تک شاخ: از شکست تا موفقیت!

تک شاخ: از شکست تا موفقیت! گروه IT استارت‌آپ‌های تک شاخ کسب و کارهایی با مالکیت خصوصی هستند که ارزش آنها بالای یک میلیارد دلار است و امروزه بیش‌تر این استارت‌آپ‌‌ها و کسب و کارهای میلیاردی در حوزه فناوری هستند. در فرهنگ استارت‌آپی جهان، به استارت‌آپ‌هایی که بتوانند وضعیت مناسبی از نظر کیفیت و ارزش […]

تک شاخ: از شکست تا موفقیت!

گروه IT

استارت‌آپ‌های تک شاخ کسب و کارهایی با مالکیت خصوصی هستند که ارزش آنها بالای یک میلیارد دلار است و امروزه بیش‌تر این استارت‌آپ‌‌ها و کسب و کارهای میلیاردی در حوزه فناوری هستند.

در فرهنگ استارت‌آپی جهان، به استارت‌آپ‌هایی که بتوانند وضعیت مناسبی از نظر کیفیت و ارزش مالی داشته باشند، «استارت‌آپ تک‌ شاخ‌ یا Unicorn Startup» گفته می‌شود. این لغت اولین بار در سال ۲۰۱۳ توسط سرمایه‌گذاری به نام آیلین لی ارایه شد. اگه بخواهیم یک تعریف جامع از یونیکورن استارت‌آپ داشته باشیم:

 استارت‌آپ تک شاخ یا یونیکورن رشد سریعی داشته است و به ارزش بیش‌تر از یک میلیارد دلار رسیده باشند!

تک شاخ‌ها ویژگی‌های نسبتاً یکسانی داشته‌اند. به‌طور مثال بیش‌تر توسط مرد‌ها راه‌اندازی شده‌اند و اکثر آنها سال‌ها فعالیت مداوم با هزینه‌های بسیار داشته‌اند تا تبدیل به یک تک شاخ شده‌اند.

از جمله بزرگ‌‌ترین استارت‌آپ‌های تک‌شاخ، می‌توان به Uber، Xiaomi، Airbnb، Dropbox و Pinterest اشاره کرد. به‌طور مثال Uber، یک استارت‌آپ تک شاخ آمریکایی است که در حوزه حمل‌ونقل فعالیت دارد و بیش از ۶۸ میلیارد دلار ارزش دارد. Airbnb نیز استارت‌آپ تک شاخ دیگر آمریکاست که در حوزه مسکن آنلاین فعالیت می‌کند و به بیش از ۳۰ میلیارد دلار ارزش رسیده است.

در ادامه ترجمه مقاله‌ای از سایت میلوارد براون، کاری از سایت بازده آمده است که چگونگی تبدیل به تک شاخ را خیلی ساده تشریح می‌کند.

غوغای فناوری!

 اگر به فهرست با ارزش‌‌ترین برندهای جهان نگاهی بیندازید داستان چگونگی ساخته شدن این برندهای موفق مانند گوگل، فیس‌بوک، آمازون، علی بابا و نیز چگونگی تأسیس آنها و کسب میلیارد‌ها دلار درآمد و ثروت را در یک دوره ۲۰ ساله یا کم‌تر خواهید فهمید.

فهرست فورچون، ۵۰ تا از بهترین استارت‌آپ‌های تک‌شاخ را نشان می‌دهد که همه کسب و کارهای میلیاردی این فهرست استارت‌آپ‌های حوزه فناوری هستند.

Snap دو سال گذشته سهام خود را در بورس آمریکا به ارزش ۳ میلیارد دلار عرضه کرد و هر کدام از کسب و کارهای اوبر، شیائومی، ایر بی‌ان بی‌یا پینترست می‌توانند کسب و کار بعدی باشند. بنابراین سؤالی که اینجا مطرح است چگونگی به وجود آمدن این برند‌ها و استارت‌آپ‌های تک شاخ است. این‌که چگونه یک ایده اولیه می‌تواند میلیارد‌ها دلار ثروت برای خلق یک برند ارزشمند به همراه داشته باشد.

