بررسی یک مصوبه در شورای عالی آموزش و پرورش حذف یکباره مدارس سمپاد عملی نیست در طی ماههای گذشته (از بهمنماه تا امروز) بسیاری از کارشناسان از بخشهای مختلف آموزش و پرورش و خصوصاً شورای عالی آموزش و پرورش در پی مصوبه «حذف آزمونها از دوره ابتدایی» که به حذف مدارس سمپاد در دوره اول […]
بررسی یک مصوبه در شورای عالی آموزش و پرورش
حذف یکباره مدارس سمپاد عملی نیست
در طی ماههای گذشته (از بهمنماه تا امروز) بسیاری از کارشناسان از بخشهای مختلف آموزش و پرورش و خصوصاً شورای عالی آموزش و پرورش در پی مصوبه «حذف آزمونها از دوره ابتدایی» که به حذف مدارس سمپاد در دوره اول متوسطه میانجامید خواستند تا پشتوانه پژوهشی این طرح منتشر شود و در دسترس قرار بگیرد. چرا که عملاً هیچ طرحی بدون پشتوانه پژوهشی قابل دفاع نخواهد بود و لزوماً هر طرح و مصوبهای در آموزش و پرورش نیازمند داشتن پشتوانه پژوهشی است کما اینکه سازمان وسیعی نیز در آموزش و پرورش تحت همین عنوان فعال است.
به گزارش مهر، با پیگیریها مشخص شد که در این زمینه تاکنون دو پژوهش یکی به سفارش بنیاد ملی نخبگان و دیگری به سفارش شورای عالی آموزش و پرورش در سال ۹۳ که نتیجه این تحقیق در کتابی تحت عنوان «آموزش و پرورش برای استعداد تیزهوشی» منتشر شده است و گفتوگو با ناصرالدینکاظمیحقیقی را درباره نتایج این تحقیق که ذکر میکند، عمده کشورهای دنیا از روش تفکیک نیز در امر توجه به استعدادهای درخشان استفاده میکنند را اینجا و اینجا مطالعه کنید.
اما نکته حایز اهمیت این است که مطالعه پژوهشی که از سوی علیزرافشان، معاون متوسطه آموزش و پرورش به عنوان مبنای تصمیمگیری درباره این مصوبه نیز در اختیار کارشناسان و پرسشکنندگان قرار گرفته و سال ۹۰ به سفارش بنیاد ملی نخبگان انجام شده نیز در صورت مبنا قرار گرفتن توسط شورای عالی آموزش و پرورش نمیتواند منجر به تصمیم برای حذف مدارس سمپاد شود. چه بسا مطالعه دقیق این پژوهش که عنوانش «بررسی مسأله جداسازی استعدادهای برتر از سایر دانشآموزان در آرای صاحبنظران کشور» است و توسط اندیشکده تعلیم و تربیت دال وابسته به شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران با همکاری گروه سیاستگذاری آموزش و پرورش سما صورت گرفته ما را به این نتیجه برساند که پژوهشگران توصیه اکید دارند که جداسازی برای تیزهوشان در شرایط فعلی آموزش و پرورش امری اجتنابناپذیر است و حتی در صورت تفکیک امری زمانبر (۶ تا ۱۰ سال) خواهد بود. اینکه از چنین پژوهشی چگونه ممکن است نتیجه حذف مدارس سمپاد حاصل شود تنها دو علت میتواند داشته باشد:
۱: چشم بستن بر ۱۱۷ صفحه پژوهش و تنها نگاهی گذرا به صفحات ۶۰ تا ۶۲ این پژوهش و آنجا که به معایب جداسازی میپردازد.
۲: پاک کردن صورت مسأله؛ این پژوهش نگاهی معطوف به اصلاح ساختار مدارس تیزهوشان و نه انحلال آنها دارد که قطعاً کاری آسان نیست.
از میان ۲۲ صاحبنظری که در این پژوهش به آرای آنها استناد شده است، تنها دو نفر موافق ادغام هستند آن هم در فاصله زمانی معین ۶ تا ۱۰ ساله. دو نفر موافق جداسازی در هر صورت و ۱۶ نفر موافق ادغام تنها در صورت مشروط هستند که شروطشان مهیا بودن شرایط دیگر حمایت از استعدادها و یا ارتقا سطح کیفی همه مدارس و… که تمام آنها ذکر کردهاند با توجه به منابع مالی، نیروی انسانی و… آموزش و پرورش این مهم در شرایط فعلی ممکن نیست پس جداسازی فعلاً اجتناب ناپذیر است.
