اقدام ترامپ روشی برای توجیه شکست آمریکا در صلح میان فلسطین و اسرائیل اگر عامل مشترکی برای توضیح بسیاری از رویدادهای اخیر در خاورمیانه از جمله اقدامات عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا، سوریه، اسرائیل و یمن وجود داشته باشد، میتوان آن را در یک کلمه خلاصهکرد: ایران. همه، از جمله خود ایران، به قدرت و […]
اقدام ترامپ روشی برای توجیه شکست آمریکا در صلح میان فلسطین و اسرائیل
اگر عامل مشترکی برای توضیح بسیاری از رویدادهای اخیر در خاورمیانه از جمله اقدامات عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا، سوریه، اسرائیل و یمن وجود داشته باشد، میتوان آن را در یک کلمه خلاصهکرد: ایران. همه، از جمله خود ایران، به قدرت و نفوذ رو به رشد ایران در منطقه میاندیشند و این اشتغال فکری، خیلیها را به ورطه دیوانگی کشانده است.
به گزارش سایت دپلماسی ایرانی، به عنوان مثال، دولت ترامپ نیز مانند باراکاوباما، در واقع میخواهد تا جای امکان از خاورمیانه دوری کند، اما با این تفاوت که قبل از این کار، میخواهد چیزی از قدرت ایران باقی نمانده باشد.
عربستان سعودی به رهبری شاهزاده محمدبنسلمان میخواهد در خاورمیانه پیشرفت کند و اقتصاد خود را برای قرن بیست و یکم اصلاح کند و در عین حال نفوذ ایران در منطقه را تا حد ممکن کاهش دهد.
ایران میخواهد گستره نفوذ خود را از تهران تا دریای مدیترانه افزایش دهد؛ البته این کار را نه با ایجاد الگویی موفق و پیشرفته، بلکه با اعمال قدرت در لبنان، یمن، سوریه و عراق از طریق شبهنظامیان محلی شیعه انجام میدهد.
این امر باعث ایجاد اضطراب فراوانی میان کشورهای عرب، آمریکا و اسرائیل شده و ذهن آنها را به خود مشغول کرده است. بهترین کاری که ایالات متحده و عربستان سعودی میتوانند انجام دهند، این است که یکدیگر را به مداخله نظامی در برابر این «تهدید» تشویق نکنند و در عوض، تمرکز خود را روی انجام اصلاحات داخلی قرار دهند.
برای شروع، رهبران کشورهای آمریکایی، اروپایی و عرب باید محمدبنسلمان را تشویق کنند قدم در مسیری بگذارد که تاکنون هیچ یک از رهبران عرب جرأت آن را نداشته است؛ یعنی معکوس کردن رویکرد سختگیری مذهبی که پس از تصرف مسجدالحرام از سوی یک گروه مسلح بنیادگرای اسلامی در سال ۱۹۷۹ اتخاذ شد.
اگر محمدبنسلمان وعده خود را مبنی بر «معتدل کردن» اسلام در عربستان تحقق بخشد، مطمئناً وضعیت زنان مسلمان، کیفیت آموزش در جوامع مسلمان و رابطه بین مسلمانان و سایر ادیان در سراسر جهان بهبود خواهد بافت. ما در غرب هزینه زیادی برای «مقابله با افراطگرایی اسلامی» صرف کردهایم. شاید اکنون این رهبر سعودی بتواند کاری مثبت در این راستا انجام دهد که هم بر مسلمانان و هم بر غیرمسلمانان، به یک اندازه تأثیر مثبت داشته باشد.
اما برای پیشبرد این برنامه، محمدبنسلمان نیاز به کشوری قوی و با اقتصاد سالم دارد. متأسفانه در حال حاضر عربستان چنین شرایطی را ندارد؛ عربستان در سالهای اخیر مسیری به شدت نزولی طی کرده است. تأکید اکثر مردم عربستان بر آموزش و داشتن شغل است؛ نه بر ایران. بنابراین اگر محمدبنسلمان بتواند با برنامه اصلاحاتی خود، این نیازهای مردم را مرتفع کند، میتواند عربستان را به سمت اسلام «متعادل» پیش ببرد.
دقیقاً به این دلیل که این برنامههای اصلاحی مذهبی و اقتصادی، بسیار پیچیده و مهم هستند، دوستان به ظاهر فهیم محمدبنسلمان به او مشاورههایی از روی مثلاً خیرخواهی میدهند. به او میگویند که باید میلیاردرهای سعودی را بازداشت کند، اما این کار را با شفافیت و در قاعده قانون انجام دهد تا باعث افزایش مشروعیت او شود.
دوستان محمدبنسلمان همچنین در خصوص مسایل مربوط به سیاست خارجی نیز به او گفتهاند که ایران نفوذ خود را در سراسر جهان عرب گسترش داده است، ولی عربستان نمیتواند با آن به صورت مستقیم رویارویی کند.
به همین خاطر عربستان، شبهنظامیان سنی را با پول خریده و سلاحهای بزرگی را که در دوره جنگهای نامنظم بهکار نمیآید خریداری کرده است. این کار عربستان را به سمت بمباران یمن و کشتار مردم بیگناه، بیماری و قحطی سوق داده است.
در زمانی که ایران نفوذ خود را گسترش میدهد و متحدان عرب ما با اصلاحات داخلی مواجه هستند، آخرین چیزی که عربستان سعودی یا متحدان عربی ما نیاز داشتند، اقدام اخیر ترامپ، رییسجمهور ما، انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس بود. این اقدام، روشی رقتبار برای دور کردن توجهها از شکست کامل آمریکا در جبهه صلح میان اسرائیل و فسلطین و نداشتن اعتبار در خاورمیانه بود.
امروز ترامپ جلوی ایران قدرتنمایی میکند و اینطور نشان میدهد که قدرت زیادی دارد. اما به واقع چنین نیست. جای تأسف دارد که امروز که عربستان به اتحاد با آمریکا بیش از همیشه احتیاج دارد و مواضع امنیتی اسرائیل در سوریه با خطر مواجه شده است، آمریکا اعتبار و قدرتی ندارد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.