واشنگتن مدعی مبارزه با سلطه ایران بر خاورمیانه است چک سفید امضای آمریکا به اسرائیل و عربستان استراتژی مشخص دولت ترامپ در خاورمیانه مهار ایران و رویارویی با این کشور است. رکستیلرسون، وزیر امور خارجه، جیمزمتیس، وزیر دفاع، نیکیهیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل و شخص ترامپ همگی فعالیتهای ایران را محکوم کردهاند. در ماه […]
واشنگتن مدعی مبارزه با سلطه ایران بر خاورمیانه است
چک سفید امضای آمریکا به اسرائیل و عربستان
استراتژی مشخص دولت ترامپ در خاورمیانه مهار ایران و رویارویی با این کشور است. رکستیلرسون، وزیر امور خارجه، جیمزمتیس، وزیر دفاع، نیکیهیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل و شخص ترامپ همگی فعالیتهای ایران را محکوم کردهاند. در ماه فوریه سال ۲۰۱۷ پس از آزمایش موشکی در ایران ترامپ اعلام کرد این کشور «با آتش بازی میکند.» در ماه اکتبر کاخ سفید اعلام کرد در اقدامی رو به جلو، هدف سیاست ایالات متحده «خنثیسازی نفوذ بیثباتکننده ایران و محدود کردن اقدامات تهاجمی این کشور است.»
ترامپ و مشاوران وی حامی این دیدگاه هستند که ایران قدرت بالقوه برای سلطه بر خاورمیانه و بهطور ویژه خلیج نفتخیز فارس است. این منطق کمک میکند ترامپ حمایت بیدریغی از عربستان سعودی انجام دهد، از جمله به صورت واضح و شفاف تکانههای سیاسی سازماندهی شده توسط محمدبنسلمان، ولیعهد سعودی و همچنین مداخلات آشکار او در سیاست داخلی لبنان را تأیید کند. همین منطق امتناع ترامپ در ماه اکتبر از تأیید مجدد توافق هستهای ایران را توضیح میدهد.
با این حال این محاکمه تمام عیار رسانهای علیه ایران هنوز اصلاً با عقل جور در نمیآید، چرا که ایران حتی نزدیک به بدل شدن به قدرقدرت منطقه نیست. تمایلات نظریهپردازان و سیاستمدارانی که اینگونه فانتزی هشداردهنده را در پیش گرفتهاند، بیشتر بر مبنای ذات گفتمان سرگردان استراتژیک ایالات متحده است تا اینکه واقعاً بر آمده از چالشهایی باشد که ایران مسبب آن است.
ایران در حال حاضر فاقد دولتی با قدرت سخت است که برای سلطه بر کشورهای به شدت از هم گسسته و متعدد خاورمیانه به آن نیاز است. براساس آمار انستیتو بینالمللی مطالعات استراتژیک ایران جمعیتی در حدود ۸۳ میلیون نفر دارد، تولید ناخالص ملی آن ۴۰۰ میلیارد دلار است و بودجه سالانه آن تقریباً به ۱۶ میلیارد دلار میرسد. تعداد کل نیروهای نظامی آن (شامل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) به ۵۲۰ هزار نفر میرسد. بسیاری از هواپیماها، تانک و سامانههای تسلیحات اصلی به زمان محمدرضاشاهپهلوی باز میگردد.
در مقابل، جمعیت مصر، اسرائیل، عربستان سعودی، اردن و امارات متحده روی هم به ۱۰۰ میلیون نفر میرسد و تولید ناخالص ملی آنها روی هم بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار است، تقریباً ۴ برابر ایران. بودجه نظامی آنها روی هم تقریباً ۵ برابر ایران است.
وقتی کار به مواجهه با این واقعیتها میرسد، دشمنان ایران عموماً هشدار میدهند که ایران از شبه نظامیان نیابتی خود برای نفوذ در منطقه و در اختیار گرفتن آن استفاده میکند. هیچ بحثی در این نیست که ایران در سالهای اخیر از بازیگران محلی استفاده کرده است، از جمله حزبا…لبنان، پرزیدنت بشار اسد رییسجمهور سوریه، شبه نظامیان متعدد در عراق و در مورد متأخر حوثیها در یمن. این اقدامات تا حدی قدرت ایران را افزایش داده است – اما بیشتر به این خاطر که ایران توانسته است از خطاهای دشمنان خود، برای نمونه تصمیم دولت جورج دابلیو بوش برای سرنگونی صدامحسین، بهره ببرد. اما این پیشرفتها هنوز باعث نشده تهران به قدرت مسلط منطقه بدل شود.
فقط همین بس که کنترل ایران بر این گروهها بیش از کنترل ایالات متحده بر متحدان خود در خاورمیانه نیست. هر کدام از این بازیگران منافع خود را دارند و متحدان کنونی تهران اگر موقعیت خودشان به خطر بیفتد کورکورانه به دستورات ایران گوش نخواهند داد. اینکه همچون هنریکیسینجر و مکسبوت این نوع همکاریها را «امپراتوری جدید پارس» بنامیم، مضحک است.
خوشبختانه هیچ دولتی در داخل یا خارج خاورمیانه پیشتر – یا امروز – در موقعیتی قرار ندارد که منطقه را تحت سلطه خود در آورد. در نتیجه لازم نیست ایالات متحده کار زیادی انجام دهد تا توازن قوا را در منطقه برقرار سازد. واشنگتن به جای آنکه برای مقابله با افسانه هژمونی ایران به عربستان سعودی و اسرائیل چک سفید امضا بدهد، میبایست به دنبال روابط متوازن با تمامی دولتهای منطقه، از جمله ایران، باشد.
منبع: سایت دیپلماسی ایرانی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.