تجزیه و تحلیل نقش مدیریت طرح در نظام فنی و اجرایی کشور مجتبی حسینعلیپور دکترای مدیریت پروژه استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی mhalipour@atta.ir محمد جوادی کارشناس ارشد مدیریت و ساخت کارشناس ناظر پروژه کیان Muhammad_javadi@yahoo.com کلید واژگان: مدیریت طرح (MC)، پروژههای ساخت construction Projects، مدیریت ساخت Construction Management، کلید در دست turnkey […]
تجزیه و تحلیل نقش مدیریت طرح در نظام فنی و اجرایی کشور
مجتبی حسینعلیپور
دکترای مدیریت پروژه
استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
mhalipour@atta.ir
محمد جوادی
کارشناس ارشد مدیریت و ساخت
کارشناس ناظر پروژه کیان
Muhammad_javadi@yahoo.com
کلید واژگان: مدیریت طرح (MC)، پروژههای ساخت construction Projects، مدیریت ساخت
Construction Management، کلید در دست turnkey
چکیده:
پروژههای عمرانی در کشورمان معمولاً از عوامل سهگانه کارفرما، مهندسین مشاور و پیمانکار تشکیل یافته است. عامل چهارم یا مدیریت طرح MC)) عاملی است که به ۳ عامل فوق اضافه شده و وظایف کارفرما را در پروژه به عهده میگیرد، اضافه شدن مدیریت طرح برای مدیریت پروژه از آن جهت که عموماً از جمله شرکتهای تخصصی و مدیریتی هستند میتواند باعث شود که مدیریتی تواناتر و قویتر بر پروژه اعمال شود. از سال ۱۳۷۸ تاکنون پروژههای مختلفی مدیریت طرح استفاده کردهاند که در همه این پروژهها مشکلات مختلفی در ارتباط با اضافه شدن عامل چهارم احساس شده است. این مقاله در پی آن است که با بررسی و تحقیقی فراگیر بر این نوع پروژهها مشکلات را شناسایی و نسبت به ارایه پیشنهادهای مناسب برای قرار گرفتن عامل چهارم در جایگاه واقعی خویش اقدام نماید.
۱- مقدمه:
با توجه به گستردگی و تمرکز قدرت اقتصادی در دولت، کارفرمای اصلی و تنها سرمایهگذار برای ساخت پروژههای بزرگ و کلیدی در سطح پروژههای ملی و استثنایی، دولت میباشد دولت با تکیه بر پشتوانه عظیم ثروت نفت و گاز با گستردگی دخالت در سرمایهگذاری و سیاستگذاری عملاً به یک کارفرمای بزرگ تبدیل شده که تمامی این پروژهها را حمایت مالی مینماید. این پروژهها در دوره ساخت عموماً به جز عامل کارفرما از دو عامل دیگر (که یا از بخش دولتی و یا از بخش خصوصی هستند) یعنی مشاوران و پیمانکاران برای رسیدن به مرحله ساخت و بهرهبرداری استفاده میکند.
این کارفرمای بزرگ (دولت) قطعاً از توانایی لازم برای مدیریت این پروژهها یعنی مدیریت مالی، مدیریت علمی، مدیریت تخصصی برخوردار نیست. به همین منظور استفاده از عاملی دیگری که به عامل چهارم شهرت یافته، به نام «مدیریت طرح» برای مدیریت این پروژهها در کشور ضروری به نظر میرسد. «مدیریت طرح» در دنیا به یاری کارفرمایانی میرود که به دنبال عاملی برای مدیریت صحیح بر سرمایهگذاری هستند تا علاوه بر صرفهجویی در هزینهها، از نظر کیفیت ساخت و کیفیت محصول پروژه نیز به هدف خود برسد.
عامل چهارم پایینتر از کارفرما و بالاتر از مشاوران و پیمانکاران کلیه روابط بین این ۳ عامل را مدیریت کرده و پروژه را در کوتاهترین زمان ممکن با بالاترین کیفیت مدیریت میکند.
