پایتخت در التهاب
پایتخت در التهاب سمیه مهدوی- لحظه، لحظه انتظار است و ثانیهشماری برای بخیر گذشتن یک فاجعه؛ دیدگانمان این روزها نظارهگر دقایق نفسگیر و پرالتهابی است که میتواند در ثانیهای طومار شهر تهران را یکجا درهم بپیچد. پایتخت در معرض خطراتی است که نه قابل پیشگیری هستند و نه قابل کنترل، ساکنان نیز در مواجهه با […]
پایتخت در التهاب
سمیه مهدوی- لحظه، لحظه انتظار است و ثانیهشماری برای بخیر گذشتن یک فاجعه؛ دیدگانمان این روزها نظارهگر دقایق نفسگیر و پرالتهابی است که میتواند در ثانیهای طومار شهر تهران را یکجا درهم بپیچد.
پایتخت در معرض خطراتی است که نه قابل پیشگیری هستند و نه قابل کنترل، ساکنان نیز در مواجهه با آن نه راه پس دارند و نه راه پیش. بهراستی برای در امان ماندن از سونامی اتفاقات چه باید کرد؟
این روزها دو واکنش از سوی طبیعت، شهرهای کشور را در شرایط بحرانی قرارداده است. آلودگی هوا و زلزلههای پیدرپی که رد پایش را همین چند روز پیش پایتختنشینان به وضوح رصد کردند، سیگنالهای خطرناکی را به سمت مردم و مسؤولان میفرستد. این امر بیشتر مانوری بود برای زمانی که زلزلهای قریبالوقوع تهرانیها را غافلگیر کند و پدیده وارنگی هوا نفسها را بیشتر تنگ کند.
فاز نخست قهر طبیعت، آلودگی هوایی بود که منجر به تعطیلی چند روزه مدارس شد و سرانجام با ترحم آسمان، بارش باران و وزش باد از میزان این حجم آلودگی که دیدگان را کدر و نفسها را تنگ کرده بود برای ساعاتی کاست؛ فقط برای چند ساعت… .
اما اگر این لبخند آسمان به هوای آلوده تهران تکرار نشود؛ همچنان باید با دست به دامن شدن تعطیلی مدارس با این پدیده مدارا کرد؟ چرا راهکارها برای کم کردن دُز آلودگیها جوابگو نیست؟ آیا این راهکارها درعین حال که اجرا میشوند، نتیجهای در برندارند؟ یا اینکه راهکارها چندان چنگی به دل نمیزنند و حتی با اجرایشان، تأثیری در مهار وضعیت موجود ندارند؟ پس چاره کار چیست و سرنخ دستیابی به شاهراه اصلی را کجا باید جست؟
بعد از سکانس آلودگی هوا، تهران وارد وضعیت قرمزتری شد. این بار تکانههای زمین غافلگیرمان کرد.
بعد از زلزلههایی که به صورت سریالی شهرهای مختلف کشور را در نوردید؛ حرف و حدیثهایی پیرامون فعال شدن گسلهای تهران زده شد که همگی رد شدند، ولی با اتفاق چند روز گذشته این احتمال قوی شده است، بنابراین زلزله تهران دور از واقعیت نخواهد بود.
این پدیده شوم در شهرهایی چون کرمان و کرمانشاه کنگر خورده و لنگر انداخته است. اگر از همان ابتدا در مناطقی که احتمال وقوع زلزله میرفت و نقاطی که برروی گسل قرار گرفتهاند؛ خانهها با رعایت اصول استاندارد بیشتری ساخته میشد، قطعاً میزان تلفات درکرمانشاه به این حد نمیرسید و بازماندگان این حادثه میان آجر، چوب و سنگهایی که قبلاً جزوی از سقف و سرپناهشان بود، صبح را شب نمیکردند.
یکی از مهمترین مواردی که باید به آن توجه داشت، رعایت اصول ایمنی و استانداردسازی در ساخت و سازهایی است که به صورت تصاعدی در کلانشهرها صورت میگیرد. با در نظرگرفتن احتمال وقوع چنین رخدادهایی براساس نظرات کارشناسان پیشبینی میشود، میزان تلفات در تهران فاجعهآمیز باشد. در این بین باید به برخی زوایا توجه بیشتری کرد؛ وجود آسمانخراشهای سربه فلک کشیده و واحدهای آپارتمانی که روی یکدیگر تلنبار شدهاند چه میزان توانایی ایستادگی و مقاومت در برابر زلزلههای با قدرت بالای ۶ ریشتر را دارند؟ از سوی دیگر ماجرای بافتهای فرسوده، تهران را تحتالشعاع خود قرارداده است. براساس گزارشها هر ۱۵۰ سال یکبار یک زلزله ۷ ریشتری تهران را میلرزاند. حال ۳۵ سال از زمانی که باید انتظار این اتفاق را میکشیدیم؛ عبور کردهایم، خطر بیخ گوشمان است.
از سوی دیگر ضعف در مدیریت بحران از جمله عواملی است که بر دغدغههای تهرانیها میافزاید. اگر تا پیش از این به چالشهای پایتخت از جمله بافتهای فرسوده و مقاومسازی ساختمانهای خوشتراش توجه میشد، شاید امروز میزان دلنگرانیها به حداقل میرسید. اما «ماهی را هر وقت از آب بگیرید؛ تازه است» با این تفاسیر انتظار میرود مسؤولان و ناظران امر تا دیر نشده است، دست بهکار شوند و در مقابل قهر و آشتی طبیعت کوتاه نیایند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0