ابتدای مسیر

موفق‌‌ترین استارت‌آپ‌های تک شاخ در ابتدا به عنوان یک راه‌حل خلاقانه و البته فناورانه برای پاسخگویی به نیاز پنهان اما بسیار مهم مصرف‌کنندگان شروع به‌کار می‌کنند و سپس به‌طور هدفمند خدمات خود را در سراسر جامعه گسترش می‌دهند. مثلاً شرکت بلابلاکار(BlaBlaCar) با نام سابق کارپولینگ بزرگ‌ترین انجمن اینترنتی اشتراک خودرو است. این سازمان با رویکرد وصل کردن صاحبان خودروهای عادی به مسافران آغاز به‌کار کرد و با موفقیت شگرفی به سود سالانه ۷۲ میلیون دلار رسید.

بلابلاکار این موضوع را درک کرد که در هزاره سوم دیگر خودروهای تک سرنشین فایده‌ای ندارند و با راه‌اندازی یک سامانه اینترنتی از راه دور از تمام رانندگانی که مسیرهای بین شهری را به تنهایی می‌رفتند دعوت کرد تا پیام بگذارند و با دریافت مبلغی به عنوان کرایه برای خودشان همسفرانی پیدا کنند تا هزینه‌های سفر تسهیم شود و یک درآمدی هم برای صاحب خودرو به همراه داشته باشد.

با مرور تجربه بلابلاکار پی می‌بریم که نخستین گام در راه ایجاد یک برند ماندگار جهانی ایجاد این باور در مصرف‌کنندگان است که شما به‌طور متفاوتی یک راه‌حل خوب برای برآوردن نیازهای سرکوب شده شان دارید و این باعث ایجاد ظرفیت برای رشد ارزش ویژه سهام برند شما می‌شود.

نقش بازاریابی و یک مثال ساده

یک برند در حال ظهور می‌تواند و باید بودجه‌های بازاریابی را با تبلیغات مؤثر و مداوم به حداکثر برساند، به‌طوری که برتری ملموس و کارآمدی ایجاد کند. یک مثال جالب در این زمینه استارت‌آپ رددورز است که یک برند تجارت الکترونیک در عرصه مسافرت در اندونزی است. این برند توانست یک اکوسیستم جامع و کاربردی برای سفر ارایه دهد و تجربیات بینظیری در زمینه سفرهای شخصی و کاری در اختیار کاربران خود بگذارد. این استارت‌آپ در سال ۲۰۱۵ شروع به فعالیت کرد و به سرعت تبدیل به موفق‌‌ترین و مشهور‌ترین برند جنوب شرق آسیا شد و از این طریق توانست سرمایه‌گذاری‌های زیادی را جذب سیستم خود کند و دو سرمایه‌گذار اصلی و قدرتمند برای پیشبرد اهداف و کسب درآمد روزافزون خود در اختیار بگیرد.

این مثال نشان می‌دهد که دستیابی به موفقیت در مرحله‌ی بعد از ایجاد باور ذهنی در مخاطبان، نشان دادن برتری و ادامه‌ دسترسی است. به این معنی که کاربران باید مدام در جریان فعالیت‌ها و حرکت رو به جلوی استارت‌آپ نوپا باشند و یک پایداری فیزیکی در این برند ببینند.

برخورد با مخاطب

مسأله مهم بعدی توجه به جنبه‌های احساسی و عملکردی محصول/خدمات در مواجهه با مصرف‌کنندگان است که باید تجربه خوشایندی برای آنان ایجاد کند و این تجربه تبدیل به فروش بیش‌تر و فروش تبدیل به ثروت بیش‌تر می‌شود.

نمونه‌ موفق این موضوع آمازون‌پرایم است. که سرویس اشتراکی آمازون است و برای کاربرانی طراحی شده که می‌خواهند با عضویت در آن از تخفیف‌های بیش‌تری بهره‌مند شوند. آمازون پرایم مجموعه‌ای از مزایای بسیار جذاب را در اختیار مخاطبان خود می‌گذارد و بر طبق آمار با استفاده از همین شیوه ۶۳ درصد از افرادی که برای نخستین بار وارد سایت می‌شوند حتماً خرید می‌کنند و به افزایش فروش کمک می‌کنند.