نظام فنی و اجرایی کشور اولین بار در تاریخ ۱۰/۵/۱۳۷۸ بخشنامهای را از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی منتشر کرد که مجموعه شرح خدمات مدیریت طرح بود. از این تاریخ تاکنون پروژههای مختلفی در کشور از خدمات مدیریت طرح بهره برده است، همچنین درتاریخ ۲۸/۱/۱۳۸۰ نیز بخشنامه دیگری تحت عنوان «موافقتنامه و شرایط عمومی همسان قراردادهای خدمات مدیریت طرح» نیز انتشار یافت که اجرای مفاد آن برای کلیه دستگاههای اجرایی، واحدهای خدمات مدیریت طرح، واحدهای خدمات مشاوره، پیمانکاران و عوامل دیگر در طرحهای عمرانی الزامی شد. بعد از گذشت ۶ سال از این تاریخ لازم است که نقش مدیریت طرح در کشورمان مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
۲- مدیریت طرح چیست؟
مدیریت طرح در ایران بهطور غلط با واژه اختصاری MC شناخته میشود که مخفف Management Contractor است ولی در واقع مدیریت طرح همان CM میباشد که مخفف Construction Management میباشد.
مدیریت طرح از دو کلمه تشکیل شده است، اول مدیریت و دوم طرح، مفهوم مدیریت که برای همگانی مشخص است، شاید بتوان مدیریت را در پروژههای عمرانی به معنای اعمال نظم از بالا، برای پیشبرد مناسب روابط کار اجزای پایین دانست، اما منظور از طرح چیست؟
طرح، کاری است برای یک بار با مقاطع آغاز و پایان مشخص، اهداف، محدوده، (معمولاً) بودجه مشخص.
تعریف دیگری از طرح که واجد مزیت است از جانب دکتر جی.م. جوران، کارشناس کیفیت، ارایه شده است. به اعتقاد او «طرح مسألهای است که حل آن مستلزم زمانبندی است». این بدان معناست که هدف از اجرای طرح همواره آن است که مشکل و مسألهای را برای سازمان مورد نظر حل کند. اهمیت این تعریف در آن است که ما را مجبور به حل مشکلات و مسایل اذعان کنیم.
۳٫ روشهای گوناگون اجرای طرح ها
به منظور بررسی بهتر نقش مدیریت طرح لازم است در ابتدا روشهای موجود و رایج اجرای طرحها مورد بررسی قرار گیرد.
۳-۱٫ روش امانی:
در این روش کارفرما با استفاده از نیروهای موجود خود بهصورت تک عاملی و یا با استخدام افراد مورد نیاز اقدام به اجرای پروژه میکند. در این روش تمام عوامل از جمله کارفرما، طراح (مشاور) و سازنده در قالب یک مجموعه کار را انجام میدهند. در این روش مسؤولیت کل کار به عهده کارفرماست. استفاده از این روش معمولاً در طرحهای نسبتاً ساده قابل اجراست. در طرحهایی که پیچیدگی خاص مهندس و یا اجرایی دارند، امکانپذیر نیست. به این روش در اصطلاح روش یک عاملی نیز گفته میشود.
روش دیگری امانی نیز هنگامی است که کارفرما خدمات طراحی و مشاوره را خارج از مجموعه خود تأمین کند و در واقع از عامل دیگری به عنوان مشاور طرح استفاده شود، ولی کارهای اجرایی را به وسیله عوامل خود سازماندهی کند، به این روش امانی دو عاملی نیز گفته میشود.
۳-۲٫ روش پیمانکاری:
در این روش که متداولترین روش به انجام رسانیدن کار است، ۳ عامل وجود دارد. کارفرما به عنوان عامل اصلی تأمینکننده منابع مالی پروژه است و در عین حال تصمیمگیریهای اصلی درباره روند اجرای طرح با زمانبندی مشخص با کارفرماست. تأمین مطالعات اولیه و طراحی به مشاور واگذار میشود و عملیات اجرایی پروژه نیز به پیمانکار اصلی یا عمومی سپرده میشود. چنانچه کار به یک پیمانکار اصلی یا عمومی سپرده شود، انتخاب پیمانکاران جزء و یا تخصصی با هماهنگی با کارفرما از سوی پیمانکار اصلی امکانپذیر میشود.
چنانچه کار به چند پیمانکار واگذار شود که معمولاً در پروژههایی که بزرگ هستند و یا تنوع تخصص در آنها وجود داشته باشد، کارهای اجرایی به پیمانکاران مختلف با تخصصهای مربوطه واگذار میشود. در این حالت کارفرما مسؤولیت مدیریت اجرایی طرح از جمله هماهنگیها و پیگیریهای لازم را به عهده خواهد داشت. در حالی که احیاناً فاقد نیروی تخصصی کای برای اجرای این امر باشد میتواند از خدمات مدیریت طرح که بعداً به آن پرداخته میشود، استفاده کند.
