چالش کریمی- کیروش در راهی جدید تاریخ تلخ فوتبالی باز هم تکرار میشود؟ بارها درباره یکی از مهمترین جملات جام جهانی ۲۰۰۶ نوشته شده، این که عادلفردوسیپور در پایان بازی با پرتغال فریاد زد خداحافظ جام جهانی، خداحافظ برانکو ایوانکوویچ. به گزارش «ورزش سه»، در آن زمان طرفداران فوتبال ایران خشمگین از دو شکست تیم […]
چالش کریمی- کیروش در راهی جدید
تاریخ تلخ فوتبالی باز هم تکرار میشود؟
بارها درباره یکی از مهمترین جملات جام جهانی ۲۰۰۶ نوشته شده، این که عادلفردوسیپور در پایان بازی با پرتغال فریاد زد خداحافظ جام جهانی، خداحافظ برانکو ایوانکوویچ.
به گزارش «ورزش سه»، در آن زمان طرفداران فوتبال ایران خشمگین از دو شکست تیم ملی در مقابل دو تیم مدعی مکزیک و پرتغال، در اعتراض به فضای پرالتهاب تیم ملی به دنبال یک قربانی برای تخلیه احساسات میگشتند. نقشی که در ابتدا به ابراهیممیرزاپور و علیدایی رسید و سپس این فشار به دوش سرمربی خارجی تیم ملی منتقل شد؛ برانکوایوانکوویچ که پس از ۵ سال فوقالعاده با تیم ملی، قهرمانی بازیهای آسیایی بوسان، صعود راحت به جام جهانی، مقام سومی جام ملتهای آسیا، حالا باید پاسخگوی احساسات جریحهدار شده مردمی میشد که از تیم ملی انتظاری بیشتر از دو شکست در دو بازی اول داشتند.
در آن زمان عادلفردوسیپور همسو با مردم ایران به عنوان تنها گزارشگر حاضر در جام جهانی۲۰۰۶، پروژه برکناری ایوانکوویچ را رسمی کرد؛ او و صداوسیما این پروژه را پیش بردند اگرچه مخالفتهایی جدی از سوی سازمان تربیت بدنی و شخص علیآبادی روی برانکو وجود داشت و آنها این مربی کروات را فاقد کاریزما و دانش لازم برای هدایت تیم ملی میدانستند. برانکو در پایان جام جهانی و بعد از بازی با آنگولا از تیم ملی رفت و تا سالیان به ایران برنگشت و سپس تیم ملی به امیرقلعهنویی رسید و پس از حذف از جام ملتها، مربیان مختلفی از جمله منصورابراهیمزاده، علیدایی و افشینقطبی تیم را در اختیار گرفتند و حاصل این دوره بلند چیزی جز ناکامی نبود تا کارلوسکیروش با قرارداد بلندمدت در سال ۲۰۱۱ تاریخ را دوباره به صفحات درستش بازگرداند و تیم ملی ایران را صاحب قدرت و صلابتی کرد که پیش از این در دوره برانکو قابل مشاهده بود.
برانکو البته بعد از ۱۰سال در هیأت یک سرمربی باشگاهی به ایران برگشت و این بار با پرسپولیس پروژه جدیدی را شروع کرد. او در دوران غیبت در ایران نیز مربی موفقی بود و تجارب جدیدی برای خود به ثبت رساند. اما با وجود تمام موفقیتها کمتر مورد علاقه و اقبال روزنامهنگاران فوتبال در ایران بود تا اینکه با درخشش در پرسپولیس، آنها و البته هواداران پرتعداد فوتبال در ایران را شیفته خود کند. یک حس جدید که در دوره قبلی حضور او در ایران وجود نداشت؛ اگرچه در آن زمان برانکو موفق و کم حاشیه کار خود را در ایران انجام میداد.
