برای شناسایی و حذف یارانه ثروتمندان دولت امکان پرداخت مبلغ موجود را ندارد. باید پذیرفت که با کاهش منابع درآمدی دولت از نفت، بودجه دولت تحتفشار بوده و این موضوع یک واقعیت است که پرداخت این مبلغ را نیز با موانع و مشکلاتی روبهرو کرده است. اما نکته این است که در شرایطی که […]
برای شناسایی و حذف یارانه ثروتمندان
دولت امکان پرداخت مبلغ موجود را ندارد. باید پذیرفت که با کاهش منابع درآمدی دولت از نفت، بودجه دولت تحتفشار بوده و این موضوع یک واقعیت است که پرداخت این مبلغ را نیز با موانع و مشکلاتی روبهرو کرده است. اما نکته این است که در شرایطی که منابع درآمدی دولت کاهش پیدا کرده است، چه باید کرد؟
به گزارش فارس درباره دلایل عدم تبعیت دولت از مصوبه مجلس مبنی بر حذف ۲۴ میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی، بهرغم انتقادات فراوان به روش فعلی پرداخت یارانهها، از لحاظ اقتصادی به نظر میرسد دولت همچنان پایگاه اطلاعاتی قابل اطمینانی در تشخیص دهکهای بینیاز از دریافت یارانه نداشته و بهرغم تلاشهای صورت گرفته در طول سالهای گذشته، همچنان ضریب خطا در شناسایی این دهک بالا بوده و از این جهت این اطمینان برای شناسایی گروههای هدف وجود ندارد.
این موضوع میتواند یکی از دلایل عدم استقبال دولت از حذف ۳ دهک از دریافت یارانه باشد. البته درباره دلایل سیاسی عدم حذف دهکها از دریافت یارانه نقدی نیز موارد و احتمالاتی وجود دارد که در این یادداشت قصد پرداختن به آنها را ندارم. اما بههرحال احتمال دیگری که در زمینه عدم تمایل دولت به حذف گروههایی از دریافت یارانههای نقدی وجود دارد، این است که تغییر در وضعیت موجود و حذف عدهای از دریافت یارانهها باعث آسیب دیدن پایگاه اجتماعی دولت یازدهم نزد گروهی از مردم شده و از این حیث دولت را در انجام این کار مردد کرده است. البته امید است چنین مواردی مطرح نباشد و تعلل دولت صرفاً براساس دلایل اقتصادی باشد؛ چراکه هزینه اخذ تصمیمات سیاسی مربوط به یک دولت یا شخص خاص نیست و تمام مردم این هزینه را خواهند پرداخت.
میزان پرداختی یارانهها
از حیث میزان یارانه پرداختی به مردم در شرایط حاضر باید اذعان داشت به این دلیل که در حال حاضر فاصله قیمتهای آزاد یا فوب خلیجفارس در فرآوردههای نفتی با قیمتی که این محصولات به مصرفکننده ایرانی عرضه میشود، کمتر شده است. باید مبلغ یارانهها نسبت به سال ۸۹ افزایش پیدا میکرد. در واقع فاصله هزینههایی که تحت عنوان آزادسازی قیمتها از مردم گرفته میشود، بهدلیل ارزان شدن قیمت نفت و فرآوردههای نفتی با هزینههای واقعی، کمتر شده است. نکته دوم این است که بهدلیل وجود شرایط تورمی، قدرت خرید ۴۵۵۰۰ تومان یارانه پرداختی در طول این سالها بهشدت کاهش یافته و از این جهت، جبران افزایش هزینههای خانوار را نخواهد داشت. لذا صحبتهایی مبنی بر این موضوع که پرداخت رقم ۴۵۵۰۰ تومان زیاد بوده و باید از ابتدا یا اکنون ارقام کمتری بهعنوان یارانه نقدی پرداخت میشده است، اعتباری ندارد و تصوری کاملاً اشتباه است.
البته باید اذعان داشت که گروهها یا دهکهایی در جامعه وجود دارند که بهرغم دریافت این یارانهها، نیازی به این یارانهها ندارند و اکنون نیز دریافت این یارانهها تأثیری در افزایش درآمدها یا قدرت خرید آنها ندارد. لذا این گروه از جامعه باید از دریافت یارانه حذف شوند. اتفاقاً حذف شدن این دهکها از دریافت یارانه، این کمک را به دولت خواهد کرد که در صورت صلاحدید، با منابع حاصل از این اقدام، حمایتهای بیشتری از گروههای پایین درآمدی داشته باشد؛ چراکه این گروه از افراد جامعه بهنوعی به منبع یارانه نقدی خود وابسته شده و هزینههای افزایش یافته، قدرت خرید یارانههای دریافتیشان را کم کرده و موجب فشار عظیمی به این دهکها شده است.
به عبارت دیگر، اگر دولت با کسری بودجه مواجه نبود، با حذف دهکهای پردرآمد باید زمینه بهتری برای گروههای کمدرآمد جامعه، هم بهلحاظ نقدی «برای گروههای تحت پوشش نهادهای حمایتی» و هم بهصورت غیرنقدی «برای طبقات متوسط جامعه» در جهت توسعه و گسترش بیمهها پیشبینی میکرد تا بتواند وضعیت معیشتی مردم را بهبود ببخشد.
