پس‌لرزه‌های روحی و روانی زلزله

پس‌لرزه‌های روحی و روانی زلزله حتی وقتی اسم زلزله می‌آید، رنگ از رخمان می‌پرد. روانشناسان این را نمونه‌ای از واکنش عاطفی در برابر بحران‌ می‌دانند؛ واکنشی که ممکن است صدمات عمیق‌تری از فروریختن دیوار‌ها داشته باشد. به گزارش مهر، لوستر به شیوه ناموزونی می‌رقصد، پنجره‌ها صدای برخورد تگرگ با شیشه درمی‌آورند، در دل دیوار‌ها انگار […]

پس‌لرزه‌های روحی و روانی زلزله

حتی وقتی اسم زلزله می‌آید، رنگ از رخمان می‌پرد. روانشناسان این را نمونه‌ای از واکنش عاطفی در برابر بحران‌ می‌دانند؛ واکنشی که ممکن است صدمات عمیق‌تری از فروریختن دیوار‌ها داشته باشد.

به گزارش مهر، لوستر به شیوه ناموزونی می‌رقصد، پنجره‌ها صدای برخورد تگرگ با شیشه درمی‌آورند، در دل دیوار‌ها انگار که رخت می‌شویند، در‌ها مدام و بی‌جهت باز و بسته می‌شوند… این جملات را تا چند سطر می‌توان ادامه داد، بی‌آنکه رنگ و روی آدم بپرد؟ بار سنگین این جملات را تا چندثانیه می‌توان بر روی کمر، تحمل کرد؟

تا همین چندثانیه پیش کسی از خبر «نیامدنش» خوشحال نبود؛ حالا خبر «آمدنش» عالم را آشفته کرده است. زلزله خیلی سریع، خیلی تند، مثل گلوله‌ای بی‌هدف ر‌ها می‌شود و هر شلیکی کشنده است، حتی اگر بی‌هدف باشد، حتی اگر اصابت نکند!

زلزله همیشه نمی‌کُشد؛ اما همیشه به‌هم می‌زند. مثل گلوله‌ای که از بیخ گوش رد شود و صدای آن تا روز‌ها خواب را از سر آدم دور نگه دارد. زلزله همیشه دیوارهای خانه را خراب نمی‌کند، همیشه سنگ نمی‌کوبد به پنجره‌ها، همیشه مصدوم به‌جای نمی‌گذارد اما همیشه اعصاب آدم را خراب می‌کند، بیش‌تر از ستون‌های خانه ستون فقرات آدمی را به لرزه درمی‌آورد، همیشه تعدادی سلول مرده به رسم یادگار از خود در وجودمان باقی می‌گذارد.

می‌ترسیم اما می‌شود نترسید

می‌ترسیم، متنفریم، حتی اگر هرروز بیاید، باز غریبه‌ایم. اینها همه نشان می‌دهند که ما فقط یاد گرفته‌ایم برای بارانی که پیش‌بینی شده است، چتر‌برداریم. برای آفتابی که همیشه جلوی چشممان نشسته عینک دودی بزنیم، برای طوفانی که از اخبار صبح‌گاهی در راه است پناه بگیریم، ما… ما برای زلزله آماده نیستیم، ما به زلزله فکر نمی‌کنیم.

نباید آمادگی برای آمدن زلزله را تنها در ابعاد معماری و ساخت‌وساز خانه و ساختمان معنا کرد؛ از خطرناک‌‌ترین انواع تخریب‌های زلزله‌ای، تخریب روحیه است؛ خودباختگی‌ و دست و پا گم کردن است و همین‌‌ها هستند که شاید زمینه را برای تخریب‌های بعدی و خطرناک‌تر آماده می‌کنند.

شاید باورناپذیر باشد، طلوع روزی که در آن ما از زلزله نترسیم، نلرزیم، آماده باشیم!

در گفتاری از آیت‌ا… میرباقری با عنوان «چرا انسان از زلزله می‌ترسد؟» اینگونه می‌خوانیم: «انسان، فقیر است. نمی‌توانیم فقیر نباشیم. فقیر بودن چیز خیلی خوبی برای ماست؛

ولی اگر این فقر را به جایی تکیه دادی، به زمین، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشید، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و… [تکیه دادی، ] به همین اندازه مشرک می‌شوی. در این حالت وقتی زمین زیر پایت سفت است، آرام هستی و وقتی زلزله شد، می‌ترسی. طبیعی است آدمی که به سفتیِ زمین، آرام است، وقتی زمین متزلزل شد، می‌ترسد. چرا نترسد؟ ولی کسی که تکیه‌اش به سکونت زمین نیست و می‌داند اوست که دارد زمین را آرام نگه می‌دارد، چنین کسی وقتی زمین هم می‌لرزد، نمی‌ترسد. می‌گوید: مگر تو قبلاً من را نگه می‌داشتی که حالا تکانم می‌دهی، بترسم؟

معنی اطمینان نفس این است: یعنی اگر کسی به مقامی رسید که خدای متعال به او توجه پیدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، این شخص به مرحله آرامش می‌رسد. قبل از آن، آرامشی نیست. آدمی که روی موج، خانه می‌سازد، او، آرام نیست. خب، موج است دیگر. موج زیر پای انسان می‌لغزد.» 

اما حجت‌الاسلام‌محمدتقی‌مددی، کارشناس مسایل دینی هم باور دارد که می‌توان از زلزله نترسید، خود را گم نکرد، اگر باور داشت زمین‌لرزه، هدیه‌ای از سوی خداوند است.

او تعریف می‌کند: «بینش! مسأله اصلی بینش نادرست ماست. اگر من انسان باور کنم که یک موجود ابدی هستم و تا همیشه خواهم بود، منتهی در قالبی جدید، خیلی چیز‌ها در زندگی‌ام عوض می‌شود.»

