نظارت بر تبلیغات چه شده است؟! مائده شیرپور در هفتههای پایانی سالی قرار گرفتهایم که نام حمایت از تولید داخل و اشتغال برای آن انتخاب شده است، هفتههایی که معمولاً مردم با هر قدرت خریدی سعی در نونوار شدن دارند و در این مسیر هر تبلیغی میتواند در نقش هادی مردم را اقناع کند. هر […]
نظارت بر تبلیغات چه شده است؟!
مائده شیرپور
در هفتههای پایانی سالی قرار گرفتهایم که نام حمایت از تولید داخل و اشتغال برای آن انتخاب شده است، هفتههایی که معمولاً مردم با هر قدرت خریدی سعی در نونوار شدن دارند و در این مسیر هر تبلیغی میتواند در نقش هادی مردم را اقناع کند.
هر چند که قانون تبلیغات اسلامی برای شب عید و ماه آخر سال و اواسط سال تعریف مجزایی ندارد و از منظر این قانون رسانهها حق تبلیغ کالاهایی که نمونه مشابه داخلی دارد، را ندارند و این مهم باید در سراسر سال رعایت شود، اما توجه به تخطی نداشتن از این قانون و آییننامه اجرایی آن هم در روزهای پایانی سال بیش از گذشته دارای اهمیت است.
اهمیت توجه به تبلیغات پایانی سال خصوصاً در رسانه ملی از موضوعاتی است که باید همواره مورد تأکید باشد و این مهم در سالی که به نام حمایت از تولید ملی، اشتغال و کار نامگذاری شده بیشتر میشود.
بر همین اساس به نظر میرسد با یک نظارت ساده روی پخش تیزرهای تبلیغاتی که از ساعات پربیننده تلویزیون پخش میشود، میتوان هم به حمایت از تولید داخل پرداخت و هم اوضاع اشتغال داخلی را سر و سامان داد و کمک کرد تا در سال آتی اخبار کمتری از تعطیلی کارخانههای تولیدی بشنویم.
براساس مطالب فوق ضروری به نظر میرسد که در این روزها درآمدزایی به هر قیمتی، مورد توجه رسانه خصوصاً رسانه ملی که از ردیف بودجه مشخصی برخوردار است، قرار نگرفته و قبل از امضای قراردادهای تبلیغاتی به نوع کالا و داخلی و خارجی بودن آن فکر شود.
مثلاً وقتی ایران با نام زعفران، برنج، فرش و مواردی از این دست شناخته شده و حتی بهترینها را تولید میکند، چه لزومی دارد که برندی از برنج در رسانه ملی و رسانهها تبلیغ شود که اساساً ایرانی نیست! چه لزومی دارد ذهن مردم به سمتی هدایت شود که هم به ضرر منافع عمومی است و هم به اقتصاد کشور ضربه میزند؟ البته این موضوع میتواند درباره همه مسایل صدق نکند، مثلاً در صنعت خودروسازی اگر برندی با کیفیت، با قیمت پایه مناسب که اتفاقاً ایرانی هم نیست، تبلیغ شود با توجه به کیفیتی که خودروهای تولید داخل دارند، نمیتواند جای گلایهگذاری داشته باشد اما درباره فرش، لوازم خانگی، پوشاک، ظروف آشپزخانه، برنج، زعفران و… این موضوع عکس است.
یعنی مردم وقتی میتوانند با استفاده از برند داخلی با کیفیتی برابر یا حداقل نزدیک به کیفیت اجناس خارجی و یا گاهی با کیفیت بالاتر از کالایی بهره ببرند، نباید اجازه داد اذهان افکار عمومی با پخش تبلیغهای غیرواقعی توسط رسانه ملی مهندسی شده و به سمت خرید کالاهای خارجی بیکیفیت برود!
در کنار این موضع توجه به سلامت محصولات نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، مثلاً وقتی هنوز درباره استفاده از محصولات تراریخته به جمعبندی دقیق نرسیده و همچنان مشاهده میشود که بسیاری از کشورهای اروپایی با دلایل علمی از پخش محصولات تراریخته که تبعات ژنتیکی جبرانناپذیری را بر روی مردم داشته، جلوگیری میکنند، نباید اجازه تبلیغ این محصولات را در رسانهها علیالخصوص رسانه ملی داد.
در نهایت باید اینطور نتیجه گرفت که بسیاری از فرهنگسازی الگوی مصرفی کشور در مواجهه مردم با تبلیغات شکل میگیرد و بر همین اساس رسانه باید به بالارفتن دانش مردم در این زمینه کمک کند نه اینکه به بهای به دست آوردن اعتبارات، دست به تبلیغ هر کالا با هر کیفیتی بزند.
در این میان وظیفه رسانه ملی به عنوان رسانه دولتی بیش از دیگر رسانههاست، چرا که با از دست دادن اعتماد مردم به کالاهای تبلیغاتی این رسانه، اعتماد مردمی به پخش اخبار، گزارشها و برنامههایی که واقعی است، نیز مورد تردید قرار میگیرد. پس باید با نظارتی دقیق و البته حساب شده، حداقل در چند هفته پایانی سال کاری کرد که هم اقتصاد کشور نفع بیشتری ببرد و هم مردم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.