آبهای مرزی پشت سد دیپلماسی آتش مدتی است دامن هورالعظیم را فرا گرفته است. به گزارش ایلنا، هورالعظیم دو هفته است که در آتش میسوزد. تالاب بزرگ استان خوزستان که یک سومش در ایران است و دو سومش در عراق، روزگاری منبعی غنی از تنوع زیستی گیاهان و جانوران بود اما حالا به گاومیشها هم […]
آبهای مرزی پشت سد دیپلماسی
آتش مدتی است دامن هورالعظیم را فرا گرفته است.
به گزارش ایلنا، هورالعظیم دو هفته است که در آتش میسوزد. تالاب بزرگ استان خوزستان که یک سومش در ایران است و دو سومش در عراق، روزگاری منبعی غنی از تنوع زیستی گیاهان و جانوران بود اما حالا به گاومیشها هم رحم نمیکند.
آب این تالاب از رود دجله تأمین میشود؛ همان دجله و فرات معروف در تراژدی عاشورا. سرآغازش در ترکیه است، از آنجا روانه عراق میشود و بعد از سیراب کردن زمینهای عراق در نهایت به هورالعظیم یا به همان نام زیبایش هورالهویزه در غرب استان خوزستان میرسد. زمانی در آن حوالی پر بود از تالابهای کوچک و بزرگ که اقوام و تمدنهای بینالنهرین را دور خود جمع میکرد. اما حالا از آن همه کاسههای خاکی پر آب همین یکی مانده که آن هم آتش به جان شده است.
طرح گاپ
«گاپ» عنوان طرح سدسازی ترکیه است که سالهاست آن را شروع کرده و در ایران و عراق عامل همان آتشی شده که گاومیشها را سوزانده. این «گاپ» ترکها ۳۰ تا ۳۵ درصد آب دجله و فرات را حبس کرده است. با حبس این آبها، دیگر هورالعظیم نه آب دارد نه سبزه اما تا دلتان بخواهد گرد دارد و غبار. گیاه، لباس خاک است وقتی این پوشش از بین میرود، گرد و خاک که بلند میشوند شهر را به هم میریزند همانطور که خوزستان را به هم ریخته است.
علیرغم همه این تبعات، ترکها اما از «گاپ» خود کوتاه نمیآیند. سال گذشته که کنفرانس بینالمللی مقابله با گرد و غبار در تهران برگزار شد، رضا تکین، سفیر ترکیه در این کنفرانس تأکید کرد که ترکیه از حق حاکمیتی خود درباره آبهایش چشمپوشی نمیکند.
او ادامه داده بود: آب بسیار ارزشمند است، امروز یک بطری آب از یک بشکه نفت گرانتر است و ملتها تأکید دارند که آب حق ماست، حالا که آب از نفت هم گرانتر است، پس چرا نفت را با هم شریک نشویم؟!
نفت کجا و آب کجا؟
مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست که او هم در آن کنفرانس حضور داشت، ادعای سفیر ترکیه را به کلی رد کرد و گفت: این مدعا صراحتاً تمام اصول محیطزیستی را زیر سؤال میبرد. آب یک کالای زیستی است ولی نفت کالای اقتصادی است و هیچ وقت نباید این دو را با هم مقایسه کرد.
محمددرویش آن روز به مشکل مشابه اتیوپی و مصر اشاره کرد و توضیح داد: در اتیوپی هم سالها میخواستند بالادست نیل سدسازی کنند اما دولت مصر که آن زمان مقتدر بود و روابط خوبی هم داشت، اجازه نمیداد. با این حال به محض آن که در مصر انقلاب شد اتیوپی با کمک ایتالیا سدسازی روی نیل را انجام داد که اکنون فاجعه بزرگی را رقم میزند.
اظهارات این دو طرف ترکیهای و ایرانی در کنفرانس بینالمللی مقابله با گرد و غبار نشان میدهد موضوع کاملاً دیپلماتیک است. اما علیرغم اینکه معاون دبیرکل سازمان ملل در این کنفرانس گفت که سازمان ملل بستر گفتوگو بین دو کشور را فراهم میکند، توفیق دیپلماتیکی در این زمینه حاصل نشد تا اینکه بالاخره عطش و گرمای سوزان هورالهویزه را آتش به دامن کرد.
بلای انگلیسی
آتشی که این غفلت از بحرانهای منطقهای و کمتوجهی به رتق و فتق آنها با همسایگان به پا کرده، فقط محدود به هورالعظیم نیست. منطقه سیستان هم تنش از این آتش سوخته است. او هم روزگاری آب داشت که سومین دریاچه بزرگ ایران بود و «هامون» میخواندندش. هزاران نفر گرداگرد وجود با برکتش زندگی میکردند، سالی ۱۲ هزار تن ماهی صید میکردند و ۱۴۰ هزار هکتار زمین کشاورزی را با آبش سیراب میکردند. اما حالا از آن هامون پربرکت جز زمینی خشک و تفتیده چیزی نمانده است.
این حال و روز بلایی است که انگلیسیها به جان سیستان انداختند. وقتی در ۱۸۵۷ میلادی انگلیسیها با تصرف بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب، ناصرالدین شاه را مجبور کردند که معاهده پاریس را بپذیرد، هرات از ایران جدا شد و بخشی از رود هیرمند را هم با خود برد. از آن زمان ایران کشوری به نام افغانستان را پذیرفت و مناقشه بر سر آب هیرمند آغاز شد. این مناقشات ادامه داشت تا سال ۱۳۵۱ که قراردادی میان ایران و افغانستان در کابل به امضا رسید و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد.
