بازخوانی حادثههای اخیر و مسأله امنیت ایران بیگمان امنیت ملی ایران برترین سرمایهی ملت در این روزگار پرآشوب است، آن هم در منطقهای که در گوشهگوشه آن شعلههای آتش زبانه میکشد. حادثههای اخیر به بهای محدود کردن آزادیها و خلق جمعیت قهرمانان طرفدار بهبود معیشت و رفاه مردم در حال پایان یافتن است. حادثههای اخیر […]
بازخوانی حادثههای اخیر و مسأله امنیت ایران
بیگمان امنیت ملی ایران برترین سرمایهی ملت در این روزگار پرآشوب است، آن هم در منطقهای که در گوشهگوشه آن شعلههای آتش زبانه میکشد.
حادثههای اخیر به بهای محدود کردن آزادیها و خلق جمعیت قهرمانان طرفدار بهبود معیشت و رفاه مردم در حال پایان یافتن است. حادثههای اخیر به بهای محدود کردن آزادیها و خلق جمعیت قهرمانان طرفدار بهبود معیشت و رفاه مردم در حال پایان یافتن است.
اینکه این قهرمانان که خود یا مسبب ناکارآمدی وضع موجودند و یا تشدیدکننده آن هستند چه سیاستی را در آینده پیش خواهند گرفت، چندان روشن نیست. لیکن آنچه که گذشته آنان نشان میدهد آن است که ایشان برای تثبیت و ارتقای جایگاه اجتماعی تودهای خود از هزینهکرد ثروت اجتماعی و منابع ملی ایران در هیچ سطح و اندازهای ابایی ندارند.
در این یادداشت کوتاه ابتدا چند نقد را به دولت که خود بخشی از آن هستم و همچنین نحوه طرح موضوع در رسانهی ملی دارم. امید که این بازخوانی موجب بازنگری بنیادین در نحوه رویارویی با چنین حوادثی در جهت کاهش مخاطرات امنیت ملی شود و مسببان نشاندار تشویق نشوند که دوباره چنین خطرهایی را برای کشور خلق کنند. چون به گمان من ادامه سیاست اتخاذی همراه با تشویق عاملان آغازین است. براساس آنچه تاکنون انتشار یافته، ناآرامیهای اخیر با تجمعی در مشهد با عنوان نه به گرانی و توسط مالباختگان دو رشته فساد سازمان یافته شامل پروژه پدیده شاندیز و مؤسسههای اعتباری ثبت شده در مشهد و در هنگام حضور معاون اول رییسجمهور در استان خراسانرضوی آغاز شد و باز براساس شواهد موجود، آن تجمع با فراخوان و هماهنگی یک گروه سیاسی آشکار و نشاندار و معترض به دولت در آن شهر شکل گرفت.
این موضوع به صورت آشکار و یا ضمنی در سخنرانیهای رسمی و یادداشتهای نامداران این طیف که بلافاصله پس از حادثه مشهد ایراد و انتشار یافت مشهود است.
محتوای اعلامی حاکی از چند مطلب بود. یکی تأیید و حمایت از اصل اعتراض به گرانی. دیگری عدم پیشبینی حضرات مبنی بر اینکه موضوع از کنترل خارج خواهد شد و در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت و سوم مصادره مجدد اتفاق رخ داده به نفع خود و سوارشدن بر موج اعتراضها بود. بازنمود زیرکانه حوادث تحت عنوان اعتراض به ناکارآمدی و مشکلات اقتصادی و معرفی دولت به عنوان مسبب اصلی این وضعیت و ظهور دوباره در قالب قهرمانان ملی جانبدار بهبود معیشت و رفاه گروههای ضعیف جامعه برترین سیاست تبلیغی و ارتباطی این جماعت بود. دو محور اول که بهطور عمده در روزهای جمعه و شنبه هشتم و نهم دیماه انتشار یافت، حکایت از پذیرش ضمنی طراحی ابتدایی حرکت از سوی حضرات داشت. لیکن، با دامنه پیدا کردن موضوع و فعال شدن برخی جریانهای ضد انقلاب و سوءاستفاده رژیم صهیونیستی و ترامپِ یاوهگو از وضعیت بهوجود آمده، محور تبلیغی بلافاصله به محور سوم تغییر یافت و جاها عوض شد و به یُمن همراهی رسانه ملی و محدودیت سایر رسانهها، یکم، خوانشِ ضعف عملکرد اقتصادی دولت به عنوان ریشه و زمینهساز بنیادینِ شکلگیری حوادث تبلیغ شد و دوم آنکه مسببان اصلی وضعیت آسیبپذیرِ سیاسی اقتصادیِ موجود دوباره در قامت قهرمانان ملی در صحنه اجتماعی ظهور پیدا کردند.
در اینجا چند نقد به عملکرد دولتِ ما وارد است. یکم، آقای جهانگیری در روز جمعه ۸ دیماه اعلام کردند آنانکه این حرکت را بهراه انداختهاند، لزوماً قدرت کنترل آن را ندارند. این نکته بسیار دقیقی بود. لیکن، در ادامه، تدبیرهای اتخاذیِ دولت براساس همین خوانش ادامه نیافت. کسانی که اولین حادثه، یعنی ناآرامی مشهد را بهوجود آوردهبودند از یاد رفتند. این اولین انحراف بود. دوم آقای رییسجمهور اعلام کردند، اعتراض حق مردم است، آن هم صرفاً به مسایل اقتصادی نیست، بلکه دامنه گستردهتری از مسألههای سیاسی و اجتماعی را شامل میشود.
