اما و اگرهای مناقصات نفتی میادین مشترک

  مجتبی قدیری در حالی‌که بیژن زنگنه در بهمن ماه سال گذشته از برگزاری مناقصه ۱۵تا ۱۶ میدان مشترک نفتی با هدف افزایش بازیافت خبر داده بود، در هفته گذشته ناگهان اعلام کرد ایران فعلاً هیچ مناقصه‌ای برای توسعه میادین نفتی برگزار نمی‌کند. هر چند دلایل چندانب برای این موضوع ارایه نشد و فقط به […]

 

مجتبی قدیری

در حالی‌که بیژن زنگنه در بهمن ماه سال گذشته از برگزاری مناقصه ۱۵تا ۱۶ میدان مشترک نفتی با هدف افزایش بازیافت خبر داده بود، در هفته گذشته ناگهان اعلام کرد ایران فعلاً هیچ مناقصه‌ای برای توسعه میادین نفتی برگزار نمی‌کند. هر چند دلایل چندانب برای این موضوع ارایه نشد و فقط به موضوع قراردادهای جدید اشاره شد. جالب‌تر آن‌جاست که این مناقصات قرار بود با هدف جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و جبران عقب‌ماندگی‌های سال‌های گذشته در اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ برگزار شود. در این مناقصات، میدان‌ها و طرح‌ها بزرگ نفتی که بخش عمده آن‌‌ها جزو میدان‌های مشترک هستند، مقرر شده بود که به سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی معرفی شوند تا بهترین پیشنهاد‌ها دریافت و از میان آن‌‌ها سرمایه‌گذاران واجد شرایط برگزیده شوند.

این‌که به یکباره وزیر محترم اعلام می‌کند: «فعلاً هیچ مناقصه‌ای برای توسعه میادین نفتی برگزار نمی‌کند»، کمی تعجب برانگیز است، چرا که اگر قرار باشد در بخش نفت اقتصاد مقاومتی اجرایی شود، قطعاً توسعه و افزایش بهره‌برداری از میادین مشترک در اولویت بوده و هست و هر گونه تعللی در میدان مشترک ایران با دیگر کشور‌ها به معنای تضعیف اقتصاد مقاومتی می‌باشد.

به راستی چرا باید مناقصات میادین مشترک کشور به تأخیر بیفتد و این تأخیر باعث شود تا سهم نفتی ایران از این میادین مشترک از سوی کشورهای همسایه به یغما برود؟ سرمایه‌هایی که می‌تواند توسعه را برای بخش نفت و کل کشور به ارمغان آورد.

تعلل در برگزاری مناقصات نفتی این میادین مشترک که همسایگان ما در برداشت از آن اندکی تعلل ندارند، غفلت مسؤولان نفتی را نشان می‌دهد؛ در شرایطی که صنعت نفت همواره از کمبود سرمایه‌های چند صد میلیارد دلاری دچار خسران شده است، تزریق این حجم می‌تواند صنعت کشور را دگرگون کند.

نکته اینجاست که قراردادهای نفتی همواره از سوی منتقدین زیر ذربین انتقادات تند و بی‌پروا قرار گرفته است، که چرا فلان قرارداد نفتی بسته شده و منافع ملت در آن دیده نشده است و هزاران سؤال و تردید دیگر که از سوی منتقدان دلسوز و گاهی لجباز مطرح می‌شود. در صورتی که می‌دانیم سرمایه ملی کشور در میادین مشترک از سوی همسایگان کوچک ما به تاراج می‌رود، همسایگانی که این روز‌ها میانه خوبی با جمهوری اسلامی ندارند و در تلاشند تا با کارشکنی بر علیه ایران اسلامی ایران را منزوی کنند. شاید طرح فریز نفتی که از سوی عربستان به ایران پیشنهاد شده را بتوان از همان دست کارشکنی‌‌ها برشمرد که آن‌‌ها دنبال می‌کنند.

ای کاش وزیر محترم نفت به جای به تأخیر انداختن برگزاری مناقصات نفتی میادین مشترک، کمی در برگزاری مناقصات نفتی این میادین شتاب به خرج بدهد و منتقدان دولت و سیستم وزارت نفت نیز این بار به جای انتقاد و خرده‌گیری از منافع کوچک، منافع بزرگ‌تری را مد نظر قرار دهند و در صورت عدم تمایل به همراهی و همکاری، حداقل سکوت اختیار کرده تا برای میادین مشترک پیمانکار انتخاب شود و برداشت از این میادین تسریع یابد.

قطعاً قراردادهای جدید نفتی که وزارت نفت بر روی آن‌‌ها تأکید دارد از قابلیت بالا و بهتری برخوردار است، اما این قابلیت با توجه به منافع ملی در میادین مشترک اگر کمی تحلیل «هزینه و فایده» گردد، مشخص می‌کند که با توجه به سرعت برداشت همسایگان، منافع ملی در حال از دست رفتن است و تا این قراردادهای جذاب بخواهد اجرایی شود، دلارهای نفتی است که جیب شیوخ عرب منطقه را پر کرده تا آن‌‌ها بتوانند با سهم نفتی ما از میادین مشترک هزینه جنگ پنهان خود با ما را پرداخت کنند.

این‌که امروز در منطقه خاورمیانه، ما وارد درگیری‌های نیابتی شده‌ایم که یک‌سر آن گروه‌های افراطی مثل داعش قرار دارد که مهم‌ترین هدفش کشتن شیعیان خصوصاً در ایران اسلامی است، شاید علت آن به همین تعلل ما در برداشت از میادین مشترک نفتی باز می‌گردد که باعث شده شیوخ منطقه از سرمایه خود ما علیه ما استفاده کنند.

قطعاً تعلل در برداشت سهم واقعی از میادین نفتی مشترک را می‌توان به این ضرب‌المثل شیرین فارسی نسبت داد که می‌گوید «از ماست که بر ماست». امروز هر چقدر در برداشت سهم واقعی از میادین مشترک تعلل کنیم نه فقط زیان اقتصادی، که زیان‌های کلانی را متحمل می‌شویم که شاید به آ‌ن‌‌ها توجهی نداریم. بنابراین ضرورت دارد گوشزد نماییم در تحلیل «هزینه و فایده» برداشت واقعی ما از سهم میادین مشترک به قدری زیاد است که می‌تواند تغییرات گسترده‌ای در سایت‌های کشورهای منطقه داشته باشد.