۴ ماه دیگر در چنین روزی! فکر میکنید ۴ ماه دیگر قرار است چه خبری شود، از الان به حضور انورتان عرض میکنم که قرار است هیچ خبری نشود، مثل سال قبل و سالهای قبل و سالهای قبلتر از قبل ! ملت و دولت و مسؤول و غیرمسؤول همگی در حال آماده شدن برای […]
۴ ماه دیگر در چنین روزی!
فکر میکنید ۴ ماه دیگر قرار است چه خبری شود، از الان به حضور انورتان عرض میکنم که قرار است هیچ خبری نشود، مثل سال قبل و سالهای قبل و سالهای قبلتر از قبل ! ملت و دولت و مسؤول و غیرمسؤول همگی در حال آماده شدن برای خرید شب عید و تدارک سفر نوروزی و دید و بازدید از اقوام و خویشان هستند.
اعتبارات برای پرداخت عیدی و حقوق اسفندماه و نظارت بر اماکن و جادهها و اسکان مسافران پیشبینی شده است، میوه و مرغ و گوشت شب عید هم به حد وفور تدارک دیده شده است و دغدغهای وجود ندارد، بنرها و پارچهنویسها و تابلوهای راهنما و رزرو هتلها و کیوسکهای موقت خدمات و اورژانس و راهنما و پلیس راهور هم آماده به انجام وظیفه.
تقریباً کم و کسری دیده نمیشود هیجان و شور و حرارت و ترافیک هم لحظه به لحظه زیادتر میشود و خرید البسه و اشربه و اجلبه (همان آجیل منظورمان است، مثلاً خواستیم وزنش درست در بیاید!) در حال انجام است، فیلمهای نوروزی سینما و تلویزیون هم تبلیغ و آنونس خود را شروع کردهاند. همه چیز آرومه و همگی خوشبختیم!
ببخشید داشت یادم میرفت، اصل هیجان و تنوع جای دیگری است، البته نه خیلی دور در همین گوشه غربی کشور، چه بساط مفرح و شاد و سرشار از شور و هیجانی، عده زیادی از مردم بهجای زندگی کردن در خانه و آپارتمان، همچنان در چادرهای هلال احمر به خوبی و خوشی روزگار میگذرانند و انگار فراموش کردهاند که این چادرها بیتالمال است و باید به صاحبش پس دهند!
سکوتی عجیب و شعفانگیزی در سرپلذهاب و قصرشیرین و ثلاث باباجانی و روستاهایشان حاکم شده است، مدتهاست که دیگر صدای ماشینهای سنگین و لودر و بیل مکانیکی بهگوش نمیرسد، خیلی از ساختمانها و بلوکها به منظور یادگاری به همان شکل و شمایل ۴ ماه پیش باقی گذاشته شدهاند، مردم با طبیعت انسی دوباره گرفتهاند، بهجای آسفالت و سنگ فرش، ترجیح میدهند با خاک و گل، روزهای شاد خود را سپری کنند.
سیل بنیادکن کمکهای مردمی و دولتی جایش را به باد و طوفان و سیل و سرمای پر از شور و هیجان و انرژی داده و دیگر کمتر کسی برای ساخت و ساز و کمکرسانی و احوالپرسی مزاحم این مردم میشود، حتی با بزرگواری مثالزدنی از خیر عکس و فیلم و مانور و وعده هم که امری حیاتی و غیرقابل اجتناب است، گذشتهاند .
متأسفانه در برخی از مکانها آواربرداری بهطور کامل انجام شده و دیگر از آن تپههای در هم تنیده و آن نخالههای ساختمانی تلنبار شده خبری نیست و فقط چند تابلو و پارچهنویس و بنر رنگ و رو رفته که یادگار حضور مسؤولان و کلنگزنی و آغاز عملیات عمرانی است، برجا مانده است .
عمرانیها بهخاطر دوری راه عذرخواهی کردهاند و فرمودهاند شما به زندگی پر از صفا و صمیمیت خود برسید و بتن و سازه و آپارتمان بیروح و بدون صفا را برای دیگران بگذارید، بیمه و بانکها هم بهخاطر حفظ شأن و مقام مردم اعلام کردهاند که شرم دارند که دست به اقدامی بزنند و کمک و مساعده و پرداخت خسارتی انجام دهند. عشاق سینهچاک معروفیت و برخی از معروفین و سلفیبگیران و سیاهپوشان و عکس یادگاریبگیران هم ترجیح دادند با نور فلش و امواج دوربین و گوشی خود و صدای آه و ناله جانسوزشان خاطر کسی را مکدر نکنند و به سفر شمال و جنوب و دور اروپا و حضور فعال در صفحات و پیجهایشان برسند و نهایتاً از عکسها و فیلمهای آرشیوی استفاده کنند!
من خودم هم اوضاع و احوال خوبی ندارم، حال که در این شهرهای غربی کشور آمدهام، خود را در خیل مردم با صفا و غیور و سختکوش کورد، غریبهای میبینم که رعایت احترام و منزلت و دورهمی ایشان را نکردهام و مثل دیگران به دنبال کار و بار خودم نرفتهام.
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.