۳-۳- روش کلید در دست یا (Turnkey)
در این روش که بدان روش طراحی و ساخت (Design-Bulid) نیز گفته میشود، کارفرما بنا به تشخیص خود و احساس ضرورت بر مبنای ماهیت پروژه یا طرحی که میخواهد به انجام رساند از یک مشاور و پیمانکار بهطور یک جا استفاده میکند. یکی از دلایل استفاده از این روش این است که در پروژههایی که پیچیدگی خاص خود را دارند و یا پروژههایی که جدیدند و یا از فناوری ساخت غیرمتداول
باید در آن استفاده شود، طراح و سازنده چون نوعاً یکی هستند، هماهنگی کامل در نحوه اجرای کار خواهند داشت و از محاسن این روش این است که پیش از این که کار طراحی تکمیل شود ممکن است عملیات ساخت اجرایی شروع شود و باعث سرعت در کار و صرفهجویی در وقت شود، در این حالت کارهای مطالعات اولیه و ترجیحاً فنی و اقتصادی و همچنین نظارت به وسیله گروه کارفرما انجام میشود.
در طرحهای خیلی بزرگ و یا پیچیده که توجیه فنی اقتصادی طرح را کارفرما باید تأیید کند و به بازرسی کیفی دورهای بپردازد، در
این صورت کارفرما میتواند ابتدا مطالعات اولیه و پایه طرح را به وسیله یک شرکت مشاور به انجام رسانده که بعدها نظارت بر پروژه را نیز به عهده خواهد گرفت و طراحی تفصیلی و اجرا را به شرکت سازنده واگذار کند.
۳-۴- روش EPC
در پروژههای صنعتی گاهی از روش EPC به مفهوم مهندسی، تجهیز و تأمین و ساخت بهره گرفته میشود. بینش بنیادین این نوع قراردادها نوع خاصی از قراردادهای کلید در دستاند. EPC مخفف Engineering Procurement Construction میباشد.
بیشتر از دیدگاه سرمایهگذاری و تأمین منابع مالی پروژه میتوان به آن نگریست، بدین معنی که در پروژههای بزرگ ممکن است خود بهرهبردار یا کارفرما توان سرمایهگذاری در پروژه را به تنهایی نداشته باشد از این رو از شرکتهای سرمایهگذار دعوت به همکار میکند. در یک چنین پروژههایی نیاز به اطمینان بیشتر در خصوص هزینههای پروژه مشهود است. این موضوع بیشتر به خاطر اطمینان سرمایهگذار اجرای صحیح قرارداد اهمیت دارد. بنابراین، در این نوع قرارداد پیمانکار باید مسؤولیت خود را در یک دامنه بیشتری از ریسک پذیرا باشد. بنابراین، از نکات حایز اهمیت در این نوع قراردادها، تضمین فراگیر سازنده در رابطه با کیفیت اجرا در محدوده زمانی مشخص است. در پروژههای (EPC) معمولاً کارفرما میتواند طراحی پایه (Basic Design) را در اختیار پیمانکار قرار دهد و مسؤولیت طراحی تفصیلی (Detailed Design) و اجرا با پیمانکار باشد و یا که مسؤولیت طراحی پایه و تفصیلی و اجرا بهطور یکجا برعهده پیمانکار باشد.
۳-۵- روش مدیریت طرح (MC)
این روش که بدان عامل چهارم نیز گفته میشود با روشهای قبلی فرق دارد و در آن کارفرما با استفاده از خدمات مدیریت طرح تمام امور مربوط به پیشبرد طراح را به مدیریت طرح واگذار میکند که شامل طراحی و اجراست. تهیه طرح اولیه و توجیه فنی و اقتصادی از مواردی است که مدیریت طرح در بدو امر به آن میپردازد و مدیریت طرح با توجه به ویژگیها و مشخصات طرح و توانمندی و امکانات کارفرما موظف است بهترین گزینه چه به لحاظ فنی و اقتصادی و چه به لحاظ اجرایی را به کارفرما پیشنهاد کند و کارفرما را در انتخاب مشاور و پیمانکاران مورد نیاز و واجد صلاحیت یاری کند و مسؤولیت هماهنگیها و پیگیریهای لازم را تا مرحله نهایی پروژه برعهده دارد. در این روش شرکت. (مدیریت طرح به عنوان بازوی اجرایی کارفرما و مورد اعتماد وی عمل خواهد کرد (شکل ۱)
در این روش عامل چهارم (مدیریت طرح) مسؤولیت و پاسخگویی به هرگونه ادعایی از طرف پیمانکاران جزء را به عهده خواهد داشت.
