکمی که علیه شاهزادگان عربستانی آغاز شده نتیجه داده است.
تنها گامی که برای بنسلمان باقی مانده و او هنوز برنداشته جهش روی کرسی پادشاهی و به دست گرفتن تمامی مسؤولیتها و اختیارات حاکمیتی به صورت رسمی پس از آن است که در عمل بر آنها کنترل یافت.
در این راستا دو دیدگاه وجود دارند که هر کدام متناقض با یکدیگرند:
اول: این رویکرد میگوید، راه برای بنسلمان جهت تکیه زدن بر تخت پادشاهی هموار و بحث روز است و حکم پادشاهی مبنی بر کنارهگیری سلمانبنعبدالعزیز، پادشاه عربستان به نفع ولیعهدش میتواند در هر لحظهای اتفاق بیفتد، شبکه ماهوارهای العربیه همسو با ولیعهد عربستان نیز اخیراً خبری با این مضمون را در خروجی سایتش قرارداد اما دوباره آن را حذف کرد، همچنین نزدیکان به کاخ پادشاهی عربستان توئیتهایی را منتشر کردند که تأیید میکرد کنارهگیری سلمانبنعبدالعزیز احتمالاً ظرف چند ساعت آتی انجام شود اما ساعتها و شبها گذشت و این پیشبینیها درست از آب درنیامدند و هیچ گونه اطلاعات و یا بیانیهای در شرح دلایل آن صادر نشد.
دوم: میبینید که کنارهگیری از قدرت رسم و سنت خاندان حاکم در عربستان نیست و این امر تنها یک بار در دهه ۶۰ قرن گذشته رخ داد، در آن زمان ملکسعود، بزرگترین پسر بنیانگذار عربستان سعودی به نفع برادر کوچکتر و ولیعهدش، فیصلبنعبدالعزیز از قدرت کنار گذاشته شد، این اتفاق با حمایت نهاد مذهبی (هیأت علمای برجسته وهابی) و بیشتر اعضای خاندان حاکم که تعداد آنها در آن زمان در مقایسه با امروز بسیار اندک بود، انجام شد.
پیروان این دیدگاه در تأیید رویکرد آنها ملک فهدبنعبدالعزیز را مثال میزنند که بیماری او را ۱۰ سال از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ از قدرت دور کرد اما با این حال او از قدرت کنارهگیری نکرده و شاهزاده عبدا…، ولیعهدش را به جای خود تعیین نکرد، ملکفهد در طول این ۱۰ سال امور کشور را از داخل بسترش و از طریق پسرش عبدالعزیز که به نظر میرسد اکنون بازداشت شده و یا تحت اقامت اجباری است، مدیریت کرد، چه بسا شاید همین امر باعث شد ملکعبدا… هیأت بیعت متشکل از جمعی از شاهزادگان خاندان حاکم را برای جلوگیری از تکرار این مسأله تاسیس کند اما در ادامه فعالیت این هیأت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم متوقف شد.
برای ما ترجیح دادن دیدگاهی بر دیگری دشوار است اما ما بعید نمیدانیم که دیدگاه اول فرصتهایی برای موفقیت داشته باشد و از دیدگاه دوم پیش بیفتد چراکه عربستان تغییر کرده و آنچه در دهههای ۶۰ یا ۹۰ صلاح بود اکنون نمیتواند ملاک و معیاری باشد، علاوه بر این بنسلمان علیرغم اختیارات مطلقش و در حالی که هیچ گونه نشانه آشکاری از مخالفتی جدی در مقابله با او و رویکردهای اقتصادی و سیاسیاش در داخل خاندان و بیرون آن حداقل تا این لحظه وجود نداشته برای به دست گرفتن امور کشور شتاب دارد و ما بر این باوریم که سیاست مشت آهنین و عدم تردید در بازداشت دشمنان و مخالفان در هر جایگاه سیاسی که هستند، نقش مهمی در این چارچوب ایفا میکند.
عربستان اکنون در چهارراهی تاریخی و در مقابل گزینههای متعددی قرار دارد که اگر خطایی در محاسبات رخ دهد، برخی از آنها میتوانند بسیار پرخطر باشند، ما در پیشبینی و صدور حکم هرگز شتاب نخواهیم کرد و ترجیح میدهیم منتظر بمانیم و تحولات را دنبال کنیم ببینیم چه میشود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.