مدیران همیشه غایب! مائده شیرپور برفی که حداقل از ۳ روز قبل هشدارهایش را شنیده بودیم، آمد! درست در روزی که مسؤولان وزارت نیرو زمزمههای جیرهبندی آب را آغاز کرده بودند. برف آمد تا یک عده از مدیران که تمام طول سال پول میگیرند که لحظات حساس به داد مردم برسند؛ با خیالی آسوده بگویند […]
مدیران همیشه غایب!
مائده شیرپور
برفی که حداقل از ۳ روز قبل هشدارهایش را شنیده بودیم، آمد! درست در روزی که مسؤولان وزارت نیرو زمزمههای جیرهبندی آب را آغاز کرده بودند. برف آمد تا یک عده از مدیران که تمام طول سال پول میگیرند که لحظات حساس به داد مردم برسند؛ با خیالی آسوده بگویند «غافلگیر شدیم!».
مدیرانی که هم از زلزله که خبر نمیکند، غافلگیر میشوند و هم از باران و هم از برفی که از چند روز پیش هشدارهایش را سازمان هواشناسی برای آنها ارسال کرده است. اتفاقاً به سایت سازمان هواشناسی هم سر زدیم و دیدیم که هشدارهایش را برای نهادی در کشور نیست که نفرستاده باشد! از دفاتر سه قوه و کلیه وزرای مربوطه و غیرمربوطه تا معاونانشان و شهردار و فرماندار و استاندار! اما انگار این سازمان با ارسال هشدارها تنها وقتش را هدر میدهد؛ چرا که کسی این هشدارها را جدی نمیگیرد! ! تقریباً عادت کردهایم که ستاد مدیریت بحران و شهرداری و مسؤولان ادارههای مربوطه را درست در لحظاتی که بیشترین نیاز را به حضورشان داریم، نداشته باشیم! شهرداری هم که برای پایتخت سنگ تمام گذاشته و با وجود فرصتی که برای هرس کردن درختان داشته کار هرس را تا روزی که برف سنگین بیاید به تعویق انداخته تا آتشنشانی پس از شکستن درختان و افتادن آنها در معابر و روی خودروها و سیمهای برق جورکش کوتاهیهایش باشد! درست است که در این میان عدهای خودجوش با گذشت تلاش کردند تا وضعیت پایتخت و راههای مواصلاتی مردم را باز کنند اما در نهایت هیچ مدیریت درستی در راستای کمک رساندن به عادی شدن وضعیت شهر دیده نشده است! در این میان حتی شهردار تهران از دانشآموزان برای برفروبی کمک خواسته است!
آقایانی که شبانهروز به مدیران قبلی کنایه میزدند که «نمیدانی» و «بلد نیستی» حالا که فرمان دستشان افتاده، حداقل کارها را هم انجام ندادهاند.
مهمترین مسألهای که باید به آن اشاره داشته باشیم، بیخیالی ادارههاست! درست در زمانی که سازمان هواشناسی هشدارهای لازم را به آنها داده است! برف از ساعات منتهی به بامداد یکشنبه شروع شد و ابتدای سحر همه خیابانها را سفید پوش کرد؛ هشدارهای هواشناسی از روز ۴ بهمن (اطلاعیه شماره ۹۱سازمان هواشناسی) به ادارهها و سازمانهای مربوطه ارسال شده بود؛ اما متأسفانه نه درختی هرس شدهبود، نه حتی کیسههای شن به نسبت برفی که شدت آن تخمین زده شده بود، مناسب بود و نه هیچ تدابیری درباره تردد در شهر اندیشیده شده بود! نتیجه این شد که اغلب نقاط پایتخت برق نداشت و با سقوط درختان خساراتی بیش از آن چیزی که باید برای پیشگیری هزینه میکردیم، حالا باید برای تعمیر سیمهای برق و خودروها و خانهها هزینه شود! همه این اتفاقات در تهرانی رخ داده که به قولی از امکانات و وسایل مورد نیاز بیشتری نسبت به سایر شهرها و روستاهای کشور برخوردار است! حالا میتوانید تصور کنید که مردم سر پلذهاب و کرمانشاه که در چادر و کانکس زندگی میکنند و یک هفته زودتر از ما برف و باران و باد را تجربه کردهاند، چه اوضاعی دارند؟!
به نظر میرسد چیزی که بیش از همه نیاز به کمک و احیا دارد، سازمانهایی هستند که وظیفه حل بحرانها و پیشامدها را دارند و باید در مواقع غیرطبیعی حضوری به موقع و مؤثر داشته باشند! بر همین اساس، لازم است که هر چه سریعتر برای بهبود مدیریت بحران فکری کنیم تا مانند سنوات قبل درست در مقاطع بحرانی کمیتمان لنگ نماند. باید در اولین فرصت بعد از حل برف تهران فکری به حال مدیریت بحرانها شده و اگر لازم است بازتعریفی از مدیران بحران و بازآفرینی افراد و سازمانها داشته باشیم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.