سور نفت به صنعت گردشگری

سکوی بهرگانسر از پیله سنتی ر‌‌ها می‌شود سور نفت به صنعت گردشگری سمیه مهدوی- بوی گاز در رطوبت هوا گم شده است، رد ترکش‌‌ها در بدنه سکو خودنمایی می‌کند. خوب که گوش کنی صدای برخورد بمب‌‌ها را می‌شنوی که یکی پس از دیگری درآب سقوط می‌کنند و با انفجارشان پایه‌های سکو را می‌لرزانند. درآنی موج […]

سکوی بهرگانسر از پیله سنتی ر‌‌ها می‌شود

سور نفت به صنعت گردشگری

سمیه مهدوی- بوی گاز در رطوبت هوا گم شده است، رد ترکش‌‌ها در بدنه سکو خودنمایی می‌کند. خوب که گوش کنی صدای برخورد بمب‌‌ها را می‌شنوی که یکی پس از دیگری درآب سقوط می‌کنند و با انفجارشان پایه‌های سکو را می‌لرزانند. درآنی موج انفجار تو را می‌گیرد. در تیررس دشمنی؛ نه راه پس داری و نه راه پیش.

سنگرت می‌شود یک سکوی آهنی بدون دیوار، بدون سقف. باران ترکش‌‌ها شدت می‌گیرد. دیگر توان ایستادگی نیست، در همین حین حلقه‌های چاه نفت با کشیدن نفس‌های آخر، از کار می‌افتند.

تعطیلی ۱۰ ساله خط تولید می‌شود تیر خلاص بعثی‌ها. ۲۹ سال از آن روزهای پرالتهاب می‌گذرد و دوباره نقطه سر خط. سکو‌‌ها پابرجا هستند و خط تولید مثل ساعت کار می‌کند. حال فصل جدیدی از حیات نفتی‌‌ها شروع شده است.

جبهه همان جبهه است؛ با همان سربازان با همان غیرت و تعصب؛ فقط شکل مبارزه کمی متفاوت شده است. مدیران و نیروهای خدوم نفت درآن برهه از تاریخ باید از تجهیزات و تأسیسات خود مقابل تعرض دشمن محافظت می‌کردند اکنون نیز رسالت محافظت ادامه دارد، منتهی اینبار از گزند زمانه و البته بی‌توجهی برخی ارگان‌های خودی.

مدیریت موزه‌ها و مرکز اسناد صنعت نفت در این میان حکم «سفیر نجات اولین‌های نفت» را پیدا کره است؛ اولین تجهیزات، اولین تأسیسات، اولین پالایشگاه‌ها، اولین پمپ بزنین‌ها و اولین سکوها.

 گاه در خشکی به جنگ لودر‌‌ها و بولدوزرهایی می‌روند که بی‌محابا خشت و آجر ابنیه و اماکن قدمت‌دار نفت را از دل خاک ریشه کن می‌کنند. گاه در دریا با شکاف امواج آب، به داد سکوهای زنگ زده و آسیب دیده‌ای می‌رسند که عنوان اولین‌های خاورمیانه را به دنبال اسم خود یدک می‌کشند.

«بهرگانسر» نخستین و قدیمی‌‌‌ترین میدان نفتی خاورمیانه از تیررس رسالت مدیریت موزه‌ها و اسناد صنعت نفت جانمانده است.

نخستین سکوی این میدان با گذشت زمان، دیگر از مدار بهره‌برداری خارج شده است و دوران بازنشستگی را پشت سرمی گذارد. در همین راستا برای زدودن گرد و غبار زمان از روی این تأسیسات قدیمی، موزه صنعت نفت وارد عمل شده تا کار را یک‌سره کند و با ثبت این سکو از تخریب و متلاشی شدن آن جلوگیری کند. ناگفته پیداست وقتی این مهم محقق شود با یک تیر دو نشان زده می‌شود؛ نفت به خودی خود که صنعتی پول‌ساز است وقتی پای خود را در کفش صنعتی همانند گردشگری کند، می‌تواند از اعتبار خود به این بازار تزریق کند و در امر درآمدزایی آن یاری برساند.

در وهله اول نیاز به یک ایده بکر و تازه برای داغ کردن بازار گردشگری البته از جنس نفت است تا بتواند برای مخاطبانش جذاب و هیجان انگیز باشد؛ یک ایده همانند «ایجاد یک موزه روی امواج خلیج‌فارس» که در پی آن می‌تواند ایده‌های دیگری همانند ساخت یک هتل دریایی را نیز در پی داشته باشد.

در وهله دوم با عملی شدن این ایده سختی‌‌ها و مصائب نیروهای اقماری حکم پرده سینمایی را پیدا می‌کند تا برای بازدیدکنندگان و مخاطبان اکران شود.

