محمد قره داغلی، زمینشناسی زیستمحیطی از جمله شاخههای جدید زمینشناسی است که به همراه «زمینشناسی نواحی شهری»، نقش بسیار مهمی در ایمنی انسان و تأمین منابع مورد نیاز او بازی میکند. نقش این دو شاخه آن قدر زیاد است که زمینشناسی یکی از مهمترین رشتههای علوم پایه در قرن بیست و یکم نامیده میشود. […]
محمد قره داغلی، زمینشناسی زیستمحیطی از جمله شاخههای جدید زمینشناسی است که به همراه «زمینشناسی نواحی شهری»، نقش بسیار مهمی در ایمنی انسان و تأمین منابع مورد نیاز او بازی میکند. نقش این دو شاخه آن قدر زیاد است که زمینشناسی یکی از مهمترین رشتههای علوم پایه در قرن بیست و یکم نامیده میشود. در کشورهای پیشرفته جهان، تقریباً هیچ پروژهای بدون تأیید این دو شاخه علوم زمین امکان اجرا ندارد و اجرای هر پروژهای منوط به دریافت مجوز مطالعات زمینشناسی زیستمحیطی، زمینشناسی مهندسی و زمینشناسی نواحی شهری است بهطور کلی بهکارگیری دانستهها، دادهها و روشهای زمینشناسی که چارهجویی و رهیافتهای مناسب برای جلوگیری از نارساییها و زیانآوری کارکردهای انسان بر محیطزیست را ممکن میسازد. این رهیافتها و معرفی خسارت کارکردها، سرانجام برنامهریزان توسعه پایدار و قانونگذاران کشور را برای مشخص کردن بایدها و نبایدها یاری میرسانند. یکی از مهمترین آلودهکننده زیستمحیطی معادن باطلههای در حال استخراج آن میباشد باطلههای فراوانی که علاوه بر نفوذ آبهای زیرزمینی، که ممکن است بر اثر زهابهای اسیدی معادن باشد. باعث آلودگی خاکها، خانهها را تخریب میکنند و ضربههای سنگینی به اقتصاد مناطق معدنی میزنند. برای رهایی از این مشکلات است که مهندسان و کارشناسان بهشدت دنبال راهکارهایی هستند که ضمن کاهش مخاطرات و ریسکهای انبار باطلههای معدنی، امکان احیای مناطق معدنکاری را هم افزایش دهند. برای رسیدن به این اهداف، توانمندسازی سدهای باطله و حرکت به سمت فرآوری خشک محصولات معدنی، قدمی مؤثر اما ناکافی بوده است؛ چرا که دیگر حجم باطلهها به حدی رسیده که شیوههای سنتی مدیریت آنها، پاسخگوی نیازها نیست. این افزایش بیوقفه حجم باطلههای حاصل از معدنکاری در بخشهای مختلف کره زمین باعث شده که خطرات ناشی از وجود آنها به شدت افزایش یابد. اندرو رابرتسون، که در یک شرکت مشاوره معدنی کانادایی فعالیت میکند و تعدادی از بزرگترین سدهای باطله جهان را ساخته، میگوید: سدهای باطله و محلهای تخلیه زبالههای معدنی ما، در زمره خطرناکترین سازههای روی زمین قرار میگیرند. او تصریح میکند: بزرگترین معادن جهان، میزان باطلهها و پسماندهای معدنی خود را در هر ۳۳ سال به میزان ۱۰ برابر افزایش میدهند. این شرایط باعث میشود که معدنکاران و پژوهشگران مختلف بهدنبال راههای جدیدتری بگردند تا پسماندهای معدنی را مدیریت کنند.
گیاهان جاذب مواد شیمیایی
روش نوینی که با تکیه بر زیستشناسی و برای مدیریت پسماندهای معدنی ابداع شده و هماکنون بررسی اقتصادی آن در دستور کار دانشمندان قرار دارد، «فیتوماینینگ» نامیده میشود. این روش بر این اصل مبتنی است که گیاهان، فلزات و مواد آلی خاک میزبان خود را از طریق آب به داخل خود میکشند و از آن نگهداری میکنند. به این صورت غلظت فلزات مختلف در برگها یا دیگر اندامهای گیاههای مشابه در زمینهای متفاوت با یکدیگر فرق میکند. گروهی بینالمللی از دانشمندان اعلام کردند که با تکیه بر این اصل و روش ابداعیشان (فیتو ماینینگ) میتوانند مواد شیمیایی و فلزات موجود در باطلههای معدنی را جدا کرده و بازگشت آنها را به طبیعت، آسانتر کنند. حتی میتوان از این روش، بهره اقتصادی هم برد و فلزها را در مراحل بعدی، استخراج کرد. گفته میشود حتی میتوان طلا را به وسیله گیاهان کشت و برداشت کرد.