مدیریت طرح باید پروژه را به گونهای مدیریت کند که زمان تکمیل آن در محدوده هزینه تعریف شده قرار گیرد. همچنین مدیریت طرح معمولاً متعهد میشود که عوامل خطر و عدم یقین در ساخت را پذیرا باشد. این امر در حالی است که شرکت سازنده معمولاً خود مدیر طرح نیست. از نکات مثبت استفاده از سیستم مدیریت طرح در پروژهها میتوان به کاهش حجم تشکیلات اجرایی کارفرما اشاره کرد که خود به خود منجر به کاهش هزینههای پروژه میشود. با توجه به اینکه کارفرما به عنوان بهرهبردار معمولاً از سازمان متخصص متناسب با پروژه بهرهمند نیست، ایجاد چنین تشکیلاتی حذف میشود، و در صورت استخدام این افراد و ایجاد تشکیلات مورد نیاز پس از اجرا و تکمیل پروژه این افراد عملاً بیکار میشوند و هزینه سربار زیادی را تا زمان اشتغال در پروژه بعدی بهکارفرما تحمیل میکند. استفاده از روش مدیریت طرح به ویژه در شرکتهای دولتی با توجه به سیاستهای دولت مبنی بر کاهش نیروهای دولتی و تصدی گری و انتقال امور به بخش خصوصی، همسو است و با استفاده از خدمات مدیریت طرح کارفرما این اجاره را پیدا میکند تا در زمینه هسته فعالیت اصلی خود متمرکز شود، که این خود منجر به بازدهی بهتر میشود. این روش در بیشتر پروژهها کاربرد دارد. نیاز این روش در پروژههای جدول یک که پیچیدگی بیشتری دارد، معمول تر است.
نظام جدید سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نقش عامل چهارم یا مدیری طرح را با اهمیت تلقی و ضوابط و دستورالعملهایی را در همین راستا تدوین و تصویب کرده است. در ضوابط جدید بر انجام کار طراحی و ساخت بهطور توام تأکید شده است. هرچند انجام عملیات اجرایی با این دیدگاه صرفاً در مورد طرحهایی که توجیه اقتصادی لازم را دارد، توصیه شده است به همین دلیل خدمات تهیه طرح که شامل شناسایی و توجیه فنی-اقتصادی و طراحی اولیه که در اصطلاح به آن فازها صفر و یک میگویند باید از سوی واحد مستقل از خدمات اجرای طرح که شامل طراحی تفصیلی و اجرایی است، انجام گیرد تا از توجیه غیرواقعی برای طرحهایی که اجرای آن موجه نیست، جلوگیری شود. هرچند که در حیطه صلاحیت مدیریت طرح ضوابط و شرایط و مبانی خاصی دیده نشده است، از اینرو ایجاد فرهنگ انجام پروژهها از طریق خدمات مدیریت طرح جای کار زیادی در کشور دارد که باید به آن پرداخته شود. ضمن اینکه شرکتهایی نیز که انجام خدمات مدیریت طرح را به عهده میگیرند رتبهبندی شدند و باید بر کار آنان یک نظارت کلی وجود داشته باشد و سالانه عملکرد هر یک از شرکتها ارزیابی و بررسی شود، به نحوی که کارفرمایان بتوانند از شرکتهای مختلف تأیید شده و ذی صلاح مدیریت طرح برای انجام هر پروژه دعوت کنند و بهترین پیشنهاد را انتخاب و در نهایت بتواند منجر به حذف مجزا کردن مرحله تهیه و اجرای طرح و دغدغههای موجود در خصوص تهیه طرح توجیهی غیرواقعی را کاهش دهد. ترکیب و تلفیق مرحله تهیه و اجرای طرح با توجه به آنچه پیشتر اشاره شد میتواند منجر به انجام به بهتر و اقتصادی تر پروژهها میشود.