در همین راستا، توری از خبرنگاران و تصویربرداران با همراهی عوامل اجرایی موزه‌های نفت راهی یک سفر دریایی به مقصد سکوی بهرگانسر شد تا وقایع را از نزدیک ثبت و ضبط کند.

پرده اول؛ خصوصی‌هایی که هنوز دندان طمع خود را نکنده‌اند!

اکبر نعمت‌اللهی به‌عنوان لیدر این پروژه که پیش تر به عنوان «سفیر نجات اولین‌های نفت» از آن یاد کردیم، با وجود مشکلات عدیده‌ای که سر راهش قد علم کرده است همچنان با آب و تاب و امید به موفقیت سخن می‌گوید.

به گفته نعمت‌اللهی منطقه آبی فلات قاره درحال پوست‌اندازی است. قدیمی‌‌‌ترین سکو می‌خواهد از پیله سنتی خودش را ر‌‌ها کند و در تولد ۵۹ سالگی‌‌اش یک فصل جدیدی را پیش روی مخاطبان این صنعت قرار دهد.

نعمت‌اللهی در حال آماده‌سازی تسهیلاتی است که تا با چانه‌زنی سازمان‌های خصوصی و البته گردشگری بسترسازی مناسبی را برای مرمت و بازسازی این سکو فراهم کند. قرار است مردم در قالب تورهایی دو روزه و در گروه‌های ۲۰-۳۰ نفره امکان بازدید از این منطقه را داشته باشند.

او می‌گوید: درحال حاضر این سکو در میراث فرهنگی درحال ثبت است و پس از تکمیل پرونده به شورای میراث ارسال می‌شود تا تصویب و درنهایت ثبت ملی شود. خوشبختانه در نفت فلات قاره همکاری‌های خوبی شکل گرفته است.

نعمت‌اللهی با اشاره به این‌که مرمت سکوی بهرگانسر درحال اجراست، ادامه می‌دهد: کارهایی که لازم است در فاز اول انجام شود در دست اقدام است. پس از بررسی وضعیت مرمت، رنگ‌آمیزی، پوسیدگی نوبت به سبک‌سازی سکو می‌رسد تا تجهیزات اضافی تخلیه شود.

به اعتقاد او این صنعت نیاز به دستگیری دارد نه ایرادگیری. به این وادی ورود کنید برای کمک نه برای مخالفت. شاید در این بخش مخاطب نعمت‌اللهی سازمان‌هایی هستند که حتی سالی یک‌بار نیز به مکان‌های ثبت شده سری نزده‌اند و بخش‌های خصوصی که هنوز دندان طمع خود را از ابنیه قدیمی و زیرخاکی‌های نفت نکنده‌اند!

مانند همان جریان نخستین پمپ بنزین تهران که شهرداری آن را در طرفه‌العینی با لودر تخریب کرد و سرانجام با دادن زمین بایر خواستند رضایت را جلب کنند. این امر نشان از اهمیت وجود سازمانی مانند موزه‌ها دارد که می‌تواند در بازپس‌گیری ساختمان‌ها مؤثر عمل کند.

 پرده دوم؛ موقعیت ژئوپلوتیکی بهرگانسر

در ادامه احمدابراهیمی، معاون عملیاتی تولید منطقه بهرگان، از موقیعت ژئوپلوتیکی منطقه بهرگان می‌گوید: در همسایگی بهرگانسر میادین نفتی دیگر به نام نوروز، سروش و هندیجان حضور دارند. به گفته احمدابراهیمی، معاون عملیاتی تولید منطقه بهرگان؛ سال ۱۳۳۸ با همکاری شرکت ایران و ایتالیا عملیات اکتشاف در میدان بهرگانسر شروع می‌شود. اولین چاه‌های میدان در سال ۱۳۴۰ حفاری می‌شوند و با گذشت یک سال به بهره‌برداری می‌رسند. با ادامه این روند در اواخر دهه ۴۰ میادین هندیجان و نوروز نیز فعال می‌شوند. تأسیسات قدیمی میدان نفتی بهرگانسر برای تولید حدود ۳۰هزار بشکه در روز طراحی شده بود، اما درحال حاضر منطقه بهرگان رقمی در حدود ۶۰هزار بشکه در روز ظرفیت تولید دارد.

پرده سوم؛ بهرگان هاب وارداتی در خط مقدم جبهه

امامی، رییس تأسیسات فلات قاره منطقه بهرگان گفت: قبل از انقلاب شرکتی به نام نفت فلات قاره وجود نداشت، هریک از مناطق یک کنسرسیوم نفتی برای بهره‌برداری از منطقه داشتند. بعد از انقلاب با صدور دستور ملی شدن نفت، کنسرسیوم‌‌ها با یکدیگر ادغام شدند تا در سال ۵۹ شرکت نفت فلات قاره در صنعت نفت متولد شد. در زمان جنگ منطقه بهرگان به‌عنوان یک هاب واردات در تأمین فرآورده‌های نفتی مطرح شد؛ چرا که به خط مقدم جبهه نزدیک بود.