بنابراین امروز و با وضعیت موجود، قطعاً پرداخت مبلغ ۴۵۵۰۰ تومان مشکلی از مردم حل نخواهد کرد. البته چهبسا این رقم همچنان برای بخشی از جامعه و دهکهای پایین درآمدی، منبع درآمدی مهمی تلقی شود.
لذا به نظر میرسد دهکهایی از جامعه بهشدت به این یارانهها نیاز دارند که پرداخت این یارانهها برای این گروهها باید ادامه یابد و براساس افزایش تورم تقویت شود. ضمن اینکه گروههای دیگری از جامعه به دریافت این یارانهها نیازی ندارند و اساساً نباید مبلغی به این گروه از مردم پرداخت شود. لذا راهحل میانهای درباب این موضوع وجود ندارد.
از این لحاظ که دولت امکان پرداخت مبلغ موجود را ندارد، باید پذیرفت که با کاهش منابع درآمدی دولت از نفت، بودجهی دولت تحتفشار بوده و این موضوع یک واقعیت است که پرداخت این مبلغ را نیز با موانع و مشکلاتی روبهرو کرده است. اما نکته این است که در شرایطی که منابع درآمدی دولت کاهش پیدا کرده است، چه باید کرد؟
پاسخ این است که شما باید بتوانید در چنین شرایطی پایههای مالیاتی و نه لزوماً نرخ مالیاتی را افزایش دهید. یعنی بهعبارتی گروههای هدف خود در دریافت مالیات را توسعه داده و بهسمت دریافت مالیات از گروههایی که مالیات نمیدهند، حرکت کنید. عموماً گروههای فراری از پرداخت مالیات در اقتصاد غیررسمی فعالند و از این طریق نیز صاحب سودهای سرشاری میشوند که متأسفانه مالیاتی متناسب با درآمدهای حاصله پرداخت نمیکنند. راهحل دیگری که وجود دارد، توسعه سایر درآمدهای بودجهای است که یکی از آنها میتواند آزادسازی بیشتر قیمت حاملهای انرژی بهخصوص بنزین «بهشرط جبران مناسب برای گروههای پایین درآمدی» باشد. یعنی دولت با آزادسازی هرچه بیشتر قیمت حاملهای انرژی، با رعایت جبران آن برای دهکهای کمدرآمد جامعه، میتواند قیمت بنزین را به ۹۵ درصد قیمت فوب خلیجفارس برساند یا به این رقم نزدیک کند تا بحث آزادسازی قیمتها بهخصوص در موضوع بنزین اتفاق بیفتد.
در بحث گازوئیل، از آنجا که گازوئیل یک نهاده برای تولید محسوب میشود، به این آسانی نیست و آزادسازی قیمت باید با ملاحظات دیگری انجام شود. بنابراین به نظر میرسد با فشاری که الان بر منابع درآمدی بودجه دولت وجود دارد، شاید امکان عملی برای این کار وجود نداشته و تمام مخالفت دولت با حذف ۲۴ میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی، مربوط به عدم تمایل دولت نیست؛ چراکه دولت طبیعتاً باید به حذف چند دهک از دریافت یارانهها علاقهمند باشد.
فرصت هزار روزه برای ساماندهی سیستم اطلاعات اقتصادی
در موضوع شناسایی دهکهای برخوردار، بحث اصلی این است تا زمانی که همه فعالیتهای اقتصادی شما نتواند بدون استثنا در چارچوب اقتصاد رسمی قرار بگیرد، «یعنی دولت از تمام نقلوانتقالات مالی و معاملات مطلع نشده و نتواند تمام آنها را رصد کند» یا بهعبارتی «وقتی که چرخه کامل کالا و خدمات نتواند مانیتورینگ شود»، قاعدتاً این مشکل حلنشده باقی خواهد ماند.
بهعبارتی دولت بهصرف داشتن اطلاعات خروجی نمیتواند پایگاه داده مناسبی از اطلاعات اقتصادی شهروندان خود داشته باشد. این پایگاه دادهها باید مبتنی بر اطلاعات تمام فرایندهای صورتگرفته باشد. یعنی شما باید از منشأ تولید درآمدها نیز اطلاعات داشته باشید و این اطلاعات باید به گونه یک سیستم یکپارچه، یعنی «اطلاعاتی که کاملاً یکدیگر را تکمیل کرده و فرایند را کامل میکنند»، وجود داشته باشد.
شما در این صورت میتوانید گروهها و دهکهای مختلف جامعه را بهدقت و با ضریب خطای پایین بهطور کامل شناسایی کنید و فرایند درآمدی آنها را نیز داشته باشید. البته یکی از نتایج این اقدام این خواهد بود که خود این درآمدها نیز به این ترتیب شفاف خواهند بود. بنابراین اینکه شما فقط به حسابهای بانکی یا تعداد اتومبیل یا املاک افراد اکتفا کنید، دارای راههای گریز هستید که ضریب خطای بالایی دارد. البته باید پذیرفت همین اطلاعات سندی و مالکیتی برای حذف دریافت یارانه ۴۵۵۰۰ تومانی قابل استناد است، اما نمیتوان بهصرف دست یافتن به میزان حقوق یا تعداد خودرو و املاک افراد یک پایگاه اطلاعاتی دقیق داشت.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.