آزاد عمرانی با بیان اینکه فائو و سازمان بهداشت جهانی در اجلاس ژنو سال ۲۰۱۵ درمورد احتمال سرطانزایی تراریختهها هشدار دادهاند، افزود: رهبری نیز در بند ۸ از سیاستهای محیطزیست بر تولید محصولات سالم تأکید کردهاند؛ اما پای منافع افراد خاص در میان است. به گزارش تسنیم، مواد غذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به […]
آزاد عمرانی با بیان اینکه فائو و سازمان بهداشت جهانی در اجلاس ژنو سال ۲۰۱۵ درمورد احتمال سرطانزایی تراریختهها هشدار دادهاند، افزود: رهبری نیز در بند ۸ از سیاستهای محیطزیست بر تولید محصولات سالم تأکید کردهاند؛ اما پای منافع افراد خاص در میان است.
به گزارش تسنیم، مواد غذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به محصولاتی اطلاق میشود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود میآید؛ گرچه این محصولات دانشبنیان میتواند از محسناتی مانند پرمحصولی و مقاومت نسبت به آفات بهرهمند باشد، اما مشکلات متعددی نیز برای چرخه طبیعی اکوسیستمها و سلامتی انسانها به وجود میآورد؛ چرخهای که طی هزاران سال گذشته، به روال طبیعی خود ادامه داده و توسط انسان کمتر دستکاری شده است. این موارد چنان مضر است که بنا به قول دکتر ظریف، این محصولات میتواند بهعنوان یک «سلاح» تمامعیار علیه ملتها و حتی برای «عقیمسازی نسلها» مورد استفاده قرار گیرد. اما دانشمحور بودن این محصولات، سبب شده که تاکنون مسؤولین کشور ما از سر خیرخواهی و فارغ از نیت اربابان این صنعت، حمایتهای بیشائبهای را از تولید این محصولات انجام دهند و حتی فراتر از اقدامات تحقیقاتی، تولید تجاری آن را در لایحه برنامه ششم توسعه بگنجانند.
گفتوگو با آزاد عمرانی عضو هیأت رییسه انجمن ارگانیک ایران را در زیر میخوانید:
اخیراً خبری منتشر شد مبنی بر تولید میگوی عاری از بیماری. آیا این هم در رده دستکاری ژنتیکی قرار میگیرد؟
خیر؛ بیوتکنولوژی تاکنون خدمات شایانی به جامعه ارایه کرده است. نباید هر طرح بیوتکنولوژی را با طرحهای دستکاری ژنتیکی اشتباه کنیم. تولید گیاهان عاری از ویروس و همچنین آبزیان عاری از بیماری، طی فرایند کشت و گزینش انجام میشود. با استفاده از بیوتکنولوژی، بسیاری از فرایندهای زیستی در مقایسه با آنچه که در طبیعت اتفاق میافتد تسهیل و تسریع میشود. متأسفانه جریانی در کشور ایجاد شده که درصدد است تعریف جدیدی از بیوتکنولوژی به جامعه تلقین کند؛ اینها میخواهند بگویند دستکاری ژنتیکی مساوی است با بیوتکنولوژی! اینها مخالفان محصولات تراریخته را به مخالفت با بیوتکنولوژی متهم میکند! رواج چنین تفسیری دولت و ملت را گمراه خواهد کرد.
لطفاً در این زمینه بیشتر توضیح بفرمایید. چه اشکالی دارد؟ مگر مهندسی ژنتیک بخشی از بیوتکنولوژی نیست؟
بیوتکنولوژی یکی از وسیعترین و اصیلترین دستاوردهای بشری است. از زمانی که بشر توانست پنیر تولید کند، بیوتکنولوژی وارد زندگی بشر شد. کاربردهای آن در صنایع غذایی، دارویی، پزشکی، کشاورزی و حتی انرژیهای نو قلمرو بیوتکنولوژی را گسترش داده است. مهندسی ژنتیک یکی از شاخههای بیوتکنولوژی مدرن است که با توسعه علم بیولوژی مولکولی کاربردی شده است. بخشی از مهندسی ژنتیک مربوط به تولید موجودات دستکاری شده ژنتیکی (GMO) است. پس محصولات تراریخته زراعی شاخه کوچکی از بیوتکنولوژی است و هم ارز کردن آنها با یکدیگر «تحریف آشکار علم» است. در شگفتم که چگونه عدهای چنین جسارتی به خرج میدهند و به شعور دانشمندان کشور توهین میکنند. آنها فکر میکند مملکت بیوتکنولوژیست و یا مولکولار بیولوژیست ندارد! اینکه بسیاری از اساتید بیوتکنولوژی کشور در دانشگاههای علوم پایه، پزشکی و داروسازی ترجیح میدهند وارد بازی این جماعت اندک نشوند، دلیل بر تأیید گفتار و کردار غلط و غیرعلمی آنها نیست.