اما رفته رفته افغانستان هم ولع سدسازی پیدا کرد و بدون پایبندی به معاهده بینالمللی بر سر آب هیرمند، احداث سدها روی این رودخانه را مدتهاست که شروع کرده است تا جایی که به گفته احمدعلیکیخا، نماینده سیستان و بلوچستان در مجلس، در ۷ ماهه اول سال آبی جاری، تنها ۳ میلیون مترمکعب آب از رودخانه هیرمند وارد کشور شده که نسبت به حقابه ۸۵۰ میلیون مترمکعبی «هیچ» است.
اردیبهشت امسال مجلس محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه را فراخواند تا توضیح دهد که چرا دستگاه دیپلماسی کاری برای حقابهای که افغانستان از ایران ضایع میکند، انجام نمیدهد؟ او گفت که دو یادداشت اعتراضی به دولت افغانستان فرستاده است!
نمایندگان اما معتقد بودند که بستن آب به روی ایران با وجود یک معاهده بینالمللی مورد قبول دو طرف، مسأله مهمی است که دولت باید بیش از پیش نسبت به آن حساسیت نشان داده و تنها به ارسال نامه اعتراضی بسنده نکند.
ظریف هم تنها راهکار باقیمانده را اقدام متقابل و اعمال فشار عنوان و تأکیدکرد: از دولت افغانستان توقع داریم قبل از آنکه جمهوری اسلامی ناگزیر به اقدام متقابل شود نیازهای به حق و قانونی ایران را مورد توجه قرار دهد.
به اندازه میزبانیمان هم سهم نداریم
ظریف آن روز در حالی مجلس را ترک کرد که نمایندگان به او تأکید کرده بودند، رویکرد دیپلماسی محیطزیست باید به صورت بسیار جدی و با اولویت در وزارت امور خارجه تعقیب شود. علی محمد شاعری، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس معتقد است: معاهده جهانی برای کنترل آسیبهای زیستمحیطی لازم است همانگونه که کنوانسیونهایی چون کیوتو پیش از این منعقد شدهاند.
حبیبا… دهمرده، نماینده مردم زابل، زهک و هیرمند در مجلس هم امتیازاتی که ایران به افغانها داده مانند پذیرش مهاجران افغان را یادآوری و اظهار تأسف میکند که علیرغم این امتیازات، هنوز بابت حقابه مردم سیستان از رودخانه هیرمند قرارداد جامعی بین دو کشور منعقد نشده است.
او میگوید: حتی به اندازه آبی که این مهاجران افغان در ایران استفاده میکنند هم سهمی از آب هیرمند نمیبریم.
علیرغم این اعتراضها و دیپلماسی فشاری که ظریف از آن حرف زده بود، هنوز هم تکلیف این حقابه روشن نشده است.
«آبباریکهای» دیگر
بلای «آبباریکه»، خراسان را هم بینصیب نگذاشته است. سال ۸۴، در شمال شرق خراسان رضوی، سدی در مرز ایران و ترکمنستان ساخته شد به نام سد دوستی. این سد ۶۷ درصد آب شرب شهر مشهد را از رودخانه هریرود که از افغانستان به سوی ایران جاری میشود، تأمین میکرد.
اما افغانستان همین دو سال پیش، بزرگترین پروژه عمرانی خود یعنی سد سلما را با کمک هندیها روی هریرود افتتاح کرد و اسباب نگرانی در مورد آب استان خراسان شد. پاسخ افغانها به نگرانی ایرانیها، این بود که بهطور طبیعی افغانستان حق دارد در پروژههای ملی خود اولویت را داخل کشور و منافع درون افغانستانی تعریف کرده و سپس به دنبال انعقاد قراردادها و اثبات حسن همجواریها باشد.
افغانستان پس از آن از تصمیمش برای ساخت ۳ بند دیگر روی هریرود هم خبر داد. خبری که حاکی از بند آوردن یکی از شریانهای حیاتی استان پهناور خراسان است.
مبادا شراره آتش به دامن امنیت افتد
محرومیت مناطق مرزی از حقابهها، مشکلی نیست که فقط مربوط به آن مناطق خاص باشد. عطش و آتشی که بیآبی با خودش میآورد، به راحتی میتواند علاوه بر هورها، امنیت تمام کشور را هم بسوزاند. وقتی منابع آبی از دست میروند، بادهای موسمی ۱۸۰ روزه میتازند، ماهیها از بین میروند و مراتع برهوت میشوند، نه میشود صید کرد و نه کشاورزی و نه دامپروری، همه خانهشان را میگذارند و میروند، مثل ۶۰۰ هزار نفری که در سالهای اخیر سیستان را ترک کردهاند. آنهایی که ماندهاند هم توان رفتن نداشتهاند و در فقر و محرومیت روزگار میگذرانند.
با مهاجرتها به مناطق مرکزی که به نوبه خود دردسرهای تازهای میآفریند، مناطق مرزی خالی از سکنه و تضعیف میشوند.
تنظیم تب دیپلماسی با تب زمین
این فقط ایران نیست که در بحران آبی به سر میبرد. تب ۴۰ درجه زمین را گرفته است و بسیاری از نقاط حتی سردسیر زمین نیز این روزها گرمایی بیسابقه را تجربه میکنند. اما فرق ایران با بقیه نقاط جهان این است که در خاورمیانه است؛ منطقهای که ذاتاً خشک و کم باران است و مهمترین شریانهای آبی ما نیز با دو همسایه، عراق و افغانستان که از قضا سر و سامان درستی هم ندارند، مشترک است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.