شقالقمر در پرداخت حقوق نفتیها! سمیه مهدوی- کجای کار صنعت نفت میلنگد؟ این سؤالی است که در قالبهای متعدد گفتاری طی برهههای زمانی از زبان کارشناسان و مخاطبان این صنعت پولساز در محافل اقتصادی مطرح میشود. حساسیت این جریان در شرایطی که بسیاری از نیروهای انسانی شاغل در نفت از عدم دریافت حق و حقوق […]
شقالقمر در پرداخت حقوق نفتیها!
سمیه مهدوی- کجای کار صنعت نفت میلنگد؟ این سؤالی است که در قالبهای متعدد گفتاری طی برهههای زمانی از زبان کارشناسان و مخاطبان این صنعت پولساز در محافل اقتصادی مطرح میشود. حساسیت این جریان در شرایطی که بسیاری از نیروهای انسانی شاغل در نفت از عدم دریافت حق و حقوق خود گلهمند هستند به صوررت ملموستری خودنمایی میکند.
«آهی در بساط نیست» یا سازگاری کردن و ماندن، یا جا خالی دادن و رفتن! شاید در نگاه نخست این جمله بهترین توجیه برای نبود امکانات و کم و کسریهای موجود برای وضعیت پیش آمده باشد اما قطع به یقین نمیتواند برای سفرههای خالی که زمانی قرار بود نفت مهمانشان شود، دلیل قانعکنندهای به حساب آید.
این قضیه دو بعد دارد؛ بعد نخست به وضعیت شرکتها مربوط میشود که گویی علیرغم دست و پا زدنهای ممتد در باتلاق بیپولی و سوء مدیریت بیشتر فرو میروند و بعد دوم به جیبهای خالی شاغلین، نیروهای پیمانکاری و اقماری اشاره میکند؛ کدامیک مقصر و کدام ذیحق هستند؟
کمبود بودجه در شرکتهای نفتی از یک سو خبر اختلاسهای چندین میلیارد تومانی در همان شرکتها از سوی دیگر یک پارادوکسی را ایجاد کرده است و آدمی را بر سر یک دوراهی احساسی قرار میدهد که بالاخره با این شرکتها که از نبود بودجه رنج میبرند، همزادپنداری کند یا از عدم نظارت و ضعف در کنترل و مدیریتشان که اجازه میدهد دلالان آنها را دور بزنند با ابروان گره خورده به ماجرا نگاه کند؟
اما چه برسر شرکت نفت آمد که علیرغم وجود یک سابقه طلایی در امر درآمدزایی، همان زمانی که برای خود بروبیایی داشت و به قول معروف پولش از پارو بالا میرفت، حال کفگیرش ته دیگ خورده و کاسه چه کنم دست گرفته است؟!
در ظاهر امر تلاش برای انعقاد قراردادهای میلیاردی میشود تا شاید این بارقه امید در جذب بودجه و سرمایههای موردنیاز پروژههای نیمهکاره و کلنگ نخورده در نفت را به حرکت درآورد اما در باطن اوضاع حادتر است. یا از حقوق بازنشستگان کسر میشود یا در شرایطی که برخی از شرکتهای دولتی زیرمجموعهای وزارت نفت حتی توان پرداخت حقوق و مطالبات پرسنل خود را ندارد؛ دست به تعدیل نیروی چند صد نفری میزند، مابقی پرسنل نیز یا با شرایط حقوق ندادنها سر میکنند و کنار میآیند یا خود داوطلب ترک محل خدمت میشوند.
در همین اوضاع و احوال وقتی یک شرکت نفتی حقوق و مزایای کارمندان و پرسنل خود را به موقع میدهد از سر ذوقزدگی آن خبر را رسانهای میکند. با انتشار فیلمهایی از چند نیروی پیمانکاری که تبریکات عید و نوروز را مطلع سخنان خود میکنند، در پایان از مدیرعامل شرکت مذکور تقدیر و تشکر میکنند که حق و حقوقشان را سرموقع و قبل از تحویل سال ۹۷ به حسابشان واریز کرده است.
آیا شرکت مذکور کار شاقی کرده است که برای تزریق امید به اعضای این خانواده بیرمق خبر را در بوق و کرنا کنیم؟ آیا پرداخت مطالبات پرسنل یک مجموعه که در ردههای مربوط به سختترین مشاغل قرار گرفته است، در زمان مقرر خود، حکم خرق عادتهای افسانهای ثبت شده در شاهنامه و امثال آن را دارد؟ البته نباید از حق گذشت پرداخت حقوق چندصد نفر از نیروهای شاغل در شرایطی که آهی در بساط نیست در نوع خود یک خرق عادت تمام عیار به حساب میآید. شاید باید اعتراف کرد که نفت در اقتصاد ما دیگر نای نفس کشیدن ندارد و برای بالانس کردن شرایط موجود باید به فکر راهکاری اساسیتر بود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.