موافقان تراریخته هم به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر «توسعه بیوتکنولوژی» و «تأکید بر سند نقشه جامع علمی کشور بر سهم ۳ درصدی بازار زیست فنآوری جهان» و «سند ملی زیست فنآوری کشور مبنی بر تجاریسازی محصولات بیوتکنولوژی» استناد میکنند! چه پاسخی برای این موضوع دارید؟
ما هم موارد فوق را قبول داریم، ولی لطفاً بفرمایید در کجای دنیا زیستفنآوری مساوی با محصولات تراریخته معرفی میشود؟ آنها با استناد به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد زیستفنآوری، گفتار ایشان را به محصولات تراریخته ارتباط میدهند و به اصطلاح تفسیر به رأی میکنند. این انحراف بزرگی است. آیا در فرمایشات ایشان میتوانند اسمی از محصولات تراریخته بیابند؟ اگر این آقایان واقعاً مطیع اوامر رهبری هستند چرا به بند ۸ سیاستهای محیطزیست، ابلاغی مقام معظم رهبری بیتوجهند؟ چرا در برنامه ششم توسعه کشور «توسعه اقتصاد سبز با تأکید بر انرژیهای پاک و تولید محصولات کشاورزی سالم و ارگانیک» مغفول مانده است؟ شگفتا که در تضاد با این سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری «تولید انبوه و تجاریسازی محصولات تراریخته با اولویت تولید برنج و پنبه تراریخته» در برنامه ششم توسعه کشور گنجانده شده است! گفتار و کردار این جمع متناقض است! به نظر من اگر این آقایان یکبار سیاستهای کلی محیطزیست ابلاغی مقام معظم رهبری را مطالعه کنند (خصوصاً بند ۸) پاسخشان را برای همیشه خواهند گرفت. مقام معظم رهبری بر توسعه زیستفنآوری تأکید میفرمایند، از طرفی دیگر قیدشان بر موضوع محصولات کشاورزی «تولید محصولات سالم و ارگانیک» است. من فکر میکنم همه چیز روشن است!
شرایط این علم در ایران نسبت به دنیا چگونه است؟ یعنی ما در دنیا چه جایگاهی داریم؟
در کشور ما مهندسی ژنتیک کاربردی نسبت به جایگاه کنونی این فنآوری در جهان دو نسل علمی فاصله دارد. در نسل اول مهندسی ژنتیک، ژنها بین گونههای مختلف انتقال داده شدهاند (ترانسژنیک)؛ مثل انتقال سم Bt از باکتری «باسیلوس تورنجنسیس» به ذرت و پنبه. در نسل دوم ژنها در درون گونهها جداسازی و منتقل شدند (سیس ژنیک).
اما در نسل سوم مهندسی ژنتیک، به دلیل کشف عوارض فعالیتهای قبلی، هرگونه دستکاری ژنتیکی بسیار محافظهکارانهتر و محتاطانهتر از قبل پیش میرود. در تحقیقات فعلی، مهندسین ژنتیک فقط ژنهای معیوب را شناسایی و جهشهای نامطلوب را ویرایش میکنند. روش CRISPR Cas9 که بر مبنای ویراستاری ژنی استوار است توانسته است دغدغههای بسیاری از دانشمندان را مرتفع نماید.
