چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! محمدرضا عیوضی به نظر میآید، بیشتر افرادی که این ضربالمثل دستاویز تأیید نظرات و استدلالهایشان شده است، به سمت تمامیتخواهی میروند! شاید در ظاهر نمای روشنفکری را القا کنند اما میپسندند که تمام چراغهای عالم باید به خانه ایشان روانه شود که صد البته روشن هم […]
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!
محمدرضا عیوضی
به نظر میآید، بیشتر افرادی که این ضربالمثل دستاویز تأیید نظرات و استدلالهایشان شده است، به سمت تمامیتخواهی میروند!
شاید در ظاهر نمای روشنفکری را القا کنند اما میپسندند که تمام چراغهای عالم باید به خانه ایشان روانه شود که صد البته روشن هم باشد!
با درآمدهای سرسامآور و یا حتی عرفپسند، در انتظار یارانه کمتر از ۵۰ هزار تومانی نشسته است، زیرا همچنان معتقد است، «چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است!»
دولت و نظام را به باد انتقاد میگیرد اما کمر همت میبندد تا برای نزدیکانش یک شغل دولتی حتی با رانت دست و پا کند! آن هم نه از سر نیاز، بلکه به عنوان پشتیبانی در صورت نابودی کسب و کار شخصی!
و باز هم استدلال همان است؛ چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است!
منطقی به نظر میآید، دوست ندارند از چراغهای خانه کم بشود!!!
در باب توصیف این سبک نگاه باید گفت، بیشک باید خانه آباد باشد تا آبادی را به دیگران هدیه داد، اما چرا فقط در مسایل عمومی به دنبال بیان ضربالمثل معروف میرویم و مسایل عرفی و شخصی فراموش میشود؟
چرا زمزمه گرانی نان به اندازه گرانی عوارض خروج از کشور دغدغه مردم نشد؟
چرا استوریها و پستهای سلبریتیها فقط در پاسخ به گرانی عوارض خروج از کشور دست به دست شد؟
چرا سلبریتی و روشنفکرنمایی که موفقیتش مدیون سیستم به ظاهر بیمار مملکت (به گفته خودش) است؛ به خود اجازه میدهد به همین سیستم فحاشی کند؟
عمومی نگاه نکنیم؛ وجود دارند روشنفکران واقعی که نبوغ شخصی در هر زمینهای آنها را به موفقیت رسانده است، اما چرا عدهای به یکباره ادای روشنفکری را در مقابل روشنفکری قرار میدهند؟
در انتقاد به لایحه بودجه دولت شکی نیست که بجاست و باید باشد اما چرا تنها بندهایی از این لایحه رسانهای میشود که هدف خاصی را دنبال میکند؟
مطمئناً بودجههای فرهنگی درست هزینه نمیشود که مصداق آن وضع فرهنگی جامعه است که عیان است و نمیتوان به جد از آن دفاع کرد اما چرا هیچکس نگفت، بودجه دانشگاههای ممتاز کشور را دریابید؟
همیشه در انتظار اصلاح از بالا به پایین هستیم؛ انتظار داریم تا بالا اصلاح شود و به پایین برسد، توانایی اصلاح در متن جامعه که با دستان دولتمردان فاصله دارد، مدام به دنبال خردهگیری از خودمان باشیم تا شاید نگاهها عوض شود.
نتیجه این ظرفیت اصلاحی از متن جامعه، میشود مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر بود، پنیرهای اضافه پس داده میشد تا به ندارها هم برسد!
نتیجه این ظرفیت اصلاحی از متن جامعه، میشود مردم ترکیه که وقتی دلار گران شد در حرکتی باورنکردنی دلارهایشان را فروختند تا قیمت را بشکنند نه اینکه اهل خانواده در صف خرید دلار قرار بگیرند و خانهها را بفروشند تا دلار بخرند!
سال ۲۰۱۲ بود در ژاپن بیماری پرندگان شایع شد و به دنبال آن کمبود شدید گوشت مرغ!
در ایران چه موجی را از سمت برخی از خواص میتوان متصور شد در مواجهه با این بحران؟
در ژاپن، اکثر مردم یا مرغ سهمیهای را یک روز در میان دریافت کردند و یا روزانه گرفتند و نیمی را به همسایه ندار هدیه کردند.
دست مریزاد به تکتک مردم شریف ایران که در زمره افراد بالا قرار نمیگیرند و لحظهای از رشد ایران غافل نیستند که انصافاً جامعه بزرگی را تشکیل میدهند اما به نظر میرسد، همچنان نیاز به تلاش است تا فرهنگ اصلاح از خویشتن خویش و اصلاح درونی در جامعه نهادینه شود و همچنان به انتظار حکم نباشیم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.