۴٫ وضعیت مدیریت طرح در ایران
در ایران از سال ۱۳۷۸ تا کنون پروژههای مختلفی از خدمات مدیریت طرح بهرهمند شدهاند. برای اینکه بدانیم عامل چهارم یا مدیریت طرح در این پروژهها از چه جایگاهی برخوردار بوده است و چه عملکردی داشته است به سراغ ۱۳ پروژه که از خدمات مدیریت طرح استفاده کردهاند رفته و پرسشهایی از عوامل کارفرمایان، مدیران طرح، مشاوران و پیمانکاران این پروژهها انجام دادیم. این پرسشها و پاسخ آنها ما را به شناخت بیشتر از جایگاه مدیریت طرح در ایران نزدیک میکند. در این تحقیق ۵۲ شرکت به عنوان جامعه آماری انتخاب و ضمن طرح پرسشها نتایج زیر حاصل شد:
۱- آیا خدمات مدیریت طرح در پیشبرد پروژه از نظر صرفهجویی در زمان موفق بوده است؟
الف- خیلی زیاد ب- زیاد ج- متوسط د- کم هـ خیلی کم
۲- آیا خدمات مدیریت طرح در پیشبرد پروژه از نظر صرفهجویی در هزینهها موفق بوده است؟
۳- آیا خدمات مدیریت طرح در کیفیت اجرا پروژه با مشخصات فنی بالاتر و کیفیت بهتر تأثیری داشته است؟
۴- آیا اضافه شدن عامل چهارم (مدیریت طرح) در پروژهها باعث روانتر شدن روابط مشاوران و پیمانکاران با یکدیگر شده است؟
۵- آیا اضافه شدن عامل چهارم (مدیریت طرح) باعث افزایش بوروکراسی اداری و عملیات نامهنگاریها شده است؟
۶- آیا مجموعه بخشنامهها و شرح خدمات مدیریت و موافقتنامه همسانسازی خدمات مدیریت طرح توسط سازمان مدیریت و برنامهریزی به نظر شما نیاز به تجدیدنظر دارد؟
۷- آیا مدیریت طرح در ایران توانسته است از نظر مالی و از نظر کیفیت اجرا نقش خود را ایفا کند؟
۸- آیا مدیریت طرح در کشورمان توانسته است مدیریت خود را به عنوان جانشین کارفرما در پروژه اعمال نماید؟
۹- آیا نیروهای متخصص مدیر طرح را برای انجام مسؤولیتهای محوطه مناسب میبینید؟
۱۰- آیا تعداد مهندسین و متخصصین مدیر طرح برای انجام خدمات کافی به نظر میرسد؟
۱۱- آیا وجود عامل چهارم در ارتباط با مدیریت بر روابط پیمانکاران و مشاوران توانسته است از دخالت کارفرما در پروژه بکاهد؟
۱۲- آیا شرکتهایی که خدمات مدیریت طرح ارایه میدهند از پشتوانه علمی و تجربه کافی بهرهمند هستند؟
۱۳- آیا قبول دارید که در ایران ابزار لازم برای مدیریت به عامل چهارم داده نشده است؟
۱۴- آیا با این موضوع که کارفرما مدیریت و نظارت مالی را به صورت تمام و کمال به مدیر طرح بسیار موافق هستند؟
۱۵- آیا با مدیریت عامل چهارم در تمام مراحل پروژه اعم از برگزاری مناقصه برای انتخاب مشاور و پیمانکار و مراحل بعدی تا اتمام پروژه موافقید؟
۱۶- آیا پروژههای ۳ عاملی را به پروژههای ۴ عاملی ترجیح میدهید؟
۱۷- آیا وجود عامل چهارم (مدیریت طرح) را در کشورمان ایران مثبت ارزیابی میکنید؟
۱۸- آیا اضافه شدن عامل چهارم باعث افزایش هزینههای پروژه ناشی از دستمزد این عامل شده است؟
۱۹- آیا در صورت رسیدن عامل چهارم به جایگاه واقعی و حل مشکلات موجود وجود این عامل را در پروژه مفید ارزیابی مینماید؟
۵- نتیجه
یافتههای این تحقیق را با توجه به پاسخهای جامعه آماری این تحقیق میتوان بهطور خلاصه به شرح زیر دستهبندی نمود:
۱- عدم تشخیص صلاحیت شرکتهایی که خدمات مدیریت طرح ارایه میدهند و لزوم این امر که این شرکتها باید توسط سازمان مدیریت و برنامهریزی گریدبندی شوند.
۲- مدیریت طرح نتوانسته است به جایگاه واقعی خود در پروژهها دست یابد و تا رسیدن به این جایگاه فاصلهای طولانی دارد.
۳- مدیران طرح برای موفقیت خود در پروژهها باید از نیرویهای با تخصص بیشتر و تجربه بالاتر بهرهمند شوند. برای رسیدن به این مقصود باید تعداد متخصصین و تجربه آنها در قراردادهای مدیریت طرح ذکر شود و مدیر طرح ملزم به همکاری با آنها تا انتهای کار شود.
