چرخه مدیریت و دانش دارایی‌های عقلانی را به ثروت تبدیل می‌کند

    جميله‌السادات ناجي اصفهاني، سعيد قنبريان چكيده  دانش سازماني و فن‌آوری ارتباطات و اطلاعات در يك سازمان موفق و با نيروي انساني كارآمد مي‌تواند سنگ بناي پايداري مديريت منابع نيروي انساني را نويد دهد و اين مورد با پياده‌سازي مديريت دانش قابل دستيابي است. سازمان‌هاي عمراني كشور از جمله سازمان نظام مهندسي ساختمان، سازمان […]

 

 

جميله‌السادات ناجي اصفهاني، سعيد قنبريان

چكيده

 دانش سازماني و فن‌آوری ارتباطات و اطلاعات در يك سازمان موفق و با نيروي انساني كارآمد مي‌تواند سنگ بناي پايداري مديريت منابع نيروي انساني را نويد دهد و اين مورد با پياده‌سازي مديريت دانش قابل دستيابي است. سازمان‌هاي عمراني كشور از جمله سازمان نظام مهندسي ساختمان، سازمان علمي و پژوهشي سراسري دانشجويان عمران كشور، شهرداري‌ها و ديگر ارگان‌هاي دخيل در مقوله ساخت و ساز چه دولتي و چه خصوصي براي دوام و ارتقای سطح خدمات‌دهي خود نيازمند پياده‌سازي مديريت دانش و ضبط و نگهداري داشته‌هاي موجود و ارتقای آن‌ها هستند. سازمان‌هاي دانش محور با توجه به قابليت‌هاي نيروي انساني و كاركردهاي موفق نيروي انساني كه در سازمان‌هاي عمراني بیش‌تر مهندسان و تكنسين‌هاي عمراني هستند، مي‌توانند مشكلات زيادي نظير تغيير كادر انساني، خروج اطلاعات و تجارب فردي، كمبود تجهيزات نرم‌افزاري و سخت‌افزاري و موارد متعدد ديگر حتي در مواقع بروز بحران‌هايي نظير زلزله، را پشت سر گذاشته و كارآمدي مجموعه دانش محور را نمايان سازند.

در طول دو دهه‌اي كه از طرح نظريه سازمان يادگيرنده مي‌گذرد، حجم مطالب مربوط به دانش سازماني و چگونگي مديريت و توسعه آن به‌طور روزافزون و تصاعدي افزايش يافته است. به نحوي كه امروزه نمي‌توان از توسعه سازماني ياد كرد مگر ابتدا به استقرار فرهنگ يادگيري و آموزش جمعي و نهادينه‌سازي آن در تمام سطوح سازمان اشاره کرد. به عبارت ديگر امروز همگان اذعان مي‌دارند كه هيچ روشي براي موفقيت و توسعه پايدار سازماني بدون يادگيري و مديريت دانش سازماني وجود ندارد.

مقدمه

كارايي مديريت دانش در ارتقای دانش سازماني، منابع انساني، راهكار رشد سازماني، موفقيت طرح‌هاي تحول ساختاري و ارتقای كيفي خدمات و موارد بسياري ديگر در دهه اخير ثابت شده است. در ايران نيز سازمان‌هاي پياده كننده مديريت دانش نظير مركز ملي مقاوم‌سازي ايران، نيروي انتظامي، سازمان فرهنگي و رفاهي شهرداري تهران، نهاد عمراني قرارگاه خاتم الانبيا و موارد ديگر تا حد بالايي موفق به كسب خروجي از طرح‌هاي دانش سازماني و سازمان يادگيرنده شده‌اند. در اين مقاله سعي شده به ۸ مقوله مديريت دانش تا سرحد پياده‌سازي و امكان‌سنجي اثربخشي آن در نهادهاي مختلف پرداخته شود.

۲– مديريت دانش سازماني

مطالعات متعدد نشان داده است كه خلق سازمان يادگيرنده و اعمال اثربخش مديريت دانش سازماني پيش از همه و بيش از هر چيز به تغيير نگرش و باورهاي اساسي تك‌تك كاركنان نسبت به يادگيري و دانش سازماني و انعكاس اين نگرش‌ها و بينش‌ها در رفتار و عملكرد سازماني است.

