ضرورت احیای برندهای ایرانی

  گروه اقتصاد کلان – بیش از نیم قرن از شکل‌گیری اولین برندهای صنعتی در ایران می‌گذرد و در این مدت تعداد انگشت‌شماری با همه مشکلات پا برجا مانده‌اند و عمده برند‌ها که متعلق به بخش خصوصی بوده‌اند، به مرگ اجباری تن دادند در حالی‌که همه آنها سرمایه‌های اقتصادی و صنعتی کشورمان برای شنا در […]

 

گروه اقتصاد کلان – بیش از نیم قرن از شکل‌گیری اولین برندهای صنعتی در ایران میگذرد و در این مدت تعداد انگشت‌شماری با همه مشکلات پا برجا مانده‌اند و عمده برند‌ها که متعلق به بخش خصوصی بوده‌اند، به مرگ اجباری تن دادند در حالیکه همه آنها سرمایه‌های اقتصادی و صنعتی کشورمان برای شنا در بازارهای منطقه و جهان هستند و برای احیای آنها باید برنامه‌ریزی و حمایت‌های جدی صورت بگیرد، باید گفت برندکشی» در ایران جان گرفته است و برندهای ایرانی در حالی که می‌توانستند هر کدام سفیر ایرانیان در اقصی نقاط دنیا باشند، به نوبت در صف «مرگ» قرار گرفته‌اند تا دیگر به جز نام و نشان و خاطره‌ای در آلبوم صنعت کشور و حتی دنیا چیز دیگری به یادگار نگذارند. ده‌ها نام به جا مانده از انقلاب صنعتی ایران همچون «ارج»، «آزمایش»، «نساجی مازندران»، «پارس الکتریک»، «هپکو»، «کفش ملی» و… هر کدام حکایت از مردانی دارد که آجر به آجر ساختمان‌های جاده مخصوص کرج را روی هم گذاشتند و بزرگ‌‌ترین اتوبان صنعتی کشور را ساختند. اینک این اتوبان به جای آن‌که به میراث فرهنگی صنعت کشور تبدیل شود، یک به یک توسط سازمان‌های مختلف خریداری می‌شود تا شاید به صورت پارکینگی برای خودروسازان درآید یا این‌که با تغییر کاربری به مجتمع‌های مسکونی تبدیل شود.

سیدجعفرامینی، مدیرعامل سابق پارس الکتریک، دلیل مرگ برند‌ها در ایران را فقدان سازمان میراث فرهنگی صنعت کشور می‌داند و می‌گوید اگر می‌دانستیم برند‌ها چه هویتی برای ما رقم می‌زنند، چنین ساده نظاره‌گر مرگ آنها نبودیم.

تابوت برندهای ایرانی در حالی یک به یک از جلوی چشم دولتمردان به گورستان برده می‌شود که کشورهای دیگر برندسازی را در دستور کار خود قرارداده‌اند. در این گزارش چند برند بزرگ را برگزیده‌ایم تا با بازخوانی تاریخ آنها شاید بتوانیم تلنگری ایجاد کنیم و برندهایی را که هنوز نمرده‌اند از مرگ نجات دهیم.