متأسفانه در ایران شاهد هستیم فنآوری مهندسی ژنتیکی تبلیغ میشود که در دهه ۹۰ میلادی مرسوم بوده و به عنوان روشی پرمخاطره و ماجراجویانه شناخته میشود.
با این شرایط، هزینههای تحقیقاتی در این عرصه هدر رفته و بینتیجه بوده است؟
به نظر من با روشن شدن ابعاد و مخاطرات محصولات دستکاری شده ژنتیکی، نباید این طور فکر کنیم که از عدم کشت بذرهای تراریخته ضرر کردیم؛ بلکه در مقابل از مخاطرات آنها در امان ماندهایم. نتیجه همه طرحهای تحقیقاتی نباید لزوماً به تجاری شدن بینجامد و در طبیعت رها شود. ضمن اینکه تفسیر قانون ایمنی زیستی اینگونه است: اگر طرحی توجیه اقتصادی داشته باشد، بخش غیردولتی به عنوان متقاضی بر روی این فنآوری سرمایهگذاری خواهد کرد و آنگاه پس از طی کلیه آزمایشها و ارزیابیهای لازم و طی مسیرهای قانونی، تجاری خواهد شد. اگر میخواهیم بیوتکنولوژی در کشور کاربردی شود، بخش خصوصی باید به مؤسسات تحقیقاتی سفارش بدهد. زیرا آنها هزینه و فایده یک سرمایهگذاری و محصول جدید را بهتر از بخش دولتی میشناسند. پس ابتدا باید دستاوردهای مهندسی ژنتیک فعلی کشور را ارزشگذاری و سپس به مزایده بگذاریم. این ارزشگذاری شامل کل هزینههای انجام شده است، که باید توسط متقاضی غیردولتی خریداری شود. اینکه ما با هزینه دولتی، گیاه تراریختهای تولید کنیم و بعد با استفاده از نقاط کور قانون، تجاریسازی کنیم کاملاً غیرقانونی است.
به نکته جالبی اشاره فرمودید. یعنی دولت قانوناً نمیتواند برنج و پنبه تراریخته را تولید انبوه و تجاریسازی کند؟
دقیقاً، مطابق بند ۲ قانون ایمنی زیستی نمیتواند. ولی میتواند به عنوان مالک فنآوری، منفعت تجاری و حق امتیاز این دستاورد را به بخش غیردولتی واگذار کند. یعنی یک هیأت کارشناسی از سازمان خصوصیسازی بیایند و روی این دستاوردها ارزشگذاری کنند و مزایده برگزار نمایند. در صورت عدم وجود خریدار باید بذرهای تراریخته جزو اموال دولت باقی بماند.
فکر میکنید پنبه و برنج تراریخته چقدر قیمتگذاری شود؟
در مورد ارزش فعلی و واقعی آنها نظری ندارم، ولی بهای تمام شده این دستاوردها به نظر من کمتر از ۵۰ میلیارد تومان نخواهد بود. زیرا هزینه بورسیههای دانشجویی، حقوق پرسنل، هزینههای آزمایشگاهی، مواد مصرفی، ارزش ژرم پلاسم مادری و بالاسری دولت باید لحاظ شود. بهای تمام شده فقط به مدیریت هزینه برمیگردد و ارتباطی با کیفیت ادراک شده محصول ندارد. بخش غیردولتی باید به عنوان متقاضی ملاحظات اقتصادی را لحاظ کند و اگر برایش توجیه اقتصادی داشته باشد خریداری نماید. ممکن است بخش دولتی بیش از مبلغ ارزشگذاری بپردازد، یا بالعکس حاضر نشود حتی ۱۰۰ میلیون تومان هم بپردازد که البته در این صورت واگذاری کأن لم یکن خواهد شد. این واگذاری تشریفاتی دارد و به هیچ وجه دولت نمیتواند دستاوردی را که از محل بودجه عمومی کشور و یا سایر منابع دولتی تأمین شده است، خارج از این تشریفات به غیر واگذار کند.
