مهدی زارع- در سالهای اخیر به ویژه در دهه گذشته، ساختمان و برج بر روی پهنه گسل شمال تهران و در سایر شهرهای تهران، به ویژه در حاشیه شهرها شتاب گرفته و ادامه دارد. در این یاداشت به اختصار به این نوع شهرسازی که به افزایش ریسک زلزله در تهران و شهرهای ایران میانجامد، […]
مهدی زارع- در سالهای اخیر به ویژه در دهه گذشته، ساختمان و برج بر روی پهنه گسل شمال تهران و در سایر شهرهای تهران، به ویژه در حاشیه شهرها شتاب گرفته و ادامه دارد. در این یاداشت به اختصار به این نوع شهرسازی که به افزایش ریسک زلزله در تهران و شهرهای ایران میانجامد، میپردازیم.
شهر تهران از جمعیتی حدود یک میلیون نفری در دهه ۲۰ شمسی به حدود ۲٫۵ میلیون نفر در میانه دهه ۴۰ و حدود ۴٫۵ میلیون در میانه دهه ۵۰ شمسی رسید. این توسعه که روند آن در سالهای بعد از انقلاب نیز ادامه یافته است، موجب شده که اکنون در میانه دهه ۹۰ شمسی به جمعیت ۹ میلیون نفری (دو برابر سال ۵۵) در شبهای تهران (جمعیت مستقر دائمی) و حدود ۱۳ میلیون نفر در طی روز (با در نظر گرفتن حدود ۴ میلیون نفری که در طی روز برای کار در ابتدای صبح به تهران میآیند و عصر شهر را ترک میکنند) برسیم. این جمعیت بدان معنی است که در روز جمعیتی حدود ۳ برابر جمعیت تهران در سال ۵۵ مواجهیم. بر اساس برآوردی که بومشناسان (اکولوژیستها) و اقلیم شناسان (کلیماتولوژیست ها) ارایه میدهند، جمعیت متناسب برای شرایط بوم شناختی و اقلیم شناختی شهر تهران در همان حدودی است که تهران ۱۳۵۵ به آن رسیده بود (حدود ۴ تا ۵ میلیون نفر).
در سالهای اخیر (به ویژه در ۲۵ سال اخیر و بعد از سالهای جنگ تحمیلی ۸ ساله) و به ویژه در دهه گذشته، ساخت ساختمان به صورت احداث مجتمع، برجسازی و تبدیل دامنهها و مناطق ناپایدار شمالی تهران به زمینهایی که بلافاصله در آن برج و ساختمان احداث میشود، سرعت گرفته است. برآورد پایان سال ۹۴ نگارنده نشان میدهد که جمعیتی بالغ بر دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر فقط در محدود گسل شمال تهران و بر روی پهنه گسل شمال تهران زندگی میکنند. این میزان جمعیت ساکن در پهنه با احتمال گسیختگی مستقیم گسله، و با احتمال رخداد اثرهای حوزه نزدیک گسل (که احتمال تکانهای شدید ناشی از گسیختگی در هنگام زلزله در محدوده چند کیلومتری پیرامون گسل زمینلرزهای) در مورد شهرهای بزرگ دنیا فقط در بعضی از شهرهای مهم در خطر زمینلرزه در دنیا نظیر تهران، استانبول، توکیو، اوساکا و لسآنجلس وجود دارد. بعضی برآوردها نشان میدهد که تمرکز جمعیتی در حد تهران بر روی پهنه گسل فعال چه بسا در دنیا بینظیر باشد (متأسفانه!) .
حال سؤال آن که: چرا چنین فرایندی ادامه دارد؟ چرا همچنان در ولنجک، سعادتآباد، سوهانک، کاشانک و شمال کن و فرحزاد و شمال منطقه ۲۲ تهران، آپارتمانسازی و برجسازی ادامه دارد. این بحثی مفصل و پیچیده است، ولی احتمالاً به اختصار جواب این سؤال را باید از سود کلان اقتصادی که از این کار نصیب سازندگان میشود، جستجو کرد. چه بسا گردش مالی مهمی که این کار در فرایند مدیریت شهری ایجاد میکند در ادامه این فرایند بیاثر نباشد. البته همواره بهانههایی مبنی بر اینکه «هنوز متخصصان جای گسلهای فعال را مشخص نکردهاند و حریم گسل هنوز به لحاظ قانونی مشخص نیست که بتوان به لحاظ شهرسازی از این فرایند توسعه شهری در محدود گسل فعال جلوگیری کرد»، مطرح میشود. (بخشی از این بهانهها، به باور نگارنده به واقعیتهایی هم برمیگردد) ولی در اصل موضوع که وجود پهنه گسل فعال در شمال تهران است، کسی شک ندارد. بنابراین مسأله آن است که این شهرسازی اشتباه با گردشی اقتصادی همراه است که همچنان به آن شتاب هم میدهد. هرچه قدر هم که متخصصان زمینشناسی و محیط زیست و منابع طبیعی از این شهرسازی غلط و پرمخاطره که موجب افزایش ریسک در شهر تهران (و در مقیاسهای کوچکتر در تبریز، قم، کاشان، اهواز، کرمان، بیرجند، مشهد، زاهدان، تربت حیدریه و …) میشود انتقاد کنند، حرفشان به جای خاصی ظاهراً نخواهد رسید.
ولی از آ نجایی که بر اساس یکی از بندهای سند جهانی سندای (سند سازمان ملل متحد برای کاهش ریسک سانحه طی سالهای ۲۰۱۵-۲۰۳۰) یکی از روشهای کاهش ریسک، «جلوگیری از ایجاد ریسکهای جدید» است، لذا با تغییر در نگاه توسعه شهری در ایران هرچه زودتر باید از افزایش ریسک زلزله و سایر مخاطرات طبیعی (مانند زمین لغزش و سیل) در شهرهای ایران با اعمال محدودیت و ممنوعیتهای سنگین و سختگیرانه در پهنههای گسلهای فعال و پهنههای خطر ناک از نظر مخاطرات طبیعی، جلوگیری کنیم.
به آن فکر کنیم که نسلهای بعدی ما، در ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ سال بعد هم باید در شهرهای ایران زندگی کنند. امروز که با این نحوه شهرسازی پرریسک زندگی خود و آیندگان را به خطر میاندازیم، باید در مورد ایمنی مردم ایران (در امروز و در آینده) پاسخگو باشیم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.