زمان رشد یک استارت‌آپ؟

به‌طورکلی می‌توان گفت زمانی یک برند به مرحله‌ رشد و پیشرفت می‌رسد که همگام با فناوری حرکت کند و با رقبای بزرگ‌تر به وسیله‌ منابع بیش‌تر رقابت کند. از طرف دیگر پاسخگویی به نیاز مخاطب را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و در انتقال محصول به مصرف‌کننده برتری و تمایز ایجاد کند. در این مرحله است که برند معنی‌دار می‌شود و مشتریان بیش‌تری جذب می‌کند.

بیش‌تر استارت‌آپ‌های تک‌شاخ جهان برای مخاطبان خود اعتماد آفریده‌اند و برای یک هدف منحصر به فرد فراتر از کسب درآمد حرکت کرده‌اند. آنها به‌ طور ایده‌آلی با نیاز مصرف‌کننده در ارتباط بوده‌اند و کسب و کار خود را بر مبنای سازگاری با مشتری بنا کرده‌اند.

ایر‌بی‌ان‌بی (Airbnb) با هدف کمک به مردم برای یافتن مسکن در تمام نقاط شهری و غیرشهری ایجاد شد تا فرصت‌هایی را برای معرفی و عرضه‌ خانه‌های خالی در آمریکا به مخاطبان فراهم کند و چالش تجربیات و مکان‌ها را برای مخاطبان خود بسط داد و نتیجه این شد که این استارت‌آپ تک‌شاخ در زمره‌ ۵۰ کسب و کار خلاق دنیا معرفی شد و اکنون فرصت‌های زیادی را برای میلیون‌‌ها فراهم کرده است.

سازگاری با شرایط!

آخرین چالشی که یک برند برای تبدیل شدن به تک‌شاخ با آن مواجهه است درک شرایط مختلف مصرف‌کننده و بازار است. و چانچه یک برند بتواند به‌طور ماهرانه‌ای خودش را با نیازهای محلی هماهنگ کند و موانع رشد و توسعه را از سر راه خود ‌بردارد می‌تواند یک فضای کسب و کار رو به پیشرفت بیافریند. البته در این راه شاید لازم باشد از مدل کسب و کار کاملاً متفاوت بهره بگیرد. نمونه جالب ضرورت هماهنگی با نیازهای محلی و بومی و توجه به ویژگی‌های مصرف‌کنندگان در هر منطقه از دنیا شعبه‌ رستوران‌های زنجیره‌ای ساب وی در اندونزی است.

این رستوران زنجیره‌ای فست فود آمریکایی به این موضوع توجه نکرده بود که غذای بدون برنج در کشورهایی نظیر اندونزی و هند اساساً میان وعده حساب می‌شود و مردم حاضر نیستند برای خوردن میان‌وعده به رستوران بروند و پول زیادی بدهند در نتیجه این رستوران بزرگ در یان کشور بسته شد! اما کی‌اف‌سی(KFC) با درک نیاز محلی مردم منطقه از این تجربه به خوبی استفاده کرد و در منوی رستوران خود برنج هم گنجاند و آمار فروش خود را بالا برد.

نتیجه‌گیری

در مجموع باید گفت که یک برند با داشتن ویژگی‌هایی منحصر به فرد تبدیل به یک تک‌شاخ می‌شود. افزایش آگاهی هوشمندانه با حداکثرسازی تبلیغات یکی از این ویژگی‌ها است. ایجاد تفاوت معنی‌دار با سایر کالا‌ها و خدمات و درک نیاز مصرف‌کننده و سازگاری با نیازهای محلی می‌تواند یک استارت‌آپ تک شاخ به جهان اضافه کند.

در پایان باید گفت که افزایش تمایل افراد به حضور در فضای مجازی و استفاده از خدمات الکترونیکی ظرفیت بزرگی را برای ایجاد استارت‌آپ‌های چالاک و توانمند و متناسب با نیاز مصرف‌کنندگان در کشور ما ایجاد کرده است که همین امر می‌تواند بازوی قدرتمند توسعه‌ فناوری و در پس آن توسعه‌ اقتصادی بیش‌تر در کشور باشد.