موافقان تراریخته ادعا میکنند که بیش از ۷۰ محصول تراریخته در اروپا ثبت شدهاند؟
بله؛ صحیح است. اتحادیه اروپا تابع قوانین سازمان تجارت جهانی است و قانوناً نمیتواند منعی برای تجارت محصولات تراریخته ایجاد کند. ولی با این حال به کشورهای عضو اتحادیه اروپا این اختیار را داده است که در محدوده جغرافیایی کشورشان، خودشان مستقلاً تصمیم بگیرند. در حال حاضر دولتهای اروپایی با اعمال محدودیت و ممنوعیت، نهضت پاکسازی اراضی کشاورزی از محصولات تراریخته را آغاز کردهاند (GMO Free Land). چنانچه بخشهای زیادی از اراضی فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئد و نروژ عاری از کشت تراریخته شدهاند. کشورهایی نظیر سوییس، اتریش، آلمان، لیختن اشتاین و لوکزامبورگ با اعمال مهلت قانونی تولید و کشت تراریخته را معلق کردهاند. حتی در آلمان برای آب معدنی هم برچسب GMO Free زدهاند! دافعه محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) در این کشور منشأ اجتماعی-اقتصادی ندارد و کاملاً علمی است.
بنابراین ثبت تعداد ۷۰ محصول تراریخته، به هیچ عنوان دلیلی بر کثرت سطح زیر کشت نیست. چنان که در کشور پرتغال کمتر از ۵۰۰ هکتار اراضی تراریخته وجود دارد و ۵۷ محصول نیز در این کشور ثبت شده است. ممکن است یک محصول ثبت شود، ولی مورد اقبال واقع نشود. برای مثال بیش از ۱۰۰ رقم برنج ثبت شده داریم، ولی تنها کمتر از ۱۰ تای آنها مورد مصرف قرار میگیرد. از طرفی دیگر اغلب محصولات تراریخته برای مصرف دام (Feed) میباشد و مستقیماً به مصرف انسان نمیرسد. پس تحلیل این آمارها مهم است.
برگردیم به بحث قبل؛ موضوع تحقیقات مهندسی ژنتیک تا کجا ادامه پیدا کرده است؟
وقتی روند تکامل دانش بشر را در زمینه بیولوژی مولکولی مرور میکنیم و با نگاهی جدید به ۲۰ یا ۳۰ سال قبل برمیگردیم و به اولین گیاههای دستکاری شده ژنتیکی مینگریم، اذعان خواهیم کرد که چقدر سادهانگارانه به موضوع دستکاری ژنها میپرداختیم و از کنار موارد پیچیده زیستی به سادگی و ناآگاهانه عبور میکردیم.
در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی تمرکز بر مباحث بنیادین ژنتیک مولکولی بود؛ مثلاً در سطح شناخت ژنوم و توالیهای ژنتیکی که شاخه جدید «ژنومیکس» را در تحقیقات بیولوژی مولکولی به وجود آورد.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، پروتئینها، یا پروتئومیکسها، که ترجمه ژنوم است، در کانون توجه قرار گرفت. این روند تا کشف مکانیزمهای تبدیل ژن به پروتئین بالغ، و بررسی کنشهای متقابل ژنها وپروتئینها پیش رفته است.
امروزه دانشمندان وارد عرصه بررسی متابولیتها و فرایندهای بیوشیمیایی سلولی شدهاند؛ دانش وسیع «متابولومیکس» از این رشته منفک شده است.
اقلام کشاورزی پرخطر تراریخته موافقانی نیز دارد؛ حتی این موافقان، مدعی هستند سندی مبنی بر نیاز این محصولات به آفتکش وجود ندارد. نظر شما در این زمینه چیست؟
این حرفها مبنای علمی ندارد؛ برای نمونه مقالهای در سال ۲۰۱۲ منتشر شد که نشان میدهد مصرف سموم علفکش به میزان ۱۸۳٫۰۰۰ تن زیاد شده و به علت مقاوم شدن آفات به سم Bt، میزان آفتکشها هم افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
در اثر تبلیغات گسترده کمپانیهای ذینفع و ایادی آنها در داخل کشور، مقامات علمی و دولتی نیز تا به حال فقط از فواید تراریختهها شنیده و آن را باور کردهاند.