بعد از جنگ دستور بازسازی و تأسیسات نفتی صادر شد. درهمین راستا قراردادی با شرکت تأسیسات دریایی برای بازسازی تجهیزات بسته می‌شود اما همین امر با توسعه میدان ابوذر مصادف می‌گردد تا عملیات بازسازی بهرگانسر متوقف شود. درنهایت این جریان به دهه ۸۰ موکول می‌شود و سکوی جدید در سال ۸۹ -۹۰ توسط شرکت تأسیسات دریایی ایران نصب شد.

 در حال حاضر این میدان ۶۰ هزار بشکه ظرفیت تولید دارد که به دلیل افت طبیعی مخزن بیش‌تر ازاین توان تولید نداریم مگر با روش ازدیاد برداشت؛ که این امر در آینده توسط شرکت فلات قاره پیگیری می‌شود.

پرده چهارم؛ گله‌های پرسنل سکو

اما در کنار شنیدن برنامه‌های مدیران اجرایی در این پروسه نوبت به درد و دل و مصائب نیروهای پیمانکاری می‌رسد. وقتی با آنها همکلام می‌شوی حرف‌هایشان حکایت از کم‌لطفی مسؤولان دارد. محمود، جوان دیلمی که به‌عنوان مهماندار در سکوی نفتی بهرگانسر مشغول به‌کار است از وضع حقوق و مزایا گله‌ها دارد. او می‌گوید پیمانکارانی که با آنها کار می‌کردیم حقوقمان را کم کردند؛ در پیمانکار اول ۳۰۰هزار تومان و در دومی ۲۰۰هزار تومان. نیروهای خدماتی در هرکاری آخر است هنوزبخشی از حقوق برج ۸و ۹ سال گذشته را نگرفته‌ایم!

کل عایدی‌‌اش دومیلیون‌و۶۰۰هزارتومان است درحالی که انتظار حقوق بالای ۳میلیون تومان را دارد. به نظر می‌آید یا امثال محمود باید سطح توقعشان را پایین بیاورند تا خدای ناکرده به بودجه فشار نیاید یا مسؤولان در پرداختی‌‌ها کمی انعطاف بیش‌تری به خرج دهند؛ باید دید کدام یک راه مقرون به صرفه‌تری است!

پرده پنجم؛ ردپای یک قاتل مرموز

اما هادی امیدی؛ رییس تعمیرات سکو؛ از یک قاتل کشنده به من می‌گوید؛ گاز ترش (H2S). نشتی گاز ترش در سکوی قدیمی بهرگانسر در سال ۸۸ یک قربانی گرفت. کارگر برای انجام عملیات اورهال بدون آموزش سروقت مخزن می‌رود و آنچه که نباید، رخ می‌دهد. گاز سمی نشت می‌کند و در کم‌تر از چند ثانیه شخص را دچار خفگی می‌کند. امیدی درحالی که محل حادثه را نشانم می‌دهد، مرا مطمئن می‌کند که با تبدیل شدن سکوی قدیمی به موزه آن قسمت منفک می‌شود و در مدار پروسه‌ای موزه قرار نمی‌گیرد.

امیدی در ادامه بیان می‌کند: از سوی دیگر شرایط کاری به صورت اقماری برای خودمان و خانواده‌هایمان سخت و طاقت فرساست. اینجا حکم یک بمب ساعتی را دارد احتمال انفجار و آتش‌سوزی وجود دارد. شرکت نفت به صورت دوره‌ای شش ماه یک‌بار وضعیت HSE سکو را کنترل می‌کند. دو نفر از HSE در سکو برای کارهای اجرایی و تعمیراتی مستقر هستند. استانداردهای HSE در بازار نفت ایران در قیاس با HSEدر سطح بین‌المللی در نحوه اجرا متفاوت است. به نظر می‌آید در اجرا کمی سختگیری‌ها کمی کمرنگ است.

 

 با جمع‌بندی دیده‌ها و شنیده‌ها می‌توان مدعی شد کاری را که موزه‌های صنعت نفت استارت زده است؛ اگر تبدیل به یک هنجار همه گیر شود و سازمان‌ها و ارگان‌های مرتبط از آن حمایت کنند می‌توان امیدوار بود با تغییر نگاه از سمت و سوی بسازبفروشی و به جیب زدن یک سود هنگفت دلالان همیشه حاضر در صحنه، میراث به جامانده از نفت را حفظ و نگهداری کرد. هرچند خود نفت برسر سفره‌های مردم نیامد اما بدین واسطه لااقل زیرخاکی‌های استخراج طلای سیاه را برسر سفره خود این صنعت حفظ کرد.