مديريت دانش سازماني در واقع رويكردي نوين به منابع و عوامل قدرت سازماني و باور به اهميت و ارزش انسان‌ها و قابليت خلاقيت و نوآوري آن‌ها است. از اين ديدگاه است كه خلق و كسب دانش سازماني، حفظ و نگهداري آن، توزيع و تسهيم آن، كاربرد آن و نهايتاً توسعه و تكامل آن به مهم‌ترين دغدغه و وظيفه مديران سازمان‌ها تبديل شده است.

در اين مقاله، به معرفي مباني مديريت دانش پرداخته، مفاهيم كليدي و اساسي مديريت دانش شامل تعاريف و مفاهيم انساني، انواع دانش، سطوح دانش، مبادله دانش، فرایند مديريت دانش وارایه مي‌شود تا مهندسان و دانشجويان عمراني بتوانند در ساختارها و پروژه‌هاي در دست اقدام خود اقدام به پياده‌سازي آن کنند.

گام‌هاي عملي براي مديريت دانش

با توجه به اهميت مديريت دانش در رشد و توسعه سازماني و منابع انساني و كارايي آنها و ايجاد ارزش افزوده براي دارايي‌هاي دانشي سازمان‌ها، ابتدا تعاريف و مفاهيم مرتبط با مديريت دانش تعريف و تبيين شده و سپس گام‌هاي عملي در راستاي مديريت دانش سازماني مورد بحث و بررسي قرار گيرد. برخي از مسایلي كه در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد عبارت است از شناخت و كشف، اكتساب و مستندسازي، تبديل و سازماندهي، به اشتراك گذاري و اشاعه وارزيابي و بهينه‌سازي دانش سازماني و علاوه بر آن مباحث مرتبط با فرایندهاي تخصصي خلق دانش سازماني نيز مورد توجه قرار گيرد.

جنبه‌هاي تكنولوژيكي و مديريتي فرایند مديريت دانش

عصري كه در آن به سر مي‌بريم، موسوم به عصر اطلاعات و دانش است و بر خلاف عصر كشاورزي و صنعتي كه در آن‌ها زمين و ابزار آلات صنعتي سرمايه‌ي اصلي محسوب مي‌شدند، مهم‌ترين دارايي سازمان‌ها سرمايه دانش است. اقتصاد كنوني به اندازه‌اي متكي به دانش است كه از آن تحت عنوان اقتصاد دانش محور ياد مي‌شود. مديريت دانش امكان حفظ سرمايه‌ي دانشي سازمان و بهره‌گيري از آن را، با به اشتراك گذاشتن آن بين افراد سازمان، فراهم مي‌آورد. با فراهم آوردن زير ساخت تكنولوژيك مورد نياز و ايجاد فرهنگ جمع‌آوري، نگهداري و به اشتراك‌گذاري دانش بهره‌گيري از آن در انجام فرایندهاي كاري روزمره‌ي سازمان، افراد سازمان يك فرایند يادگيري ضمني و پيوسته را تجربه خواهند كرد كه منجر به ارتقای توانمندي‌هاي آن‌ها، افزايش كارايي سازمان، ايجاد بستر مناسب براي شكوفايي خلاقيت و نوآوري و انعطاف‌پذيري سازمان براي تطابق پذيري با محيط پويايي خارجي به منظور حفظ مزيت رقابتي خود در بازار، مي‌شود.

پياده‌سازي مؤثر يك سيستم مديريت دانش نيازمند تلفيقي مناسب از تكنولوژي و مهارت‌هاي مديريتي است. در اين مقاله مراحل مختلف فرایند مديريت دانش و موضوعات تكنولوژيكي و مديريتي مطرح در هر يك مورد بررسي قرار مي‌گيرند.

شناخت مراحل مختلف فرایند مديريت دانش و موضوعات تكنولوژيكي و مديريتي مرتبط با هر يك، به مديران سازمان كمك خواهد كرد تا پيش از اقدام به پياده‌سازي سيستم مديريت دانش، با توجه به شرايط سازمان خود، ديد و برنامه‌ريزي صحيحي نسبت به آن‌چه كه بايستي در هر يك از مراحل فرایند مديريت دانش اتفاق افتد، داشته باشند.

