تلنگر اعتراضات به رسانهها! محمدرضا عیوضی وظیفه رسانه تنها در انعکاس مطلق اتفاقات جامعه خلاصه نمیشود که از قضا در تحقق همین امر هم ناتوانیم! اعتراضات، شکل عمومی و به اصطلاح خیابانی پیدا میکند چون صدای معترض شنیده نمیشود؛ فریاد میزند چون به کف مطالباتش اهمیت داده نمیشود؛ این اصل شکلگیری اعتراضات به حق در […]
تلنگر اعتراضات به رسانهها!
محمدرضا عیوضی
وظیفه رسانه تنها در انعکاس مطلق اتفاقات جامعه خلاصه نمیشود که از قضا در تحقق همین امر هم ناتوانیم!
اعتراضات، شکل عمومی و به اصطلاح خیابانی پیدا میکند چون صدای معترض شنیده نمیشود؛ فریاد میزند چون به کف مطالباتش اهمیت داده نمیشود؛ این اصل شکلگیری اعتراضات به حق در هرجایی پتانسیل ظهور دارد اما چرا نقد و مطالبه متن جامعه باید به اعتراض ختم شود؟
در این که همیشه موجسواران سیاست، اعتراض و مطالبه مردم را دستمایه امیال شخصی و سازمانی خود میکنند، شکی نیست و مطمئناً بحث اعتراض به حق مردم با اغتشاش جداست اما چرا اصلاً این فضای موج سواری باید ایجاد شود؟
شاید اصلیترین وظیفه رسانه همین باشد که جامعه، انعکاس دغدغههایش را در آینه رسانه اعم از مطبوعات و خبرگزاریها و از همه مهمتر رسانهای که نام ملی به خود گرفته است، ببیند و احساس کند مطالبههای به حقش پیگیری میشود نه آنکه شانتاژ دیدگاه و اعتقاد گروهی از جامعه در دستور کار قرار گیرد!
اکنون که هجمه عظیم رسانهای در جهت تخریب تکتک ارکان نظام و نابودی وحدت متن جامعه در مسایل کلان کشور در دستور کار مخالفان قسم خورده قرار گرفته است، وظیفه تمام رسانهها انعکاس حرف مردم و ایجاد وحدت ملیست نه آنکه صدا و سیما در راستای گاف جهتدار خود، عذری بدتر از گناه بیاورد و اعتماد عمومی را لکهدار کند!
چطور میشود در سطح رسانهای تحت عنوان رسانه ملی که نگارنده معتقد است، همچنان بالاترین قدرت رسانهای را داراست، چنین اشتباهات فاحش و کودکانهای رخ دهد؟
باید درک کنیم که رابطه سیاست و افکارعمومی دچار تحول شده و اطاعتپذیری محض جامعه تحتتأثیر روشهای فرسوده و قدیمی به سرانجام نمیرسد و قدرت تحلیل اتفاقات بسته به سطح انتظارات متن جامعه بستگی دارد و نه سطح فرهنگی!
مخاطب، پیامهای گوناگونی را که هر کدام نگرش متفاوتی دارد از محیط دریافت میکند و بعضی را جذب و بعضی را پس میزند. آن بخش از پیامها که جذب میشود، نگرش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مخاطب را تحتتأثیر قرار میدهد و سبب پایداری رفتار او میشوند.
یکی از وظایف مهم رسانهها در مقابله با هجمههای گوناگون ایجاد بستر تغییرهای لازم در نگرشها و جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی است تا بتواند به مخاطب خود در کنار احساس واقعگرایی، جهتگیری درست و ایدهآل را با چاشنی حق انتخاب فردی هدیه دهد و نه آنکه سعی در القای نگرش خود با وارونه کردن سطح جامعه داشته باشد!
لاجرم در جامعه کنونی، افکار عمومی به عنوان یکی از ارکان تشکیلدهنده نظامهای سیاسی، اجتماعی از حکومت به عنوان نماینده خود در رأس امور انتظاراتی دارد که رسانهها به عنوان دیگر رکن جامعه مدنی نقش میانجی و انتقالدهنده این خواستهها را باید ایفا کنند و با هدایت و کنترل افکار عمومی آنها را به سوی هدفی خاص سوق میدهد که در نهایت سبب حساسیت و بیان خواستههای آنها به حکومت و مطالبه خواستهها به صورت تصمیم توسط نخبگان و حاکمان میشود.
بنابراین رسانه باید صدای مخاطبش را بشنود، او را در اعتلای مسیر انتخابی یاری دهد و انتخاب را به او بسپارد تا نقش رسانه صرفاً به عنوان سازنده افکار در مقابل متأثر از افکار شناخته نشود و تلاش کند تا هر دو مفهوم را به شکل ایدهآل به سرانجام برساند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.