میدانیم که انتقال ژنها در حالت عادی در طبیعت ممکن نیست؛ این ژنها با چه ترفندی وارد انواع دیگر سلولها میشود، و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد؟
در حالت عادی یک ژن را نمیتوانیم وارد سلول کنیم. چون سلول، قابلیت خودتنظیمی دارد و ژن خارجی را پَس میزند. برای ورود ژن به سلول نیاز به شاهکلیدی است که هر قفلی را باز میکند. این شاهکلید همان پروموتورهایی است که عموماً از ویروسهای بدخیم جدا شدهاند. اینها نیز در کنار آن ژن خاص وارد ژنوم میشود و البته الگوی وراثتی این ژنها نیز عموماً غالب است.
به بیان ساده این میشود که وقتی بذر کلاسیک را در مزرعهای کشت میکنیم و در مزرعه مجاور بذر دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) میکاریم، ژن کلاسیک در تقابل با ژن تراریخته تا ۷۵ درصد مغلوب میشود و ژن تراریخته با همان نسبت غالب خواهد بود.
کشت آزاد این محصولات در کنار محصولات کلاسیک، سبب آلوده شدن و تراریخته شدن محصول کلاسیک خواهد شد، درست است؟
بله؛ این ژن تراریخته با گردهافشانی در طبیعت تکثیر میشود؛ یعنی مزارع اطراف خودش را هم تراریخته میکند؛ از این گذشته این ژنهای تراریخته، در آمریکا و قبل از انجام ارزیابیهای زیستمحیطی و سلامتی، ثبت پتنت (ثبت تجاری) شده، و سپس در محیطزیست رهاسازی شده است. یعنی مالکیت معنوی این بذرها هم در اختیار اینهاست؛ و ما اگر از اینها استفاده کنیم، پس از پیوستن به WTO باید به این شرکتها غرامت گسترده هم بپردازیم. این یکی از روشهای منفعتطلبانه معمول و مرسوم در اقتصاد سرمایهداری است. اینها منافع اقتصادیشان را بر مسؤولیتهای انسانی و زیستمحیطی، ترجیح میدهند.
به این ترتیب، کشاورز محصول تراریخته هم میتواند از همسایهاش که کشاورز محصول کلاسیک است، شکایت کند؟
جالب است که به لحاظ عقلانی کشاورز معمولی، باید از کشاورز اقلام پرخطر تراریخته شکایت کند و خسارت بگیرد. زیرا مزرعهاش به ژنهای جدیدی آلوده شده است؛ ولی مطابق قوانین پتنت (مالکیت معنوی)، کمپانی فروشنده بذر تراریخت میتواند از کشاورز عادی که محصولش آلوده شده، مطالبه وجه کند! چون این ژنها پتنت شدهاند و جرم آن کشاورز شوربخت دزدی ژن است!
نظر مجموعه حاکمیت و دولت درباره تراریختگی، یا در مورد تولید غذای سالم چیست؟
در مورد شخص رهبر معظم انقلاب باید گفت که تأکیدات مکرر ایشان بر تولید غذای سالم، – که در بند ۸ از سیاستهای ابلاغی محیطزیست نیز کاملاً و بهوضوح به آن اشاره شده است – نشان میدهد که «تولید محصولات کشاورزی سالم و ارگانیک» تا چه اندازه برای ایشان با اهمیت است.
دولت محترم نیز باید در مورد نفوذ صاحبان منافع این شرکتها، که یکی از مصادیق مهم نفوذ، و مورد تأکید رهبر معظم انقلاب است، هوشیار باشد و مخاطرات غیرقابل انکار در محصولات تراریخته و همچنین سلامت نسلهای آینده را در نظر بگیرد.
میگویند کشورهای پیشرفته از این محصولات استفاده میکنند، چرا ما باید از این محصولات استفاده نکنیم؟
استفاده از این محصولات، تنها در ۲۶ کشور (عموماً جهان سومی) مجاز است. کشت این محصولات در آمریکا و کانادا در اثر فشار سیاسی کمپانیها و جنایتکارانی مانند مونسانتو – که هم بزرگترین تولید کنندگان سلاحهای شیمیایی و هم تولیدکنندگان بذرهای تراریخته هستند – آزاد است؛ که البته از طرف مردم این کشورها به شدت مورد اعتراض است.