این پژوهش به صراحت ذکر کرده است با توجه به جمعیت فراوان دانشآموزان و عدم امکان برقراری عدالت آموزشی برای استعدادهای برتر در همه مدارس و اهمیت آموزش مختص استعدادهای برتر دانشآموزان ایرانی راهی جز جداسازی نمیماند و در سیاستگذاری میانمدت با توجه به شرایط فعلی حذف الگوی جداسازی بهطورکلی عملی نبوده و باید سیاستهایی که آسیبهای این روش را به حداقل برساند، مورد توجه قرار بگیرد.
این پژوهش تفکیک را شامل آسیب دانسته که همان کلید واژههایی است که این روزها از زبان وزیر آموزش و پرورش و مدافعان این مصوبه بارها شنیدهایم و البته تنها در یک بخش محدود آسیبهای فرهنگی آن:
غرور کاذب دانشآموزان این مدارس
پرورش تک بعدی و فقدان هویت فرهنگی صحیح
تعامل و احساس مسؤولیت اجتماعی اندک
آسیبهای اجتماعی و پیامدهای اجتماعی
فرصت نابرابر همه طبقات اقتصادی برای ورود به مدرسه
آسیب به بقیه دانشآموزان
در حالیکه آسیبهای دیگری هم برای این مدارس ذکر شده از جمله:
ضعف آموزشی و علمی مدارس
نداشتن محتوای آموزشی برای استعدادهای مختلف
آسیب پس از ورود به دانشگاه به دلیل عدم تفاوت این افراد در سطح دانشگاه
خروج ۵۰ تا ۸۰ درصدی آنها از کشوی
ورود به محیطهای کاری و ادامه ندادن سطوح عالی علیرغم انتظار
پایین آمدن سطح علمی مدارس
عدم تنوع روش آموزش
ضعف در گزینش
ضعف نیروی انسانی
تقویت بعد پرورشی و تربیتی در این مدارس
اما جالب آنجاست که به صراحت در این پژوهش ذکر شده که این آسیبها به ذات تفکیک باز نمیگردد، بلکه عوامل دیگری برای به حداقل رساندن آسیبها پیشنهاد میشود. مثلاً اصلاح نگاه ناصحیح به هدف تربیت صاحبان استعداد، اصلاح واضح نبودن اهداف آموزش ویژه برای این افراد، اصلاح ضعف نیروی انسانی در سمپاد، اصلاح گسترش بیصابطه مدارس سمپاد، اصلاح تعریف ناقصمان از هوش و استعداد و…
در این پژوهش نقاط مثبت تفکیک نیز ذکر شده است.
حتی در این پژوهش نیز مانند پژوهش کاظمیحقیقی روی کشورهایی در راستای تعیین شیوه آموزش به استعدادهای درخشانشان ۱۵ کشور تحقیق شده است و در این پژوهش نیز عمده کشورها به جز لهستان که تفکیک را غیردموکراتیک میداند و ژاپن که اساساً سیستم آموزشی منحصر به فردی دارد، باقی کشورها دارای آموزش تفکیکی برای تیزهوشان هستند.
با مطالعه این بخش از پژوهش و باز نگاه به کلید واژه مسؤولان در این روزها میتوان دریافت نگاه عمده آنها به استدلالهای ژاپنیها در عدم جداسازی است. ژاپنیها اعتقادی به سرمایهگذاری ویژه روی استعدادهای درخشان ندارند و اعتقاد به آموزش یکسان برای همه دارند، چون میگویند تفکیک باعث از بین رفتن درک فرد از نقشی که در جامعه دارد میشود. در آموزش و پرورش ژاپن یک کلاس ۴۰ نفره است و یک معلم و برنامه درسی با جدیت دنبال میشود اما معلم تنها راهنماست و نه سخنران و دانشآموزان اکتشافکننده.
حال باید دید واقعاً چقدر ژاپنی شدن سیستم آموزشی ما امکانپذیر است و اساساً چقدر صحیح است، کلاً ما به تقلید از دیگر کشورها عمل کنیم و به جای بومیسازی و نگاه به فرهنگ و ساختار کشورمان دنبال الگو در میان سایرین باشیم. این نکتهای است که پژوهش مذکور نیز به آن اشاره میکند.
همه مواردی که در این گزارش آمد از متن پژوهش مورد نظر استنباط شده است و حال باید واقعاً پرسید چگونه شورای عالی آموزش و پرورش از دو پژوهشی که سفارش داده و نتایج آن به مصوبهای میرسد که یکباره و ناگهانی برای حذف مدارس سمپاد اقدام میکند.
این همان نکتهای است که به ابهامات چرایی تعجیل در اجرای این مصوبه دامن میزند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.