برند‌ها در انتظار احیا

محمدرضا نجفی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی

اقتصاد و صنعت اقتضاعات خاص خود را دارند و در بسیاری از موارد به فرموده بسیاری در آنها اتفاقی صورت نمی‌گیرد، برندهایی که در شرایط تعطیلی و یا نیمه تعطیلی به سر می‌برند جزو سرمایه‌های ملی کشور محسوب می‌شوند لذا همه اقداماتی که بتواند منجر به احیا و ادامه فعالیت آنها و حتی رشد و توسعه برندهای تعطیل و نیمه‌تعطیل شود یک امری وجدانی، اخلاقی و ملی است باید صورت بگیرد و احیای برند‌ها تابع این است که ملزومات منطقی آنها فراهم شوند که بخشی از آن محیطی بنگاه‌ها و برند‌ها محسوب می‌شود، یعنی این‌که یک محیط کسب و کار متناسب برای این‌که صنعتی مانا و روبه توسعه داشته باشیم لازم داریم از سویی صنایع باید بتواند به حلقه‌های پیشین تولید دسترسی داشته باشند و بتواند نهاده تولید را به صورت متعارف رقابتی تأمین کند و همچنین بتواند تولید رقابت‌پذیر و متعارف و دسترسی به بازارهای هدف به منظور صادرات داشته باشد، ادامه‌داد: این موارد شرط لازم برای داشتن صنعت، پویا، توسعه‌پذیر و رقابت‌پذیر است. در این صورت می‌توان بر روی احیای برند‌ها و سرمایه‌های ملی فکر کرد در غیر این صورت تبدیل به شعارهای می‌شوند که بعضاً پرهزینه هستند، به این معنا که قصد داریم سرمایه‌ای را حفظ کنیم اما سرمایه‌های انبوه بیش‌تری را صرف آن می‌کنیم و چون منطقی در پیاده‌سازی آن وجود ندارد منجر به اتلاف منابع می‌شود از سویی در بسیاری از بنگاه‌های امروز کشور انبوهی از اعتبارات، سرمایه بانک‌ها و سرمایه‌گذاران را می‌توانیم شاهد باشیم که تلف و غیرقابل برگشت شده، دلیل این موضوع این است که علی‌رغم این‌که منطق، ضرورت و زمینه‌ها را ایجاد نکرده‌ایم با تزریق منابع قصد داریم واحد‌ها را سر پا نگه داریم اما این مسأله کافی نیست و احیای صنایع در یک شبکه گسترده و یک منظومه‌ای معنا پیدا می‌کند که همه موارد با دقت دیده شوند، در غیر این صورت ممکن است نتیجه سرمایه‌سوزی بیش‌تر باشد.

 

کالای ایرانی؛ برند ایرانی

هم‌اکنون اقتصاد کشور در بخشهای مختلف با چالش‌‌های زیادی روبه‌رو بوده که یکی از این چالش‌‌ها مشکل عدم تقاضا برای کالاهای داخلی است. یعنی محصولات داخلی مصرف نشده و یا خیلی کم مورد استفاده قرار میگیرند که در نهایت به دلیل عدم فروش محصولات اکثر واحدهای تجاری به حالت نیمه‌تعطیل و یا تعطیلی کامل درآمده‌‌اند لذا باید از خود پرسید دلیل خرید کالای خارجی چیست؟ شاید بتوان ریشه‌‌های آن را در تجمل‌گرایی و مدگرایی کاذب و دلخوشی به برند‌ها یافت. در کنار آثار سوء بر اقتصاد، کند شدن چرخه‌ تولید داخل و از رونق افتادن بازار کسب و کار برای مردم کشورمان، چالشی دیگر را تدارک دیده‌اند. اصولاً هر کالایی که از یک جامعه یا فرهنگ به جامعه‌ای دیگر صادر می‌شود بخشی از فرهنگ مبدأ را با خود به مقصد انتقال میدهد و با حاکمیت فرهنگی می‌توان بساط سلطه بر یک جامعه را پهن کرد. بسیاری از کالاهای وارداتی بر مبنای نیاز جامعه‌ ایران طراحی و تولید نشده‌‌اند، بلکه هدف از تولید چنین کالاهایی، ایجاد «نیازهای کاذب» در مصرف‌کننده است. کالایی که«فرهنگ غرب» را در قالبی ظاهر فریب برای تمام اقشار جامعه سوغات آورده است. بنابراین همان‌گونه که رهبر فرزانه‌ انقلاب همواره متذکر شده‌اند باید جنس اصیل ایرانی مایه‌ تفاخر مردم کشور باشد، نه برندی خارجی که در ورای خود تغییر «سبک زندگی» ایرانی و نفوذ «فرهنگ بیگانه» را برای سلطه‌ای پایدار تدارک دیده است تا با احیای برندهای ایرانی شاهد رشد تولید و مصرف کالای ایرانی در سال جاری باشیم که به نام کالای ایرانی مزین شده است.