زبان بیزبان! عجب ! این دیگر چه قانون و مقرراتی است، این چه حکم و دستوری است؟ چرا آموزش زبان را در مدارس ابتدایی ممنوع کردهاند. ما کلی روی این آموزش زبان حساب کرده بودیم، به نظر ما، همه رسالت و هدف آموزش و پرورش دوره ابتدایی یک طرف، این آموزش زبان انگلیسی هم، […]
زبان بیزبان!
عجب ! این دیگر چه قانون و مقرراتی است، این چه حکم و دستوری است؟ چرا آموزش زبان را در مدارس ابتدایی ممنوع کردهاند. ما کلی روی این آموزش زبان حساب کرده بودیم، به نظر ما، همه رسالت و هدف آموزش و پرورش دوره ابتدایی یک طرف، این آموزش زبان انگلیسی هم، همان طرف! ببخشید، یک طرف دیگر.
یکی نیست به این مسؤولین محترم رسمی و عمومی، بفرماید که اگر ما آموزش زبان را تعطیل کنیم ، دیگر با چه عنوان و دلیلی میتوانیم به عملیات نقرهداغ کردن والدین عزیز و بسیار گرامی، ادامه دهیم، دست کم نصف درآمد ما هزینه مدرسه، از همین کلاسهای فوق برنامه و بیبرنامه است. کلاس نقاشی و خوشنویسی و آموزش کامپیوتر و نمیدانم مهارتهای زندگی و دیگر برنامهها، که نه مشتری دارد و نه ما استاد به دردبخوری برای آنها داریم، اطلاعات کامپیوتری و اینترنت خیلی از دانشآموزان بیشتر از معلمها نباشد، کمتر نیست، نقاشی و خوشنویسی هم که خیلی به درد پز دادن خانوادهها نمیخورد. بقیه فوق برنامهها هم فوق فوقش بتوانند یک گوشه کار را بگیرند. باز اصل و اساس درآمد روی سبیل همین زبان انگلیسی میچرخد، هم سهم سود را از کتابها میگرفتیم، هم هر دو کلاس سواد خواندهای میتوانست تا ۴ تا کلمه انگلیسی به دانشآموز یاد دهد و مشکل مدرس و استاد مربوطه نداشتیم.
ساعت کلاسها را هم یا لابهلای ساعات درسی جوری جا میدادیم که آب از آب تکان نخورد و یا ساعات بیبازده و گیج خواب بعدازظهرها، را برایش انتخاب میکردیم!
حالا وسط این شلوغ پلوغی و قیمت تخم مرغ و زلزله و تغییر نام آموزش و پرورش و فیلترینگ و تصمیم برجامی ترامپ و سهام عدالت و نمیدانم، آلودگی هوا و زیادی ترافیک و کمی آب! چرا بزرگان آموزش و پرورش عدل گیر دادهاند به ۴ ریال درآمد حلال و طیب مدارس.
آیا این است حمایت از کسب و کارهای نوپا؟! آیا این است، حمایت از رشد علمی و آموزشی و پژوهشی و هدف سند چشمانداز؟! آیا این است روش مبارزه با استکبار جهانی که بچههای ما نتوانند جواب دشمنان را به زبان خودشان بدهند، این است رسیدن به قلههای افتخار و تعالی و سرافرازی جوان ایرانی در دنیا؟ وای بر ما، به کجا میرویم؟! آخر این آموزش زبان، چه کاری به شما داشت، ما که پول در میآوردیم، دانشآموز هم که وقتش به جای بازیگوشی و گیم و اینترنت، با حضور مستمر جوری پر میشد که شب نفس نداشت غذا بخورد چه برسد که شیلنگ و تخته بیندازد و آزار و اذیت بکند. پدر و مادرها و بعضاً کل فامیل هم که میتوانستند کلی ذوق کنند و پز عزیز دردانه خود را بدهند که به جای سلام، میگوید های!
ما در اینجا و از همین نقطه و در همین عرض و طول جغرافیایی! و بدین وسیله اعلام میداریم، یا آموزش زبان انگلیسی را از محرومیت و ممنوعیت در بیاورید و یا ما این آموزش را به جای مدرسه به خانههای مردم، آموزشگاههای زیرپلهای و یا هر جای دیگر که بشود، میکشانیم و همچنان بر هدف مقدس ارتقای آموزش و علم و سوادآموزی دانشآموزان عزیز و نور دیده، پا میفشاریم. حتی اگر کار بالا بگیرد و به جریمه و توبیخ و اخراج بینجامد، ما پا، پس نخواهیم کشید که هدف وسیله را توجیح نمیکند و وقتی که هدف غایی همه ما کسب درآمد است، آن را زیر سنگ هم که باشد، پیدا میکنیم و این دو ریال درآمد غیرانتفاعی و حقوق سرماه را فدای آموزش نو باوگان و عزیزان و جیب با برکت والدین گرامیشان میکنیم.
گفتیم که گفته باشیم و بعد انقُلتی در آن نباشد!
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.