۴-۱- تبديل ايده‌ها به دانش كاربردي و مفيد:

مديريت دانش روشي براي تبديل ايده‌ها و مهارت‌هاي عنوان نشده و سازمان نيافته‌ي افراد يك سازمان به اطلاعات ساختار يافته و سپس تبديل اين اطلاعات به دانش مفيد است. به گونه‌اي كه بتوان اين دانش را در سطح سازمان منتشر كرد و در اختيار افرادي كه مي‌توانند به نحوي از اين دانش بهره مند شوند، قرار داد.

سازمان‌ها براي ايجاد و حفظ مزيت رقابتي خود، نياز به استفاده از مكانيزم‌هايي براي جمع‌آوري و به اشتراك‌گذاري دانش فني، دانش فرایندهاي كسب و كار و دانش مديريتي خود دارند ايجاد دانش و انتشار آن ميان افراد يك سازمان از آن جنبه سودمند است كه ايجاد يادگيري سازماني مي‌كند.

ايجاد و انتشار دانش تنها در صورتي كه روي دامنه طبيعت رفتار افراد سازمان تأثیر بگذارد، موفق به ايجاد يادگيري سازماني شده است و اين يادگيري تنها در صورتي كه منجر به بهبود كارايي سازمان شود ارزشمند خواهد بود.

بنابراين پياده‌سازي مديريت دانش در يك سازمان مي‌تواند آن را تبديل به سازماني كند كه يادگيري در آن فرایندي پيوسته و ضمني است، اين چيزي است كه از آن تحت عنوان سازمان يادگيرنده نام مي‌برد.

۴-۲اجرا در سازمان‌هاي عمراني:

با توجه به سطح اطلاعات و فن‌آوری در نهادهاي عمراني به خوبي مي‌توان دريافت كه مديريت دانش در نهادهاي عمراني قابل اجرا و پياده‌سازي است و در كوتاه مدت مي‌تواند بسياري از مشكلات موجود در عدم استفاده از دانش نوين با وجود دسترسي به سطح بالاي آن را در سيستم‌هاي ساخت و ساز كشور برطرف کرد.

مديريت دانش در عرصه فرهنگ مناسب ساخت و ساز و نظارت، ضرورتها، الزامات

با توجه به اهميت ايجاد فرهنگ تعهد در نظارت و محاسبه، بهعنوان مهم‌ترين بستر تحول كيفيت ساخت و ساز در كشور، بسياري از صاحب‌نظران ابعاد و ويژگي‌هاي استراتژيكي دانش را در اين عرصه مورد بررسي و تأمل قرار داده‌اند. پاسخ به پرسشهايي از قبيل؛ دانش موجود در فعاليت‌هاي حوزه‌هاي فرهنگ تعهد مهندسان كدامند؟ چه شاخصه‌ايي دارد؟ چگونه مورد ارزيابي و سنجش قرار مي‌گيرد؟ با چه روندي دانش ضمني ارزشمند موجود در اين حوزه به دانش تصريحي و قابل ارایه تبديل مي‌گردد؟ چه مكانيزم‌هايي امكان تبادل دانش را فراهم مي‌آورد؟ در حوزه فرهنگ‌سازي و ايجاد تعهد و الزام آوردن فردي در انتقال تجارب در عرصه عمراني، با مديريت دانش در حوزه‌هاي صنعت، تجارت و اقتصاد تفاوتي چشمگير داشته و بديهي است كه جنس متفاوت دانش در اين زمينه، تأثیر شگرفي در كشف، استخراج، استفاده و اشاعه دانش در فعاليت‌هاي عمراني داشته و موجب فراهم آمدن فضايي بسيار پويا و منعطف مديريت دانش در حوزه ساخت و ساز مي‌شود.

لذا بايد به ويژگي‌ها و خصوصيات مديريت دانش در عرصه فرهنگ سازي، تعدد در ساخت و ساز پرداخته شده و ابعاد، ساز و كارها و زيرساخت‌هاي لازم در روند استقرار آن در سازمان‌هايي با اين رويكرد تبيين شود.

