دل شکسته رفتی فرمون خان

ناصر سینمای ایران تشییع شد دل شکسته رفتی فرمون خان مسعود طاهری- برای نسل دهه ۳۰ و ۴۰ سینمایی‌ها همچون بت بود و برای نسل‌های بعد از آن اسطوره… کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید، کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی، دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود را که کنار هم تصور کنی به […]

ناصر سینمای ایران تشییع شد

دل شکسته رفتی فرمون خان

مسعود طاهری- برای نسل دهه ۳۰ و ۴۰ سینمایی‌ها همچون بت بود و برای نسل‌های بعد از آن اسطوره…

کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید، کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی، دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود را که کنار هم تصور کنی به بخشی از تاریخ ماندگار سینمای ایران می‌رسی. بخشی که معرفش تنها یک اسم را در ذهن‌ها متبادر می‌سازد: ناصر ملک مطیعی.

قدیمی‌تر‌ها با فیلم‌های آرامش قبل از طوفان ساخته خسروپرویزی و سایه سرنوشت اسماعیل کوشان می‌شناختنش اما دوران هنر یکی از ماندگار‌ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران را باید به ۳ بخش قبل از قیصر و بعد از قیصر و پس از انقلاب تقسیم کرد.

کلاه مخملی سینمای ایران تا قبل از بازی در فیلم قیصر در ده‌ها فیلم به ایفای نقش پرداخت اما بازی در قیصر به رغم حضور کمش در آن، باعث شد تا ماندگار‌ترین فریاد تاریخ سینمای ایران شنیده شود: «قیصر کجایی که دااشتو کشتن».

ناصر سینمای ایران در دوران پس از انقلاب همچون بسیاری از همکیشان خود حاضر به خروج از کشورش نشد و به خاطر ایفای نقش‌هایش در فیلم‌های قبل از انقلاب دیگر مجالی برای ارایه عرضه هنر خود نیافت تا حسرت حضور در پرده سینما برایش غیرقابل تحمل شود.

ناصر سینمای ایران بالاخره رضایت داد حضور کوچکی در فیلم نقش نگار در سال ۹۲ داشته باشد و بدین‌ترتیب بعد از دهه‌ها بتواند عکس خود را بر سر در سینما‌ها ببیند؛ آن هم کسی که روزگاری تمامی سینماهای کشور را غرق کرده بود و کارگردانان ایرانی برای همکاری با او سر و دست می‌شکستند.

=============زوم=============

شاید باور این که معرف فردین بزرگ، ناصر ملک مطیعی بوده، جالب باشد اما جالب‌تر از آن وقتی است که بدانیم مرحوم تختی، فردین را به ناصر ملک مطیعی معرفی کرده تا او را به سینما معرفی کند.

=============================

بعد انقلاب و تغییر ساختار سینما تصمیم گرفت تا خود را همچون دیگر بازیگران مطرح (فردین و بهروز وثوقی) کنار بکشد و بنابراین به شیرینی‌پزی در خانه مشغول شد! وقتی از او پرسیدند که چرا در تمام این سال‌ها بازی نکرده، گفت« در تمام این سال‌ها من داخل روشنایی نبودم، در تاریکی زندگی می‌کردم. نمیخواستم بازی کنم چون خسته بودم.» ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کرده است. زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخی‌ها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی می‌کند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامه‌ها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. مهران مدیری او را به برنامه دور همی‌‌اش دعوت کرد، تا او افتخار اولین حضور ناصر‌ملک مطیعی در صدا و سیما را داشته باشد، اما برنامه به دلایلی فنی قطع و به جای آن یک سریال پخش شد تا بدین شکل مردم آخرین بخت دیدن بزرگِ سینمایشان را در تلویزیون از دست بدهند تا روز وداع فرا رسد!

دیروز روز وداع با ناصر سینمای ایران بود. نخستین ستاره از نسلی که باعث راهی ماندگار در تاریخ سینمای این مرز و بوم شدند و خیلی غریبانه یک به یک به دیار باقی شتافتند. می‌گویند وقتی می‌خواهی عظمت کسی را بفهمی باید به تشییع پیکرش بروی! دیروز خیابان وصال، خانه سینما و کوچه شفیعی قلب از کار افتاده تهران بود و مردم برای وداع با بزرگِ سینمایشان در این محل جمع شدند. مردی که سال‌ها علاوه بر جدال با خانه‌نشینی با نارسایی کلیه نیز دست و پنجه نرم می‌کرد و در نهایت در ۸۸ سالگی تسلیم شد.

بدرود ناصر، بدورد اسطوره، بدرود…