شش و بش سرمایهگذاری در بازار نفت یکی از ارکان تجارت آزاد، همواره تکیه بر استفاده از سرمایه مردم و مدیریت بخش خصوصی در یک فضای رقابتی بوده است. در واقع مفهوم مشارکت مردم در تجارت، اقتصاد و صنعت بیش از هر چیز بر روی ثروتهای اندوخته شده در دست اشخاص، نهادها و بورس حساب […]
شش و بش سرمایهگذاری در بازار نفت
یکی از ارکان تجارت آزاد، همواره تکیه بر استفاده از سرمایه مردم و مدیریت بخش خصوصی در یک فضای رقابتی بوده است. در واقع مفهوم مشارکت مردم در تجارت، اقتصاد و صنعت بیش از هر چیز بر روی ثروتهای اندوخته شده در دست اشخاص، نهادها و بورس حساب باز میکند.
هیچ بخش دولتی نه آنقدر توان دارد و نه آنقدر سالم است که بتواند یک کشور را توسعه داده و در راه سلامت هدایت کند. از سوی دیگر تجمع ثروت در دست مردم افزایش تورم، دلالی و سفته بازی و حتی امکان فرار سرمایه به جاهای دیگر را به دنبال دارد .
کشور در حال توسعه ایران این روزها در آغاز عصر افول نفت بیش از هر زمان دیگری نیاز به جذب سرمایه برای توسعه صنعت نفت فرسوده و به حرکت در آوردن چرخهای اقتصاد خود را احساس میکند.
با توجه به بالا رفتن هزینه سرمایهگذاری در اقتصاد و نفت ایران، عدم ارتباط با بازار بینالمللی و عدم شفافیت مالی در بنگاهها و مؤسسات داخلی، جذب سرمایه هماکنون بسیار اندک است.
آنچه مسلم است جذب سرمایه در دو جبهه جذب سرمایه خارجی و جذب سرمایههای داخلی، بسیار حیاتی است. این سرمایه داخلی حتی میتواند به صورت پساندازهای اندک مردم باشد که از راه خرید اوراق قرضه و یا حتی سپردههای بانکی در سرمایهگذاریها سهیم میشوند.
شاید باید سالها پیش که فرار سرمایه ایرانی به دبی، چین، ترکیه و گرجستان آغاز شد، این پدیده ریشهیابی شده و دلایل آن روشن میشد. فرار سرمایهها از ایران و کندی مشارکتها از طریق بورس همچنین تأثیر کم بانکها و اوراق به خصوص در نفت که موتور حرکت اقتصاد ایران است خود داستانی دارد که در اینجا به گوشهای از دلایل آن اشاره خواهد شد.
اولین دلیل ناکامی تأمین سرمایه از داخل در اقتصاد ایران ریسک بالای سرمایهگذاری است، در واقع به زبان ساده سرمایهگذاری در ایران امنیت ندارد. اما چه عواملی باعث میشود که سرمایهگذاری نا امن شود.
• وجود رقیبی به نام دولت: اصلیترین دلیل نا امنی سرمایهگذاری در ایران وجود اقتصاد عریض و طویل دولتی است. اگر دولت قید کسب درآمد را نزند و به جای بنگاهداری، شرکتداری، دلالی و سوداگری به رگولاتوری و تنظیم بازار نپردازد قطعاً در درازمدت اقتصاد را آلوده و فلج خواهد کرد. تصور کنید اصلیترین رقیب بخش خصوصی در نفت بخش دولتی است که با امکانات بیشتر کیفیت پایین تر تولید و کار را ارایه میکند و به سادگی با رانت دولت برنده قراردادها میشود، اول بخش خصوصی توان رقابت نخواهد داشت و دوم رقابتی برای ارتقای کیفیت وجود نخواهد داشت.
• وجود بخش خصوصی رانتی: در اقتصادی که غرق در جولان بخش دولتی است حتی خصوصیسازی آن هم غیرواقعی است؛ از آنجایی که بخش دولتی میلی به از دست دادن سیطره خود بر اقتصاد و منافع آن را ندارد به بهانه خصوصیسازی بخشی را بهوجود میآورد که در واقع همان دولت است با ظاهر بخش خصوصی، یعنی امکانات اقتصادی و صنعتی دولتی به بهانه خصوصیسازی در ازای قیمتهای ناچیزی به همان افراد دولتی و یا وابستگان که همچنان از رانت تأثیر بر بازار و کسب منافع از روشهای غیررقابتی برخوردارند واگذار میشود.
• نوسانات ارز و ناامنی سیاسی: در اقتصادی که حتی نمیتوان به قول وزرا و رییس دولتش برای ثبات قیمت ارز اعتماد کرد چگونه باید کالایی تولید شود که بخشی از ملزومات چرخه تولیدش باید از خارج وارد شود. از سوی دیگر مادامی که احتمال وقوع تحریمها و قطع ارتباط با بازارهای بینالمللی وجود داشته باشد و گاهی تبلیغ شود و سود و درآمد بخشی از افراد تأثیرگذار در وقوع آن باشد، کدام عقل سلیم رأی به سرمایهگذاری میدهد.
هزینه پول دومین عامل عدم جذابیت برای سرمایه داخلی جهت مشارکت در اقتصاد است. همواره یکی از اهداف هر واحد اقتصادی، کسب سود و درآمد است تا علاوه بر پوشش هزینههای جاری خود، پاسخگوی نیاز سهامداران و سرمایهگذاران نیز باشد. عوامل تأثیرگذار در قیمت تمامشده پول در بانکها به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشود که سود سپردهها از جمله عوامل مستقیم و هزینههای اداری، حقوق کارکنان، استهلاک املاک از عوامل غیرمستقیم و تأثیرگذار در قیمت پول در بانکها محسوب میشود.
اما نکته قابل توجه اینکه در ایران عامل اصلی در افزایش قیمت تمام شده پول ناشی از هزینههای مستقیم (سودسپردهها) است. بررسیها نشان میدهد قیمت تمامشده پول در بانکهای دولتی حدود ۱۳تا ۱۵درصد است و این درحالی است که این قیمت در بانکهای خصوصی تا ۲۱درصد نیز میرسد.
هزینه بالای پول در ایران باعث میشود سرمایهگذاری به صرفه نباشد، از سوی دیگر به دلیل عدم کنترل مناسب امکان دلالی و سفتهبازی با پول وجود دارد و این خود عاملی است که سرمایه و نقدینگی موجود در اقتصاد ایران را به جای مشارکت در صنعت به واسطهگری و یا سرمایهگذاری در اقتصادی امنتر در کشورهای همسایه ترغیب میکند. به این ترتیب با توجه به عوامل برشمرده انتظار جذب سرمایه داخلی پیش از برطرف کردن موانع آن اندکی دور از انتظار است.
سعیدساویز؛ کارشناس حوزه انرژی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.