این سخن نیز در وجه کلیِ خود بسیار درست است. لیک باز دو نقد بر آن وجود دارد. یکی آنکه بهطور ضمنی اعتراض اولیه را واجد اصالت میداند ولی درباره خط تبلیغی رسانه ملی بر ماهیت اقتصادی آن تردید میکند. حال آنکه تأمل درباره نحوه شکلگیری اولین ناآرامی نشان از هدف، طراحی و راهبری روشن و معین در بیاعتبار کردنِ دولت دارد و به هیچوجه قابل تقلیل به اعتراض جمعی مالباختگان نیست. دیگر آنکه در این بیان نیز نحوه شکلگیری اولین ناآرامی فراموش و آتشزنه زنجیره حادثهها از موضوع بررسی بیرون گذاشته میشود.
با فوریت موضوع در چند شهر و از قضا بیشتر در شهرهای کوچک که کمتر شاهد چنین تجمعهایی بودند گسترش و ماهیت ناامنی پیدا میکند. بیگمان امنیت ملی ایران برترین سرمایهی ملت در این روزگار پرآشوب و آن هم در منطقهای که در گوشهگوشه آن شعلههای آتش زبانه میکشد، میباشد. یکایک ایرانیان این موضوع را با رگ و پوست خود درک میکنند و همگان پاسدار امنیت ایران هستند. از همین روی، هیچ جریان وطنخواهی از توسعه آشوب و درگیری پشتیبانی نکرد و حادثه در کوتاهترین زمان فروخفت. لیکن این اتفاق با کمترین هزینه صورت نگرفت.
اولین هزینه پرداختی این بود که مردم، نیروهای انتظامی و دولت در این رهگذر هزینههای جانی و مالی دادند و عدهای بیگناه و یا تحریکشده کشته شدند. کسبوکار گروهی آسیب دید و باز افزون بر همه آنها شخصیتهای محوری و ارکان جمهوری اسلامی مورد بیحرمتی قرار گرفتند که هزینه کمی نیست و تروریستهایی که پس از انقلاب و در دوران جنگ در کنار دشمن قرار گرفته بودند و خون ملت ایران را به زمین ریخته بودند از لانههای خود سر بیرون آوردند.
دومین هزینه، محدودشدن آزادیها توسط دولت بود. این بزرگترین هزینه سیاسی و اجتماعی بود که دولت پرداخت نمود. دقیقاً کمتر از دو هفته پیش بود که رییسجمهور در نشست حقوق شهروندی گفت: وزیر ارتباطات به مردم قول خواهد داد که دستش روی دکمه فیلتر کردن شبکههای مجازی نخواهد رفت ولی، برای کنترل این حادثهها رفت. من در پیِ آن نیستم که راجع به درستی و یا اشتباه بودن این تصمیم قضاوت کنم بلکه، میخواهم بگویم طراحان، صحنه را به نحوی طراحی کردند و سیر حادثهها به سمتی پیش رفت که دولت با دست خویش این کار را انجام داد. به هر روی، امیدوارم امکان دسترسی آزاد به اطلاعات به سرعت فراهم شود و بازگشت به حالت پیشین به درازا نکشد.
سوم شدت گرفتن برخی از تهدیدهای بینالمللی بر علیه ایران بود. در نتیجه این اتفاقها زبان دشمنان ایران و اسلام به طعنه گشوده شد. رژیم صهیونیستی جشن گرفت و ترامپِ مترصدِ فرصت، در دلش غنج زد و آغاز به تهدید ملت ایران کرد. در این میان من از آن دریغ میخورم که قهرمانان ساخته و پرداخته رسانه ملی همانانی هستند که در سال ۱۳۸۴ با بیتدبیری خود تحریمهای سنگینی را بر علیه ملت ایران سبب شدند و آنها را کاغذپاره خواندند و هنوز ملت ایران هزینه آن را پرداخت میکند و حال که در ۴ سال گذشته روند امور به نحوی پیش میرفت که فشارهای خارجی کاهش یافته بود، باز با این بیتدبیری ایران را در معرض سختترین تهدیدها قرارداد.
بیشک دولت تمام همت خود را جهت تأمین امنیت ملی ایران بهکار خواهد بست، این فضا را تدبیر خواهد کرد و سربلند از آن خارج خواهد شد و بیگمان یکایک ملت ایران در برابر بیگانگان یگانه هستند و سرِ تسلیم فرود نخواهند آورد. لیکن، آیا نباید کسانی که به سبب خودخواهی و خودپسندی و یا با هدف رقابت کورکورانه با رییسجمهور و دولت برای ملت ایران این هزینههای سهمگین را میتراشند، به مردم معرفی شوند؟ آیا حضرات نمیدانند که این گونه اقدامها و ساماندهی اینگونه تجمعها و طرح این شعارها بازی با آتش در این منطقه پرآشوب است؟ اگر میدانند، چگونه به خود اجازه میدهند که اینگونه با منافع و سرنوشت ملت ایران بازی کنند؟ و ملت ایران را در پرتگاه آشوب داخلی و یا سایر درگیریهای بینالمللی قرار دهند. نکته آخر باز تذکر به دولت است که در تدبیر حادثههای اخیر ریشه را رها نکند و به حواشی نپردازد. کنترل دامنه آتش همواره ضروری است، مشروط بر آنکه همزمان به کانون آتش یورش برده شود.
(عباسآخوندی*وزیر راه و شهرسازی)
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.