داستان مزایده باغ کتاب و اتحادیه ناشران

داستان مزایده باغ کتاب و اتحادیه ناشران یک فعال عرصه نشر نوشت: اتحادیه ناشران رسالت خودش را درباره آسیب‌های فراوانی که در نشر هست فراموش کرده و درگیر موضوعی شده که دو سر باخت است. به گزارش ایکنا، علی‌محمدپور فعال عرصه نشر و مدیر شبکه کتاب الکترونیک کودکان ایران در کانال ناشران کتاب کودک در […]

داستان مزایده باغ کتاب و اتحادیه ناشران

یک فعال عرصه نشر نوشت: اتحادیه ناشران رسالت خودش را درباره آسیب‌های فراوانی که در نشر هست فراموش کرده و درگیر موضوعی شده که دو سر باخت است.

به گزارش ایکنا، علی‌محمدپور فعال عرصه نشر و مدیر شبکه کتاب الکترونیک کودکان ایران در کانال ناشران کتاب کودک در یادداشتی درباره باغ کتاب نوشت؛ هنوز در گفت‌وگو‌ها و بحث‌‌ها موضوع باغ کتاب شفاف نشده و روی موضوع دقیقی صحبت نمی‌شود. الان دغدغه چیست؟ این‌که از اعضا هیأت مدیره نباید جای دیگری شرکتی تأسیس کند و در مزایده‌ای شرکت کند؟ (که قطعاً خواسته غلطی است) اعضای هیأت مدیره هر صنفی می‌تواند فعالیت اقتصادی‌اش را در هر جایی داشته باشد(در چارچوب قانون کشور).

این که واگذاری‌ها در باغ کتاب درست نبوده؟ قرائن که نشان می‌دهد که مزایده‌ای برگزار شده و بخش کودک را یک شرکت به نام «ماه پیشونی» برنده شده و بخش عمومی را هم کسی شرکت نکرده و خود نشر شهر که برای شهرداری است متولی آن شده. البته باغ کتاب بخش‌های مختلف دیگری هم دارد مثل سینما و بخش علمی و کافی‌شاپ و… که آنها را هم با مزایده واگذار کرده‌اند.

ممکن است این جا گفته شود که واگذاری‌ها درست نبوده. یا عدالت ایجاد نشده. یا به همه اطلاع‌رسانی نشده. خب این را باید اثبات کنند. با این که روزنامه‌هایی که اطلاعیه مزایده را منتشر کرده‌اند در اینترنت موجود هستند. اکثر معترضان فعال در نشر عمومی هستند. ولی تمام اعتراضشان به بخش کودک است. اصلاً ندیده‌ام که به بخش عمومی باغ کتاب که ۷۵۰۰ متر است، اعتراضی بکنند و حرفی از آن بزنند.

به بخش کودک اعتراض می‌کنند که توسط شرکتی مدیریت می‌شود که بیش‌ترین تولیدکننده کتاب کودک کشور است. اگر اینها نباید مدیریت کنند چه کسی توانش را دارد؟ هر کسی که برنده بخش کودک بشود باید از همین‌‌ها کتاب کودک بگیرد. دوستانی که خیلی معترض هستند چرا انگشت روی بخش عمومی باغ کتاب نمی‌گذارند؟

استراتژی بعدی معترضان این خواهد بود که در باغ کتاب هیچ کتابی فروخته نشود. آنها بخش عمومی را قبول نخواهند کرد و شرکت فراگیر هم تأسیس نخواهد شد. فقط این هدف دنبال خواهد شد که هیچ کتابی در باغ کتاب فروخته نشود. در آن صورت سینمادار‌ها هم باید اعتراض کنند که سینماهای باغ کتاب هیچ فیلمی نشان ندهند. کافی‌شاپ‌دار‌ها هم باید اعتراض کنند که کافی‌شاپ باغ کتاب هیچ آبمیوه‌ای نفروشد. هر کسی خواست برود، آبمیوه را ببیند و بعد از داخل شهر تهیه کند و بنوشد.

هدف اگر تبدیل باغ کتاب به یک قبرستان است که هیچ خدمات فروش نداشته باشد بدون شک اتفاق نمی‌افتد. این رفتاری که اتحادیه در پیش گرفته فقط یک نتیجه خواهد داشت. دولتی‌‌ها را وا خواهد داشت که اتحادیه را از آنچه که هست، ضعیف‌تر کنند. به ویژه با این انشقاق داخلی که اتفاق افتاده و این جنگ داخلی که درست شده.

 

اتحادیه رسالت خودش را درباره آسیب‌های فراوانی که در نشر هست، فراموش کرده و درگیر موضوعی شده که دو سر باخت است. اگر موضوعشان این است که آنها را در معادله باغ کتاب راه نداده‌اند، بخش عمومی را بگیرند. درخواست کنند که شهرداری بخش عمومی را به آنها برای مدت مشخصی اجاره بدهد. گرچه فکر نمی‌کنم این اتفاق هرگز بیفتد و این درخواست هرگز انجام شود.