«اگر این بینش و نگرش را نسبت به جهان خود و مصیبت‌های طبیعی آن نداشته باشیم و مدام از خداوند گله و شکایت کنیم، قطعاً سقوط خواهیم کرد، شک نکنید! »حجت‌الاسلام‌مددی با لبخندی می‌گوید: «ما فوقش صدسال مهمان و مسافر این دنیا هستیم؛ این صدسال در مقابل حیات ابدی‌مان که این‌حرف‌‌ها را ندارد! وقتی باور کردیم مسافریم، امکانات کمی داریم در مقابل بلایا و پذیرش برخی سختی‌‌ها، آسان‌تر خواهد بود.»

او آیه ۲۵‌ سوره طا‌ها را به این موضوع مرتبط می‌داند: «وقتی حضرت موسی از خداوند درخواست وسعت وجود و قلب خود را می‌کند، یعنی می‌خواهد مفهوم ابدی خود را نیز در قالب دنیوی‌اش بگنجاند. واقعاً چه لذت‌بخش است! »

این کارشناس مسایل دینی بعد از آن‌که مثال‌های متعددی پیرامون همین موضوع می‌زند، می‌گوید: «اگر این بینش و نگرش را نسبت به جهان خود و طبیعت آن نداشته باشیم و مدام از خداوند گله و شکایت کنیم، قطعاً سقوط خواهیم کرد، شک نکنید! »

او می‌خواهد که لحظه وقوع زمین‌لرزه را تصور کنیم: «نمی‌دانیم اصلاً چه شده، چقدر این وضعیت وحشتناک ادامه پیدا می‌کند، چه اتفاقی می‌افتد…؟ پس می‌بینید که لحظه وقوع زلزله برای تصمیم‌گیری و جهت دادن به خط فکری‌مان دیر است، باید قبل از آن خودمان را آماده کنیم.»

حجت‌الاسلام‌مددی معتقد است که زلزله تلخ است؛ مثل فنجانی قهوه تلخ اما می‌توان این فنجان را با دو چیز شیرین کرد و سر کشید: «صبر و نماز به شرط داشتن آن بینش ابدی نسبت به خودمان، قطعاً بهترین راهکار هستند تا در هنگام وقوع حادثه‌های طبیعی مثل زلزله حداقل روحیه خود را از دست ندهیم.»

زلزله اخیر تهران، به نظر برخی روزنامه‌ها مانور خوبی بود برای آمادگی در برابر زلزله. ما مانور را از مدرسه به یاد داریم. ۸ آذرماه هرسال زنگ خطری در مدارس به صدا درمی‌آید تا بچه‌ها خودشان را امتحان کنند که در برابر زلزله چندمرده حلاج‌ هستند؛ اما جیغ و داد و شلوغی، تنها عکس‌العمل بچه‌ها در هنگام شنیدن زنگ خطر می‌شود. ما ادامه این جیغ و داد و دستپاچگی را در بزرگسالی هم می‌بینیم. طبیعتاً زمانی که قبل از آموزش از کسی امتحان گرفته شود، نباید انتظار نتیجه بهتری را داشت.

عاطفه‌ای که همیشه کار دستمان می‌دهد

امیرپناه‌علی، روانشناس مشاوره و نایب رییس سازمان نظام مشاوره آذربایجان‌شرقی می‌گوید: یکی از بهترین روش‌های رهایی از استرس و دستپاچگی هنگام وقوع زلزله، داشتن آمادگی‌های زیرساختی است.

او توضیح می‌دهد: باید هم دولت و هم ملت تلاش کنند در حد امکان محیط مقاومی در برابر زلزله بسازند زیرا همین اطمینان‌خاطر از ایمنی محیط می‌تواند تا حدود زیادی از واکنش‌ عاطفی هنگام وقوع زلزله بکاهد.

پناه‌علی می‌گوید: افراد در مواجهه با بحران دو نوع رویکرد را دنبال می‌کنند؛ عاطفی و شناختی و مسأله این است که اکثر انسان‌ها رفتارهای عاطفی بروز می‌دهند، بدون این‌که واقعا فکر کنند چگونه می‌توانند از این حادثه جان سالم به در ببرند.

وی آموزش‌های قبل از بحران را لازمه ایجاد رفتارهای شناختی در انسان‌ها می‌داند: گروه‌های مدیریت بحران، رسانه‌ها، دولت و… می‌توانند با برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف، پیش‌زمینهای را در افراد ایجاد کنند تا آنها بتوانند عواطف خود را در هنگام بحران کنترل کنند و به روش شناختی روی بیاورند.

افسردگی و استرس بعد از حادثه را چگونه سرکوب کنیم؟

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تبریز در بخش دیگری از گفت‌و‌گوی خود، به عوارض عاطفی در انسان‌ها پس از وقوع زلزله اشاره می‌کند: گذر زمان هر چند می‌تواند تا حدودی دردهای از دست رفتن اعضای خانواده یا صحنه‌های وحشتناک زلزله را التیام بخشد، اما اثر روانشناختی و عاطفی این اتفاق تا سالیان سال مخصوصاً در کودکان باقی می‌ماند.

 

افسردگی و استرس دو عارضه‌ای است که پناه‌علی از آنها به عنوان پیامدهای وقوع زلزله در عواطف انسان‌ها یاد می‌کند: حمایت مادی و روانی دو اقدام مهم برای مقابله با این عوارض در انسان‌ها هستند. اگر همه مردم در کنار افراد زلزله‌زده باشند و در ساخت دوباره زندگی آنها یاری‌شان کنند و توجه ویژه‌ای به آنان داشته باشند، قطعاً استرس و افسردگی در افراد می‌تواند به مرور زمان از بین برود.