نمک دریاچه ارومیه در چشم مردم

نمک دریاچه ارومیه در چشم مردم به گفته استاندار آذربایجان‌غربی، حسن روحانی، رییس‌جمهور با پیشنهاد دریافت ۳میلیارد دلار فاینانس خارجی برای احیای دریاچه ارومیه موافقت کرده است. این درحالی است که نمک‌های انباشته در اطراف این دریاچه، سلامت مردم را تهدید می‌کند. به گزارش سیناپرس، خلیل ساعی، مدیرکل ستاد بحران آذربایجان‌غربی، نسبت به تبعات خشک […]

نمک دریاچه ارومیه در چشم مردم

به گفته استاندار آذربایجان‌غربی، حسن روحانی، رییس‌جمهور با پیشنهاد دریافت ۳میلیارد دلار فاینانس خارجی برای احیای دریاچه ارومیه موافقت کرده است. این درحالی است که نمک‌های انباشته در اطراف این دریاچه، سلامت مردم را تهدید می‌کند.

به گزارش سیناپرس، خلیل ساعی، مدیرکل ستاد بحران آذربایجان‌غربی، نسبت به تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه و تأثیراتی که بر زندگی و سلامت جسمی مردم مناطق اطراف آن می‌گذارد هشدار داده است. تبعاتی که تا شعاع ۵۰۰ کیلومتری این دریاچه، یعنی استان‌ها و شهرهای هم‌جوار دریاچه را گرفتار می‌کند. شیوع انواع بیماری‌ها از مهم‌ترین و خطرناک‌‌‌‌‌ترین عوارض ریزگردهای نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه است که جان حداقل ۱۴میلیون نفر از مردم آن مناطق را تهدید می‌کند.

پول‌هایی که هدر رفت

یکی از موارد مورد بحث درباره دریاچه ارومیه همواره هزینه‌هایی بوده است که بی‌دلیل برای آن انجام شده است. در شرایطی که دولت با مشکل بودجه مواجه است، دریافت کمک‌های مالی از جانب کشور‌‌‌‌ها و نهادهای خارجی (فاینانس خارجی) پیشنهاد قابل توجهی است، اما مسأله مهم‌تر از دریافت منابع مالی، نحوه خرج کردن آنها است. این منابع چگونه باید خرج شوند؟ منابع مالی گذشته چگونه به مصرف رسیدند؟ بازده آنها چه بوده است؟ آیا گزارشی از هزینه‌کرد آنها منتشر شده است؟ آیا ستاد احیای دریاچه ارومیه اعلام کرده است که منابع مالی قبلی چقدر بوده است؟ صرف چه اموری شده است؟ و نتایج آن به تفکیک چه بوده است؟ و…

پاسخ به همه این سؤالات از این جهت حایز اهمیت است که ضرورت بررسی اشتباهات رخ‌داده تاکنون را مشخص می‌کند. یک مثال بارز در زمینه این اشتباهات، یکی کردن ورودی آب زرینه‌رود و سیمینه‌رود در مبدأ دریاچه ارومیه است که بدون هیچ دلیل و توجیه فنی اتفاق افتاده و صرفاً یک هزینه سازه‌ای بسیار گران برای دولت ایجاد کرده است. یا هزینه گزافی که برای کاشت گیاهان مقاوم به شوری در اطراف دریاچه ارومیه صورت گرفته برای آن‌که ریزگردهای نمکی را کنترل کنند و نه تنها این نتیجه به درستی حاصل نشد که بخش زیادی از این گیاهان هم خشک شدند.

این اقدامات و کارهای مشابه دیگر که با صرف هزینه کلان انجام گرفته‌اند، چه نتیجه مثبتی داشته‌اند؟ چرا به جای بهینه‌سازی مصرف آب کشاورزی و دادن حقابه ارومیه به انواع روش‌های جایگزین روی آورده‌ایم؟

بهتر است که واقعیت را بپذیریم

هیچ‌کدام از سؤالات بالا جوابی منطقی و قابل‌قبولی ندارند، چرا که واقعیت تنها یک مسأله است: دریاچه ارومیه تنها با پس دادن حقابه سالیان‌هاش احیا می‌شود. بخش عمده این حقابه در بخش کشاورزی به مصرف می‌رسد و تنها راه بازگشت آن به دریاچه ارومیه و احیای این دریاچه، بهینه‌کردن مصرف آب کشاورزی، کاهش سطح زیر کشت و ر‌‌‌‌ها کردن آب برای دریاچه ارومیه است.

باید پذیرفت که سایر روش‌ها برای احیای دریاچه ارومیه، راه‌های آزموده‌ شده‌ای هستند که در خصوص بسیاری از آنها از ابتدا کارشناسان همواره هشدار عدم نتیجه‌بخشی داده‌ بودند.

چنانچه دریاچه ارومیه کاملاً خشک شود، باتوجه به تجربه خشک شدن دریاچه آرال، تمام گمانه‌زنی‌‌‌‌‌ها در خصوص آن و در آینده‌ای نه چندان دور می‌توانند واقعی شوند. به این معنی که نرخ شیوع بیماری‌هایی مانند انواع بیماری‌های پوستی، انواع سرطان‌ها، بیماری‌های ریوی و آسم که ناشی از ریزگردهای نمکی هستند، در شعاع بسیار گسترده حتماً بالا خواهد رفت و هزینه‌های بسیار سنگینی را روی دست سیستم درمانی کشور خواهد گذاشت. مضاف بر آن، ریزگردهای نمکی که لزوماً تمامشان هم نمک طعام نیستند و ترکیبات خطرناکی دارند، می‌توانند همین کشاورزی‌ای را که موجب خشکیدن دریاچه ارومیه شد، تهدید کنند و باعث زوال کشاورزی و از بین رفتن اکوسیستم‌ها در آن منطقه شوند.

بنابراین خبر دریافت منابع مالی برای احیاء دریاچه ارومیه به خودی خود، خوشحال‌کننده است،

 

درمان درد دریاچه ارومیه تنها و تنها پذیرش یک واقعیت است: آب دریاچه ارومیه باید از بخش کشاورزی پس گرفته شود و به دریاچه ارومیه برگردانده شود.