یک بام و دوهوای سدسازی، منابع آبی را تهدید می‌کند

  سمیه مهدوی – سدسازی از جمله سناریوهای دنباله‌داری است که با اظهارات ضدونقیض در خصوص ضرورت ادامه یا توقف طرح ‌های مربوط به آن چندی است جنجال‌آفرین شده است. امری که با هجمه بسیاری از منتقدین و مخالفین این جریان توپ تقصیر خشک شدن دریاچه‌ها را به زمین صنعت سدسازی می‌اندازند و استناد به […]

 

سمیه مهدوی – سدسازی از جمله سناریوهای دنباله‌داری است که با اظهارات ضدونقیض در خصوص ضرورت ادامه یا توقف طرح ‌های مربوط به آن چندی است جنجال‌آفرین شده است. امری که با هجمه بسیاری از منتقدین و مخالفین این جریان توپ تقصیر خشک شدن دریاچه‌ها را به زمین صنعت سدسازی می‌اندازند و استناد به همین دلیل ادامه حیات پروژه‌های سدسازی را منتفی و ملغی می‌دانند.

به گزارش خبرنگار مناقصه‌مزایده، از گذشته‌های دور ساختِ سدهای عظیم به منزله یکی از مظاهر تمدن ملت‌ها برای ذخیره و کنترل آب به شمار می‌رفته است. در جهان معاصر نیز تولید انرژی برقابی به‌عنوان یکی از انرژی‌های پاک از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و تقریباً همه کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت، در تلاش بوده‌اند که ظرفیت‌های سدسازی و تولید انرژی برقابی خود را به فعلیت برسانند.

بنا بر آمارهای رسمی، کشور پرآب نروژ ۹۹ درصد برق مورد نیاز خود را با احداث سد‌ها و نیروگاه‌های برقابی تأمین می‌کند. این نسبت برای کشورهای برزیل و کانادا و ترکیه به ترتیب ۸۳ و ۶۰ و ۲۵ در صد است. به‌طور میانگین بیش از ۱۹ درصد انرژی مورد نیاز کشورهای جهان از راه احداث سد و نیروگاه‌های برقابی تأمین می‌گردد. در کشور ایران پیش از احداث سد‌ها و نیروگاه‌های آبیِ کرخه، مسجد سلیمان، کارون ۳ و کارون ۴ و گتوند، تنها حدود ۵ درصد از انرژی مصرفی کشور از نیروگاه‌های برقابی تأمین می‌شد و با احداث این سد‌ها این نسبت تقریباً به ۱۱ درصد رسیده و همچنان با میانگین جهانی فاصله دارد. اما میانگین جهانی تولید انرژی برقابی، یعنی عدد ۱۹ درصد نیز، هنوز نمی‌تواند معیار مناسبی برای سنجشِ میزان رشد کشور ما در این زمینه قرار گیرد چرا که اگر کشورهای بسیار فقیر از نظر مالی و منابع آبی که اساساً در زمینه احداث سد‌ها ناتوان بوده‌اند در محاسبه نسبت فوق در نظر نگیریم این نسبت بسیار بیش‌تر خواهد شد.

اما شاید بیش از نیازهای کشور در حوزه انرژی، موضوع کنترل و ذخیره آب‌های سطحی اهمیت سدسازی را دوچندان می‌کند. کارشناسان امر در سراسر جهان بر این نکته تأکید می‌کنند که چالش‌های ناشی از بحران آب به‌طور فزاینده‌ای روند پیشرفت و توسعه بسیاری از کشور‌ها را تهدید می‌کند. ایران نیز در شمار کشورهای کم آب جهان قرار دارد و بدیهی است که چاره‌اندیشی و برنامه‌ریزی برای مقابله با بحران آب باید در کانون اهتمام متولیان امر در این حوزه قرار گیرد.