اما شیوه عمل چگونه است؟
تعدادی از گیاهان دارای توانایی طبیعت برای جذب فلزاتی مانند نیکل، کادمیوم و روی و همچنین انباشت آنها در برگ و ریشههایشان هستند. سالها است که دانشمندان در حال کندوکاو چنین گیاهانی موسوم به «فوقانباشتکنندگان» برای برطرفکردن آلودگی هستند. با این حال، تاکنون انباشتکنندگان طلا شناختهشده نبودهاند، زیرا طلا به آسانی در آب حل نمیشود و بنابراین هیچ راه طبیعی برای گرفتن این ذرات از طریق ریشه این گیاهان وجود ندارد. به گفته «کریس اندرسون» از دانشگاه «ماسی» نیوزیلند، در شرایط شیمیایی خاصی، میتوان منجر به حلپذیری طلا شد.
این فنآوری چنین عمل میکند: باید ابتدا گیاهان دارای رشد سریع مانند خردل، آفتابگردان یا تنباکو را پیدا کرد که دارای «انبوه برگی» بالای زمین باشند. این گیاه را باید در خاکی که حاوی طلاست کاشت. انباشتهای باطله یا پسماندههای احاطهکننده معادن طلای قدیمی مکان مناسبی برای انجام این عمل هستند. در صورت عملیشدن این روش، بسیاری از آلودگیهای معدنی و مخاطرات باطلهها را میتوان به روشهایی کاملاً ارگانیک و زیستی، برطرف کرد و معادن را با محیطزیست آشتی داد.
یکی دیگر از روشها استفاده از موریانهها
پژوهشگرانی از دانشگاه «کویینزلند» استرالیا در همکاری با غول معدنی جهان، واله، به این یافته دست پیدا کردند که استفاده از موریانهها میتواند در احیای محدودههای معدنی و بازگرداندن حیات به آنها، نقش مؤثری داشته باشد. به گزارش وبسایت «ماینینگ»، گروهی از این کارشناسان عنوان کردند که بنابر مطالعات آنها میتوان شکل «کانگا» را تغییر داد تا بازگشت حیات به آنها سریعتر انجام شود. «کانگا» یک اصطلاح برزیلی برای سنگ غنی از آهن، غیرچینهای، محکم، به خوبی یکپارچه شده و متشکل از مقادیر مختلفی از مشتقات ایتابیریت، هماتیت درجه بالا یا سایر مواد آهنی که بوسیله لیمونیت (که ممکن است از ۵درصد تا ۹۵درصد متغیر باشد) سیمانی شده است. این سنگ به شکل یک نهشته نزدیک سطحی یا سطحی دیده میشود و روی سنگهای قدیمیتر که نزدیک سطح فرسایش حاضر یا قدیمی هستند را میپوشاند، در مقابل فرسایش بسیار مقاوم بوده و همچنین در برابر هوازدگی شیمیایی نیز مقاوم است. «اما گاگن» که سرپرستی پژوهش دانشکده علوم زمین دانشگاه کویینزلند را بر عهده داشت، توضیح میدهد: کانگا در فرایند معدنکاری میشکند تا دستیابی به سطوح زیرین آن مهیا شود. ما در این پروژه به دنبال آن بودیم تا راهی را برای سرعت بخشیدن به دگردیسی آن پس از معدنکاری پیدا کنیم. پروژه پژوهشی ما برای فراهم کردن شرایط رشد گیاهان محلی بر باطلههای معدنی و بازگشت سریع حیات و تنوع زیستی به محدوده معدنی بسیار بااهمیت است. گاگن ادامه میدهد: ما برای رسیدن به هدف خود، راهکارهای زیستی و میکروبی مختلفی یافتهایم اما یکی از آنها استفاده از موریانهها است که میتوانند داخل و روی کانگا اقدام به خانهسازی کنند. «گوردون سوتهام» که یکی دیگر از رهبران این پروژه است، عنوان میکند: این همکاری صنعت و دانشگاه که همچنان ادامه دارد، مزایای اقتصادی مختلفی برای صنعت معدنکاری سنگآهن فراهم میکند. از طرفی کمک میکند که چرخه عمر معدنکاری کامل شده و پس از اتمام فعالیتها، وضعیت حیات گیاهان و جانوران به حالت عادی بازگردد. او میافزاید: با دستیافتن به چنین شیوه نوینی، جایگاه استرالیا بهعنوان یکی از کشورهای پیشگام برای یافتن راهکارهای خلاقانه برای حل چالشهای معدنی، تثبیت خواهد شد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.