نایب رییس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی ناچیز است ماجرایی مانند واگذاری دولتی به خصولتی و از خصولتی به بخش خصوصی واقعی، در روسیه هم این اتفاق افتاده است. دورهای بعد از انقلاب، بعضی از شرکتهای خصوصی مصادره شد تا اینکه دهه ۸۰ بحث خصوصیسازی پیش آمد و […]
نایب رییس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران
سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی ناچیز است
ماجرایی مانند واگذاری دولتی به خصولتی و از خصولتی به بخش خصوصی واقعی، در روسیه هم این اتفاق افتاده است.
دورهای بعد از انقلاب، بعضی از شرکتهای خصوصی مصادره شد تا اینکه دهه ۸۰ بحث خصوصیسازی پیش آمد و شرکتهای مصادره شده و دیگر شرکتهای دولتی قرار شد خصوصی شوند. اما عایدی این فرایند، ایجاد خصولتیها بود. شرکتهایی که نه به معنای واقعی دولتی و نه به معنای حقیقی خصوصی بودند. اما حالا موج دیگری اتفاق افتاده که احتمالاً خصوصیسازی از خصولتیها باید نامگذاری شود. سیدحسینسلیمی، نایب رییس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران در این باره با سایت خبری اتاق تهران گفتوگو کرد. آنچه در ذیل میخوانید ماحصل این گفتوگوست.
*موج جدیدی از واگذاریها به بخش خصوصی آغاز شده است. بهطور مثال شستا میخواهد بعضی از شرکتهایش را واگذار کند. در سری جدید خصوصیسازی، آیا امیدی به احیا یا رونق این شرکتها وجود دارد؟
ماجرایی مانند واگذاری دولتی به خصولتی و از خصولتی به بخش خصوصی واقعی، در روسیه هم این اتفاق افتاده است. در روسیه هم قرار بر خصوصیسازی بود، اما خصولتیها کار را تحویل گرفتند و بعد آنها به بخش خصوصی واگذار کردند. به این شکل خصوصیسازی واقعی انجام شد و بهطور مستقیم از دولت به بخش خصوصی صورت نگرفت. به این ترتیب بخش خصوصی شرکتها را دست دوم خریده است.
*این سیستم درست کار خواهد کرد؟ یا مانند خصوصیسازی که بیش از ۱۰سال از عمرش میگذرد، چند سال دیگر هم این روند مشکلزا میشود؟
اگر در زمانیکه این شرکتها به خصوصیها منتقل شود، مشکل اداره کردن، بدهی نداشته باشند و با ورشکستگی مواجه نشوند، میتوان با این طرح موافق بود. اما ترس از این است که وقتی بخش خصوصی این شرکتها را از نهادها و خصولتیها در اختیار بگیرند، تمام بودجهشان مصرف شد و دیگر سرمایهای برای رونق آن شرکت باقی نماند.
*راهکار چیست؟
البته بخش خصوصی عاقل است و تمام زوایا را بررسی میکند. اگر چنین اشکالی در سیستم پیدا کند، سرمایهگذاری نخواهد کرد. در این ماجرا باید ضوابط سفت و محکم حسابرسی شده وجود داشته باشد تا اگر واحدی بیمار یا بدهکار باشد، بخش خصوصی وارد بازی نشود. بعد از انقلاب به دلیل اینکه بخش خصوصی نه امکانات داشت و نه میخواست ورود کند، شرکتها دست خصولتیها افتاد. اما حالا دیگر باید از خصولتیها گرفته شود به بخش خصوصی واقعی داده شود. در حال حاضر هم گفته شده که دولتیها باید کنار بکشند. مسأله بعدی این است که آیا بخش خصوصی میتواند این میزان از واگذاری را در اختیار بگیرد. البته به نظر من در کوتاهمدت چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
*روش دیگری وجود دارد؟
میتوان مانند «تروی هند» عمل کرد. به هرحال تروی هند داستان بزرگترین خصوصیسازی تاریخ است. در این مدل شرکتها طولانیمدت به بخش خصوصی واگذار میشود و به آنها زمان داده میشود تا بتوانند به سود برسند. در این شیوه شرکتها بهره نمیپردازند و میتوانند نقدینگی و تولید را بالا ببرند. اما اگر از روز اول کل پول از بخش خصوصی گرفته شود، آن شرکت از نقدینگی خالی میشود و دیگر رمقی برای تولید و فعالیت تولیدی باقی نمیماند. باید شیوه را روی همان روش مدتدار بنا کرد. آلمانشرقی، شرکتها و کارخانه را مدتدار و رایگان به بخش خصوصی واگذار کرد. اما تعهد داده میشد واحد کار کند و بعد از دو سال هم مالیات بپردازد. از محل این مالیاتها تمام خسارت هم پرداخت شد. اما در ایران چه از دولت به خصولتی و چه از خصولتی به بخش خصوصی همیشه کسب درآمد هدف بوده است. اینکه فروخته شود و تنها پول به دست آید. در حالیکه اگر بخش خصوصی بخواهد مبلغ زیادی برای در اختیار گرفتن شرکت بپردازد، دیگری پول و سرمایهای برای ادامه کار نخواهد داشت. باید این دیدگاه حاکم شود که واحد واگذار شود، به سود برسد و بعد مالیات دهد و از محل مالیات اقتصاد سود به دست آورد. نه اینکه پول شرکت از همان ابتدا نقد پرداخت شود. الان روش خصوصیسازی کند است و سرمایهگذاری رشد نداشته است. در چندین سال گذشته رشد سرمایهگذاری خطی و ثابت بوده است. این فاجعه است.۴۰سال از انقلاب گذشته است و رشدهایی هم در اقتصاد وجود داشته است، اما سرمایهگذاری رشد نکرده است. سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی ناچیز است. به همین دلیل باید به کمک سرمایهگذار خارجی رفت.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.