در این بین سدسازی یکی از روش‌های مهم مدیریت و کنترل منابع آب بوده که در سال‌های اخیر به گونه‌ای غالباً غیرروشمند، مورد توجه و قلم‌فرسایی برخی از اصحاب رسانه‌ها و مستندسازان قرار گرفته است. اوج این روند انتقادی را در فیلمی که با حمایت و تحت نام و آرم یکی از نهادهای مهم دولتی تولید شده است می‌توان دید. این فیلم خواسته یا ناخواسته، سدسازی را به‌طورکلی به‌عنوان یک پدیده و اقدامی منفی ارزیابی می‌کند. مایه اصلی و ماده خام این نقد‌ها از تبعات سلبی و ناخواسته احداث سد‌ها سرچشمه می‌گیرد. واضح است که بسان هر پروژه عمرانی دیگری، پروژه‌های سدسازی در کنار اهمیت و نتایج مثبت خود، آثار و تبعاتِ سلبی و ناخواسته‌ای نیز دارد. به زیرِآب رفتن مناطق مسکونی و زمین‌های کشاورزی و تبعات اجتماعی ناشی از آن، مستغرق شدن راه‌های ارتباطی، به زیر آب رفتن آثار باستانی و میراث فرهنگی، ایجاد تغییر در سیستم رودخانه‌ها و زندگی موجودات آبزی و تبخیر سطحی آب از جمله تبعات سلبی این پروژه‌ها هستند. هر یک از این تبعات، در جای خود بسیار مهم و قابل توجه هستند و می‌توانند ماده خامی برای برانگیختنِ قوه نقد منتقدان، هنرمندان و فیلمسازان قرارگیرند. لیکن آن‌چه باید مبنای تصمیم مناسب و معقول ما در مورد هر پدیده‌ای قرار گیرد برآیند نتایج مثبت و منفی آن است.

از سوی دیگر نگاهی به طرح‌های ناتمام و معطل مانده سدسازی این پرسش را در اذهان تقویت می‌کند که آیا براستی دوره سدسازی در  کشور به سرانجام رسیده است؟ و اصولاً آیا سدسازی فی نفسه امری منفی است؟ پاسخ رایج و مقبول به این پرسش این است که سدسازی فی‌نفسه نه خوب است و نه بد. گاهی احداث یک سد، از ضروریات فوری یک کشور محسوب می‌شود. در مقابل، ممکن است اجرای یک سد براساس رویکردی غیرعلمی صورت گیرد و تبعات منفی آن بیش‌تر باشد.

ضرورتِ احداثِ یک سد به عوامل و معیارهای متعددی بستگی دارد. یکی از این معیارها، میزان آورد رودخانه و نیاز به وجود مخزن بر روی آن است. به‌عنوان مثال با احداث سدهای کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان، گتوند و شهید عباسپور بر روی رودخانه کارون، امکان ذخیره بیش از ۹۲ در صد از جریان آب سالانه رودخانه کارون فراهم شده است. این نسبت برای رودخانه کرخه ۱۳۲ در صد است، اما در حوضه رودخانه دز این نسبت فقط ۲۷ درصد است. تنها مخزن موجود در این حوضه، دریاچه سد دز می‌باشد که حدود دو میلیارد متر مکعب آب را در خود جای داده است. این درحالی است که حوضه رودخانه دز به‌طور متوسط سالیانه حدود ۸ میلیارد متر مکعب از جریان آب را به خود اختصاص می‌دهد. کم بودن مخازن آب در این حوضه باعث شده که در مدت کم‌تر از ۷ سال (طی سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶) بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب آب از سد دز سرریز و بدون هیچ‌گونه کارکرد و مصرفِ بهنگام در داخل کشور روانه خلیج‌فارس شود.

براساس این گزارش، بررسی وضعیت سد دز و تأثیر آن در آبیاری بیش از۱۲۰ هزار هکتار از اراضی استان خوزستان نشان از اهمیت این سد دارد، در عین حال با توجه میزان رسوب انباشته شده در دریاچه سد دز، ظرفیت مخزن آن بشدت کاهش یافته و اینک عملاً به ۵٫۱ میلیارد متر مکعب رسیده است. از سوی دیگر نقش حوضه رودخانه دز در طرح‌های تأمین آب شرب استان خوزستان و نیز کاهش شوری رودخانه کارون بزرگ، توجه به مدیریت این حوضه را ضروری می‌کند. تأمل در سوابق موجود در مورد مطالعات اولیه حوضه دز حاکی از آن است که ضرورت احداث سدی دیگر در بالادست سد دز در حوضه رودخانه دز بیش از ۵۰ سال پیش توسط شرکت‌های مطالعاتی بزرگ جهان مورد تأیید قرار گرفته و حتی طراحان و سازندگان سد دز نیز بر ضرورت احداث سدی در بالادست سد دز برای افزایش و بهبود عملکرد سد دز تأکید کرده‌اند.

 

در پایان باید گفت ضرورت وجود مخزنی چون سد دز انکار ناپذیر است، رویکردهایی که نتایج احداث سد‌ها و نیروگاه‌های برقابی را صرفاً به برخی از آثار آن‌ها فرومی کاهند و به این ترتیب ضرورت سدسازی را به‌طور کلی منتفی می‌دانند، هیچ‌گونه تبیینی برای خطرات و خسارات حاصل از تأخیر در اجرای طرحی نظیر طرح بختیاری ارایه نمی‌کنند.