۶ -انتقال تجارب با استفاده از رويكرد مديريت دانش

افراد در سازمان‌ها تمايل طبيعي به احتكار دانش در ذهن خود دارند، اما انتقال دانش و تجارب مي‌تواند به‌كار ارزنده و پر استقبالي تبديل شود، به شرطي كه رويكرد مناسب دانش محور پياده‌سازي شود. در واقع سازمان‌هايي كه از استراتژي روشن‌تري براي انتقال دانش برخوردارند، در امر تبادل دانش و تجربيات موفق‌تر عمل مي‌كنند. استراتژي مدون دانش، پيشرفت‌هاي زيادي را در مديريت و انتقال دانش موجب مي‌شود. چون در سازمان‌هاي برخوردار از استراتژي مديريت دانش، انتقال دانش و تجارب مبدل به بخشي از فرايند كسب و كار مي‌شود و اعضاي سازمان و به ويژه مديران آن، همواره در مقابل سؤالاتي اين چنين قرار دارند: چگونه مي‌توان با انتقال و اشتراك گذاري دانش و با استفاده از تجارب ديگران روش‌ها و فرايند انجام كار را اصلاح و بهبود بخشيد؟ چگونه مي‌توان از حقايق و حوزه‌هايي كه سازما ن در آن درگير است اطلاعات لازم را كسب و منتقل كرد؟ چگونه مي‌توان در مورد آن‌چه كه اين سازمان انجام مي‌دهد، مبدل به بهترين شد؟

رويكرد مديريت دانش با ايجاد باور درست در مورد انتقال تجارب و دانش، منجر به تقويت تبادل دانش مي‌شود. از جمله اين باور كه دانش ناپايدار و از بين رفتني است، به‌طور موقت زنده است و اگر مورد استفاده قرار نگيرد، از بين مي‌رود. از طريق تبادل آن است كه بيش‌تر به دست مي‌آيد و اين فرايند، هم‌افزاگونه عمل مي‌كند. عمل انتقال دانش، سبب تبديل عقيده و فكر به كلمات و نوشته‌ها مي‌شود و به فرد كمك مي‌كند تا عقايد خود را مجدداً شكل دهد و آن را بهبود بخشد.

اگر چه دستيابي به سازمان دانش مداري كه در آن با استفاده از رويكرد مديريت دانش تبادل تجارب به خوبي پياده شده باشد، مشكل است، اما غيرممكن نيست. سازمان‌ها مي‌توانند با استفاده از مدل‌هاي معرفي شده در اجراي مديريت دانش سازماني در نهادهاي عمران مدار، وضع موجود تبادل دانش سازماني را بهبود بخشند و در راستاي تقويت حلقه‌هاي ضعيف زنجير دانش اقدامات مؤثري به عمل آورند و در نتيجه در جهت بهره‌برداري از گنجينه دانش سازماني خود اقدام کنند.

مديريت دانش و پارك‌هاي علم و فن آوري

فقدان زنجيره يك‌پارچه از تحقيق، فن‌آوري و توسعه و فاصله قابل توجه بين تبديل ايده‌هاي علمي و تحقيقاتي به محصولات و خدمات از واقعيت‌هاي جهان كنوني است. كشورهاي توسعه يافته جهان براي حل اين چالش، كل نظام علمي و فن‌آوري و صنعتي جامعه از ايجاد ايده تا تجاري‌سازي محصول نهايي را در يك نظام كلي تحت عنوان نظام نوآوري در كنار هم و در تعامل با هم در نظر مي‌گيرند. يكي از اجزاي اين نظام پارك‌هاي علم و فن‌آوري است كه نقشي مهمي در يكپارچه‌سازي توليد دانش و تجلي آن در محصولات و خدمات دارد. در پارك‌ها و شهرك‌هاي علمي و تحقيقاتي ايجاد شده در كشور مانيز شاهد فعاليت‌هاي مناسب و چشمگيري هستیم اما به نظر مي‌رسد كه در اين شهرك‌ها بيش‌تر به مقوله‌هاي غير عمراني و ساخت و ساز پرداخته مي‌شود كه از نقاط ضعف جامعه عمراني كشور محسوب مي‌شود و شايد سازمان نظام مهندسي، مركز تحقيقات مسكن، سازمان پوياي علمي و پژوهشي سراسري دانشجويان عمران بتوانند اين نقايص را تا حدودي برطرف كنند.