نکته مهم در این بازخوانی، توجه کردن به این نکته است که همراهی با موج هواداری در ایران، عموماً نتیجه خوبی به همراه نداشته است. همانطور که امروز کیروش با انتقادات تند علیکریمی، به ناگاه با جبههای از هواداران روبهرو میشود و این مسأله بیش از هر چیز ما را به روزهای جام جهانی۲۰۰۶ و پس از آن میبرد. دورهای که اعتمادها به تیم ملی در حداقل خود قرار گرفت و فضای مسموم اطراف کادر فنی و بازیکنان باعث شد شکست تیم ملی دردناک تر جلوه کند. اگرچه برانکو برای عدم درخشش مدنظر هواداران دلایل بسیاری داشت که بخش اعظم آن به مصدومیت ستارهها برمی گشت. اما در فضای تبزده پس از جام جهانی، هیچکس حاضر به شنیدن حرفهای درست نبود؛ بنابراین سرمربی تیم ملی طوری مورد نفرت مردم قرار گرفت که حتی جرأت نکرد به ایران برگردد.
در حال حاضر نیز این بیم وجود دارد که پس از حرفهای علیکریمی و غلیان احساسات مردمی، کارلوسکیروش هم بعد از ۷ سال حضور کاملاً موفق در ایران و در حالی که بخش اعظم هواداران را پشت خود میدید، به ناگاه این هواداری خالصانه و علاقهمندی بیپایان را از دست بدهد و این مسأله به شمایل او به سرمربی بزرگ تیم ملی ایران ضربه وارد کند.
نکته اینجاست که اگرچه علیکریمی حرفهای درستی درباره نحوه کار سرمربی تیم ملی میزند اما سرمربی تیم ملی ایران نیز با وجود همه مخالفتها برای کارها و تصمیمات خود دلایلی دارد و در نهایت با نتایج خود به انتقادات پاسخ میدهد.
اگر دوره کوتاه باقی مانده تا جام جهانی را در نظر بگیریم و فکر کنیم مردم به هر دلیلی دست از حمایت از کیروش بکشند، در نهایت به سختی میتوان انتظار داشت که به مقصد برسد. به خاطر داشته باشیم در مرتبه قبلی در جام جهانی ۲۰۱۴ تیم کیروش با اوج حمایت مردم و انرژی مثبت یک ملت وارد مسابقات شد و دو بازی عالی مقابل آرژانتین و نیجریه انجام داد. اما اگر به هر دلیلی تیم ۲۰۱۸ ایران قالب تهی کند و سرمربی از اقتدار کمتر دیده شده خود فاصله بگیرد، سقوطی سخت در انتظار تیم ملی خواهد بود. به خصوص که سختترین گروه و دشوارترین تیمها در انتظار ما هستند.
در نهایت اگرچه علیکریمی و مناظره دیروز فریاد نسلی هستند که از کلیت اداره کنندگان ایران و البته مدیران فوتبال انتظار بیشتری دارند، اما کافی است به این نکته فکر کنیم که شاید نتیجه این اعتراضات از دست رفتن شرایطی باشد که کارلوسکیروش به اتکای آن، یک تیم ملی بزرگ و شکستناپذیر را سازمان داده است. پس بهتر است با منصف بودن نسبت به انتقادات کریمی و البته توجه داشتن به نکات مثبت و در عین حال تلاش برای پیگیری مطالبات، نهالی را که از ۷سال پیش توسط سرمربی تیم ملی ایران کاشته شده است را مورد آسیب قرار ندهیم.
به خاطر داشته باشیم که یک بازی مشابه این در دوره زمانی نه چندان دور انجام شده و اندوه عمومی را به جامعه ایران تزریق کرده است. ای کاش این بار مسیر آنی نباشد که در دوره برانکو در جام جهانی۲۰۰۶ بود. جایی که فریاد معدود روزنامهنگاران هوادار برانکو شنیده نشد تا فوتبال ایران فترتی ۶ ساله را تجربه کند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.