دوباره میسازمت مجتبی قدیری بعد از زلزله بم بود که بسیاری از مسؤولان وقت، در بازدید از بم ادعای ساختن دوباره آن را داشتند. در پی این زلزله شاهد بودیم که نهادهای بسیاری در خصوص مقاومسازی سازهها در برابر زلزله؛ همایشها، سمینارها و کارگاههای تخصصی برگزار کردند که چرا باید ساختو سازها به گونهای باشد […]
دوباره میسازمت
مجتبی قدیری
بعد از زلزله بم بود که بسیاری از مسؤولان وقت، در بازدید از بم ادعای ساختن دوباره آن را داشتند. در پی این زلزله شاهد بودیم که نهادهای بسیاری در خصوص مقاومسازی سازهها در برابر زلزله؛ همایشها، سمینارها و کارگاههای تخصصی برگزار کردند که چرا باید ساختو سازها به گونهای باشد که کوچکترین لرزشی حتی ساختمانهای نوساز را ویران کند و جان شهروندان عزیز را بستاند.
تأکیدی که مسؤولان وقت در آن زمان بر بحث استانداردسازی سازهها در مقابله زلزله داشتند به قدری شدید و تند بود که به ناخودآگاه فکر میکردی، ایران قرار است مثل ژاپن باشد که روزانه چند بار بلرزد و در این لرزشها نباید آواری را شاهد بود و شهروندی را زخمی یا جان سپرده دید.
اما همانگونه که گفتهاند انسانها فراموشکار هستند. بعد از چندی تمام این شعارها و وعدهها فراموش شد و دستگاههای مسؤول همچون روال سابق با کمترین نظارتی بر ساخت و سازها فقط به دنبال کسب درآمد از ساخت و سازها بودند، تا اینکه بتوانند از این راه برنامههای فرهنگی و… خود را پیش ببرند. دوباره ساختمانهای نوساز به روال سابق با کمترین استانداردها ساخته شد و بالا رفت و هر زمان بحثی در خصوص این موضوع شد؛ که استانداردها و دستورالعملها، مقررات و مصوبات در این ساختو سازها نادیده گرفته میشود، پای نظام مهندسی وسط کشیده شد که این قشر امضافروشی میکنند! و استانداردهای شهرسازی را به خاطر سود شخصی خود فراموش میکنند! به زبان ساده توپ را به زمین دیگران انداختن و از زیر بار مسؤولیت شانه خالی کردن.
اگر نظام مهندسی امضافروشی کرده است؛ چرا شما مهر تأیید خود را بر این ساختو سازها زدهاید، مگر این تخلف را پیشبینی نمیکردید؟ چرا به دنبال به دام انداختن امضافروشان نرفتید و رسوایشان نکردید؟
این بار شاهد فروریختن ساختمانهای نوساز مسکن مهر در زلزله کرمانشاه هستیم. البته جای شکر دارد که این ساختمانها آوار نشده، بلکه بیشتر دیوارهای جانبی آن ریخته و ستونها همچنان پا برجاست. حالا زمان آن است که دستورالعملها، مقررات و آییننامهها را بازبینی کنیم و ببینیم که ایراد کار در کجاست؟ در اجرا مشکل وجود دارد یا استانداردهای تعریف شده ضعف دارد. اگر استانداردها ضعف دارد که باید هرچه سریعتر بهروز شود، اما اگر ایراد در اجرا است که باید با مقصران آن برخورد کرد. البته این برخورد نباید مثال «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدن گردن مسگری باشد!» بلکه باید آهنگر مجازات شود، تا درس عبرتی برای آیندگان باشد.
امروز مسؤولان و مهندسانی که در این ساختو سازها نقش داشتهاند باید همانند آن پزشک روایت شده باشند، که بر گورستان گذر میکرد روی بر میگرفت و وقتی پرسیدند چرا چنین میکنی؟ گفت این زیر خاک خفتگان یا بر اثر طبابت اشتباه من جان باختهاند و یا ناآگاهی من. این عزیزان نیز باید روی بگیرند و چنین کنند! چرا که بر اثر اشتباهات یا ناآگاهی آنان است که امروز شاهد این مصیبت هستیم.
گفتنی است مسؤولان محترم به یاد داشته باشند که اگر خواستند وعده بدهند که دوباره میسازیمت! این بار واقعاً استاندارد و اصولی بسازیم تا آیندگان از ما به نیکی یاد کنند. نه اینکه همان روال قبلی را در پیش بگیریم و فقط سمینار، همایش و… برگزار کنیم که این کار هدر دادن بیتالمال است.
این بار در وعده دادنها و شعارها برای بازسازی مناطق زلزلهزده بگوییم نه تنها دوباره استاندارد میسازیمت، بلکه ساخت و سازها را واقعاً استاندارد میکنیم. تا در حادثه بعدی شاهد این نباشیم که ساختمانهای نوساز و استاندارد ما تخریب شدهاند و جان عزیزانمان را گرفتهاند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.