در اين نظام وجود رويكرد مديريت دانش، نقش مهمي در پيوند دادن دانش و فن‌آوري ايفا مي‌كند. پارك‌ها كه از مزاياي نزديكي به منابع مهم سرمايه معنوي، زيرساخت‌هاي مناسب و سياست‌هاي راهنمايي كننده بهره‌مند مي‌شوند و شركت‌هاي مبتني بر فن‌آوری و مؤسسات دولتي را در يك محيط مديريت شده حمايت مي‌كنند، مي‌توانند با تلفيق رويكرد مديريت دانش، توسعه فن‌آوری و رشد اقتصادي را تسهيل کنند.

استقرار رويكرد مديريت دانش در پارك‌هاي علم و فن‌آوري كمك مي‌كند تا از طريق ارتقاي پردازش دانش، راه‌حل‌هاي كيفي بهتري در صنايع و خدمات توليد شود. از اين طريق دانش تقويت و منتشر شود و به كمك آن سود دهي، بهره‌وري و اثربخشي بالا رود و در نهايت، خدمات يا كالاهاي با كيفيت‌تر توليد شوند. از طرف ديگر، دارايي‌هاي دانشي كشف مي‌شوند و راه‌هايي براي بهره جستن از اين دارايي‌ها طراحي مي‌شود.

رويكرد مديريت دانش سبب تسهيم دانسته‌هاي نخبگان با هم مي‌شود و قابليت‌هاي دانش صنعت و دانشگاه ايجاد، نگهداري و احيا مي‌شوند.

چرخه مديريت دانش، دارايي‌هاي عقلاني يا مبتني بر دانش را در جاي جاي سازمان كشف و مبدل به منبع توليد ثروت مي‌کند. با بهينه‌سازي فرايند شناسايي، انتخاب، سازماندهي، تلخيص و دسته‌بندي دانش ضروري، مزيت رقابتي بهبود مييابد و از افت دانش جلوگيري مي‌شود.

۸ -توسعه منابع انساني دانشگر:

واقعيت مستتر در ادبيات مديريت دانش گوياي آنست كه كليه اركان و مؤلفه‌هاي مديريت دانش بر بستر نيروي انساني تحقق مي‌يابد. به كلامي ديگر پس از پرداختن به كليه حوزه‌هاي موضوعي مديريت دانش، هر گونه مداخلات توسعه‌اي در اين باره از بخش نيروي انساني و مبحث مغز افزاري سازمان شروع مي‌شود. هم از اين‌رو اختصاص بخش ويژه‌اي از مباحث مديريت دانش به نيروي انساني دانشگر و كم و كيف ملزومات توسعه‌اي براي آن جهت تحقق حد اكثر اثربخشي مديريت دانش در سازمان‌ها، امري صحيح و ضروري مي‌کند.

نتيجه گيري

با توجه به موارد ياد شده چه به‌جاست در نهادهاي عمراني كشور موارد زير بر مبناي گام‌هاي مديريت دانش سازماني پياده‌سازي گردد:

ارزيابي توان و پتانسيل‌هاي موجود در نهادهاي عمراني.

اولويت‌يابي و ضرورت يابي، شاخصه‌هاي در معرض چالش نهادهاي عمراني با نگاه فراسازماني.

ايجاد بانك داده‌ها و ارزشيابي فعاليت‌هاي صورت گرفته تا كنون.

اولويت‌دهي كاركردهاي سازماني با توجه به ساختار هر نهاد عمراني (كه در مقالات بعدي در زمينه مديريت دانش و راهكارهاي پياده‌سازي آن در ساختارهاي موجود عمراني ارزشدهي به هر شاخصه بيان مي‌شود).

– معضل يابي و دوران يابي ساختارهاي معيوب موجود.

– پالايش سازماني با توجه به شاكله‌ها و ساختارهاي نهادهاي عمراني با نگرشي بر اولويت‌هاي مديريت دانش.

– آماده‌سازي سازمان براي پويايي در عرصه فعاليت‌هاي آتي و عدم از ميان رفتن طرح‌هاي پياده شده توسط مديريت دانش.

ارایه راهكارهاي تحول ساختاري جديد با توجه به تحولات و رشد دانش بشري.

منبع: ارايه شده در كنفرانس ملي حسابداري و مديريت- ۱۳۹۲