۴- مشاوران و پیمانکاران باید از ارتباط مستقیم با کارفرما خودداری کنند تا مشکلی در اداره پروژه ایجاد نشود و مسایل و مشکلات خود را فقط با مدیر طرح بیان کنند. پیمانکاران و مشاوران نباید با دور زدن مدیر طرح و ارتباط مستقیم با کارفرما، باعث ایجاد اختلال در روابط عوامل چهارگانه پروژه شوند و کارفرمایان نیز باید با این موضوع به خوبی برخورد کرده و به پیمانکاران و مشاوران در این موارد تذکر دهند که این مسایل را باید با مدیر طرح مطرح کنند.
۵- کارفرمایان نباید در اموری که به مدیر طرح محول شده است دخالت کنند و همچنین ضمانت اجرایی لازم برای اعمال مدیریت را به مدیران طرح اعطاء کنند. مدیر طرح حداقل باید بتواند در ارتباط با تصحیح صورتوضعیتهای پیمانکاران اعمال نظر کند تا اهرمی برای اعمال مدیریت خود داشته باشد. کارفرمایان باید اختیارات لازم برای اعمال مدیریت را به مدیریت طرح محول کنند، زیرا اگر مدیر طرح ابزار لازم برای اعمال نظرات خود را نداشته باشد، توصیههای او مورد بیتوجهی پیمانکاران و مشاوران قرار خواهد گرفت. در برخی پروژهها دخالتهای کارفرما در امور مدیریت طرح بسیار زیاد است و آن دسته از مدیران طرح که با این مسأله مقابله نمیکنند موقعیت و جایگاه خود را در پروژه از دست میدهند.
۶- روش انتخاب مدیران طرح صحیح نیست، و نباید به مدیر طرحی که قیمت کمتری پیشنهاد کرده است انتخاب شود.
۷- مدیران طرح نباید بهوسیله روابط انتخاب شوند، در برخی پروژهها که به وسیله روابط انتخاب شده است از کیفیت بسیار پایینی برخوردار بوده است.
۸- باید بستر مناسب برای مدیریت طرح ایجاد گردد و روابط مشاور- پیمانکار، مشاور-کارفرما، پیمانکار-کارفرما تنها از کانال مدیر طرح انجام شود.
۱۰- کارفرمایان باید از ابتدای امر با به خدمت گرفتن یک مدیر طرح قدر، از ابتدای پروژه، برگزاری مناقصه برای انتخاب مشاور و پیمانکار و نظارت بر طراحی و ساخت پروژه را برعهده او قرار دهند. در این صورت است که عامل چهارم میتواند مدیریت قوی تر و مؤثرتری داشته باشد. اگر مدیر طرح بعد از مشاور و پیمانکاران انتخاب شود، یک ضعف اطلاعات نسبت به پروژه دارد و مشاوران و پیمانکاران با مدیر طرح ارتباط مناسبی نخواهند داشت.
۱۰- کارفرمایان اگر طوری عمل کنند که کلیه بودجه اختصاص یافته به پروژه را در اختیار مدیر طرح قرار دهند و مدیریت مالی و نظارت برآن را به او بسپارند، مدیر طرح ضمن داشتن اهرم قوی برای مدیریت، سرعت انجام پروژه را نیز به نحو چشمگیری افزایش دهد.
۱۱- عامل مدیریت طرح درصورت یکه صورتوضعیتهای پیمانکاران و مشاوران را سریعتر از کارفرما رسیدگی نماید که غالباً اینگونه است، مثبت ارزیابی میشود.
۱۲- وجود عامل چهارم باعث شده است که عملیات اداری بسیار پیچیده شده و عملیات نامهنگاری با زمان بیشتری صورت گیرد.
۱۳- کارفرمایان در پروژههایی که از مدیریت طرح استفاده میکنند نسبت به تصحیح دوباره صورتوضعیت پیمانکاران و مشاوران خودداری کرده و نظر مدیر طرح را مبنای تصمیمگیری خود قرار دهند، در غیر این صورت مدیر طرح تنها یک عامل اضافه بر طرح است که روند تصحیح و تأیید صورتوضعیت را به تأخیر میاندازد.
در صورتیکه به یافتههای این تحقیق از طرف مجریان طرحها توجه شود میتوان امیدوار بود که طرحهای بزرگ بهصورت منسجم تر و
با مدیریتی تواناتر و قویتر اجرا شوند و مشکلات کمتری گریبانگیر این نوع طرحها شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.