شما بساز پولش با من!

 شما بساز پولش با من!      این هم یک نوع تقسیم کار است، نمی‌شود که هم پای قراردادهای چند صد میلیاردی را برای بازسازی یک کشور دوست و مسلمان، امضا کنی و هم این‌که پول بازسازی و هزینه‌های قرارداد و بالاسری و حق‌القدم و نمی‌دانم، شاید ارزش‌افزوده را هم بدهی، کار‌‌ها باید اصولی و اساسی […]

 شما بساز پولش با من!

     این هم یک نوع تقسیم کار است، نمی‌شود که هم پای قراردادهای چند صد میلیاردی را برای بازسازی یک کشور دوست و مسلمان، امضا کنی و هم این‌که پول بازسازی و هزینه‌های قرارداد و بالاسری و حق‌القدم و نمی‌دانم، شاید ارزش‌افزوده را هم بدهی، کار‌‌ها باید اصولی و اساسی بین هم‌پیمانان محترم تقسیم شود وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!

    بنابراین از ۳ هم‌پیمان یکی می‌شود امضاکننده قراردادهای اصلی و کله گنده، یکی دیگر که البته کمی دیر خود را به پیمان هم‌پیمانی رسانده است و فقط هنرش مصداق «ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان» بوده است، قراردادهای کوچک‌تر و جمع‌وجورتر را امضا کند و بالاخره وظیفه هم‌پیمان آخر که از اولش پای کار بوده و زور اصلی را برای کارفرمای فعلی و کشور دوست و برادر روی هوای سابق زده است، در ادامه همکاری‌های ارزشمند و انسان دوستانه و خداپسندانه، باید زحمت بکشند و حساب و کتاب قرارداد‌‌ها را سر و سامان بدهند و به موقع پول و حق حساب و حق زرنگی دوستان قدیم را بپردازند تا کارفرمای محترم همچون گذشته قدرشناسانه و از سر بزرگواری، از ایشان تشکر مبسوط به عمل آورد!

    البته برای این‌که دست هم‌پیمان سوم بی‌قرارداد مانده، همچین خالی خالی هم نباشد، از ایشان تعهد گرفته شود که اگر احیاناً وزارت کریمه دارایی کشور دوست و برادر تصمیم گرفت مالیاتی بر قراردادهای مذکور ببند، این همراه دست به جیب، سنگ تمام بگذارد و مالیات را هم دو دستی تقدیم نماید تا خدای ناخواسته در دوستی و برادری و همکاری دو طرفه ایشان خللی وارد نشود و شک و شبهه‌ای ایجاد نگردد!

    البته اگر و فقط اگر، در این بین احدی از آحاد مردم و مسؤولین کشور دست به جیب، سهواً و یا عمداً دچار احساسات گردیده و مقام عالی کارفرما را بابت تقسیم کار منصفانه‌ای که انجام داده است، به قصد گله‌گذاری و یا زبانمان لال، نکوهش، مخاطب قرارداد، وظیفه ملی و بین‌المللی وجدان‌های بیدار سراسر جهان است که آن شخص و یا شخصیت را رجوع دهند به قراردادهای بعد از صلح و ثبات در دیگر کشورهای دوست و برادر و مسلمان هم مرز شرقی و غربی در سنوات گذشته و یا کشور دوست و برادر و بسیار مسلمان آن طرف آب‌‌ها و در همسایگی اسلاو‌‌ها و صرب‌‌ها در سنوات دورتر! تا ایشان کاملاً متوجه بشود که این نوع همکاری و همراهی، مسبوق به سابقه است و یک عرف پذیرفته شده بین‌المللی است و کسی نمی‌تواند بر خلاف رویه‌های جاری و ساری، قدمی‌بردارد!

    هوشنگ خان