در اروپا تاکنون حداقل ۱۷ کشور اروپانی تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی را بهطور کلی منع کردهاند. واردات تراریختهها از خارج اتحادیه هم حداکثر با ۱ درصد تراریختگی، و با زدن برچسب آزاد است. مصرف این محصولات پرخطر در روسیه طی یک دهه اخیر از ۱۲ درصد به تنها «۲ صدم درصد» رسیده است.
آیا میتوانید ثابت کنید که این محصولات سالم نیست؟
مدافعان تراریختگی باید ثابت کنند سالم است؛ آنها باید ثابت کنند، با وجود این همه تحقیقات که ریسک بالای این محصولات را نشان داده، چرا بدون دلیل بر سالم بودن این محصولات اصرار دارند؟ آیا مدرکی بر سلامت ارایه میکنند؟ خیر. نه تنها در کشور ما، بلکه حتی در آمریکا هیچ ممیزی برای احراز سلامت این محصولات وجود ندارد. چطور میشود ادعا کرد که این محصولات سالم است، و ریسک ندارد؟ حداقل در دراز مدت؟
دوستان به گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۰ استناد میکنند و میگویند هیچ خطری در مورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی تا این لحظه گزارش نشده است!
چرا نتایج نشست مشترک فائو و سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۵ در ژنو را منتشر نمیکنند؟ در این گزارش صراحتاً به احتمال سرطانزایی ماده گلایفوسیت که همراه اغلب محصولات تراریخته وجود دارد اشاره شده است. مردم بهترین قاضی هستند. وقتی ۸۸ درصد از جمعیت مردم آلمان محصولات تراریخته را رد میکنند؛ این مفهومی ندارد جز بیان این حقیقت که وقتی خطرها و ریسکهای محصول نسبت به فواید آن بزرگتر باشد آن محصول توسط مصرفکنندگان عاقل مردود میشود.
ما مدافعان کشاورزی ارگانیک، کشاورزان را به مصرف کمتر سم و مواد شیمیایی ترغیب میکنیم. تلاش میکنیم سبک کشاورزی را تغییر داده و مبتنی بر دانش کشاورزی اکولوژیک پیش ببریم. کشاورز باید پایبند به عملیات صحیح کشاورزی در مزرعهاش باشد. این ضرورت باید در دولت مورد بررسی قرار گیرد و روی آن اجماع شود.
آیا معتقدید عملکرد وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه قابل دفاع است؟
باید عرض کنم روشهای پرداختن به این مسأله در وزارت جهاد کشاورزی اشتباه است؛ متأسفانه در گذشته هم همین روند حاکم بوده است؛ مجموعه دولت جای بخش خصوصی عمل میکرد و خودش در ارزیابیها به خود نمره قبولی میداد! برای نمونه به کرم ساقهخوار اشاره میکنم. تا قبل از دهه ۵۰ کرم ساقهخوار در ایران اصلاً وجود نداشت. این آفت در سال ۱۳۵۰ درون کودهای فسفاته آمریکایی وارد ایران شد و به جان شالیزارهای برنج افتاد! سپس مجبور شدیم سم دیازینون را بخریم و داستان تا به امروز ادامه دارد!
درباره محصولات دستکاری شده، ژنتیکی نیز دوستان وزارت کشاورزی نباید از سوداگران این تجارت و ذینفعان واقعی تراریختهها غافل شوند. آنها قبلاً آفت به ایران صادر کردهاند که بعد به ما سم بفروشند. فردا کلزا و ذرت تراریخته میدهند و بعد برایمان علفکش و آفتکش اختصاصی میفرستند. مدام باید از آنها سم بخریم. این یعنی خوردن مقادیر بیشتری سم توسط مردم! این وابستگی مخالف روشن آرمانهای اقتصاد مقاومتی است. چون سم یک محصول مصرفی است و بازار ما و قیمت سم در کنترل تولیدکنندگان بذرهای دستکاری شده ژنتیکی خواهد بود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.