گردش سرمایههای مردم در دستانداز سمیه مهدوی- یکی از دغدغههای مهم این روزهای مردم، سرمایهگذاری سودآور و البته امن و مطمئنی است که وجود توأمانِ هر دو فاکتور مذکور دلنگرانیهایی را با خود به همراه میآورد. این جریان چه برای اشخاص حقیقی اعم از مردم که به دنبال سودی ثابت و بدون ریسک هستند و […]
گردش سرمایههای مردم در دستانداز
سمیه مهدوی- یکی از دغدغههای مهم این روزهای مردم، سرمایهگذاری سودآور و البته امن و مطمئنی است که وجود توأمانِ هر دو فاکتور مذکور دلنگرانیهایی را با خود به همراه میآورد. این جریان چه برای اشخاص حقیقی اعم از مردم که به دنبال سودی ثابت و بدون ریسک هستند و همچنین اشخاص حقوقی و شرکتهای تجاری که در پی تضمینی برای بازگشت سرمایه خود هستند، میتواند حایز اهمیت و سرنوشتساز باشد. چه بسا در شرایطی که چشم بازار مالی در بحبوحه رکود و تورم اقتصادی در انتظار تزریق سرمایه به در خشک شده است، سرریز شدن سرمایههای مردم در رگهای اقتصادی کشور میتواند علاجبخش و راهگشا باشد.
اما از قدیم گفتهاند که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند؛ سودآوری و وجود سایه امنیت در بخش سرمایهگذاری نیز حکم همان ماجرای دو پادشاهی را پیدا کرده که در اقلیم سرمایهگذاری جا نمیشوند! چرخش پول در بازار مالی سرنوشتی محتوم دارد و از دو حال خارج نیست؛ یا صاحب سرمایه را به مراد دل میرساند و یک سکهاش را دو برابر میکند یا با عدم شناخت بازار و نداشتن اطلاعات کافی، بازار، سرمایهگذار را به زمین میزند.
همین ترس و دلنگرانیها باعث میشود عامه مردم که اطلاعات کافی در باب سرمایهگذاری ندارند و قدرت ریسک پذیری آنها نیز بسیار کم است، آنها را به سمت و سویی سوق دهد که در وادیهای کمخطر و مطمئنتر گام بردارند و بدین منوال تتمه سرمایهشان را از دست ندهند. بهعبارت دیگر به سراغ راهی بروند که حتی با وجود سود کمتر امنیت پولشان حفظ شود.
در این شرایط تنها راهی که باقی میماند هجوم به سمت بانکها برای سپردهگذاری است، امری که تا قبل از کاهش سودها راهکاری مناسب برای این قشر از افراد محسوب میشد. اما با کاهش جذابیت در بانکها و افت سودهای ۲۲-۲۰درصدی عملاً رغبت و تمایل مردم نیز به همان اندازه کاهش یافت. این امر با توجه به اینکه یکی از سیاستهای اصلی دولت این بود که زمینه را به گونهای مهیا کند تا سرمایهها از حالت رکود و تورم خارج و در بخشهای عملیاتی تزریق شوند، تیر رهاشده سیاستگذاران مالی را به سنگ زد. بهدنبال این جریان با حرکت اخیر و رفتار هیجانی بازار، مردم به سمت خرید ارز حملهور شدند و صرافیها را قرق کردند. بانک مرکزی نیز برای کنترل و عدم آشفتگی بیشتر شروع به انتشار دو هفتهای گواهی سپردهگذاریهای یکساله با سود ۲۰درصدی کرد، اما به نظر میرسد این اقدام نیز نتوانست تب و تاب بازار ارز را فرو نشاند.
زمانی که بانکها سرمایهگذاریهای کوتاهمدت ۳، ۶ و ۹ماهه را حذف کردند و سپردهگذاریها به دو صورت روزانه ۱۰درصدی و سالانه ۱۵درصدی پیشِ روی متقاضیان قراردادند؛ تیر خلاص را برای خلوت شدن باجههای بانکی زدند.
همچنین اعمال محدودیت در امر سرمایهگذاریهای صندوق شعب بانکها که پول بیشتری نسبت به بانکها ارایه میداد؛ همگی این عوامل دست به دست هم داد تا جذابیت بانکها کاهش پیدا کند. اما لازم بود در کنار این کاهش در جبهه مقابل جذابیت سرمایهگذاری در بخشهای دیگر افزایش پیدا کند، تا تعادل مناسبی بین دو کفه ترازو ایجاد شود. بهعبارت دیگر وقتی مردم از حرکت به سمت بانکها دلزده میشوند باید راه و مقصد جایگزین دیگری برای حرکت داشته باشند.
البته اقتصاد کشور ظرفیتهای خالی بسیاری دارد که میتوان با بسترسازی مناسب مردم را تشویق به سرمایهگذاری کرد اما این امر درحال حاضر امکانپذیر نیست، چرا که اقتصاد بیمار است و حال مساعدی ندارد و شاید اعتماد و ریسک لازمی که باید باشد درحال رنگ باختن است.
صنعت نفت نیز یکی از همان بخشهایی است که پتانسیل کافی در جذب سرمایهگذاریها را دارد، حال اگر سرمایههای مردم در جهتی مانند بازار نفت جاری و ساری شود، چه تضمینی برای امنیت و بازگشت سرمایهها وجود خواهد داشت؟!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.