روزگار ترحمبرانگیز ترامپ! البته که ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستمکاری است بر گوسفندان، ولی به هر حال این اوضاع و احوال عمو سام اگر ترحمبرانگیز نباشد، قطعاً رقتانگیز است! ما که میگوییم روزی صدبار خودش و دیگرانی که او را برای رسیدن به پست ریاست جمهوری تشویق کردهاند را لعنت میکند و اگر […]
روزگار ترحمبرانگیز ترامپ!
البته که ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستمکاری است بر گوسفندان، ولی به هر حال این اوضاع و احوال عمو سام اگر ترحمبرانگیز نباشد، قطعاً رقتانگیز است! ما که میگوییم روزی صدبار خودش و دیگرانی که او را برای رسیدن به پست ریاست جمهوری تشویق کردهاند را لعنت میکند و اگر پشیمانی شاخ داشت، تا فلک، شاخهای جنابشان بالا رفته بود.
حساب و کتاب که درست از کار در نیاید همین میشود، لابد خودش را معجزه هزاره سوم تصور کرده بود که میآید و میزند و به هم میریزد و خرده حساب صاف میکند و گندهگویی میکند و هلمنمبارز میطلبد و آنچه در سالها تجارت آموخته را با سیاست ترامپی مخلوط میکند و معجونی به خورد دنیا میدهد که همگان به پایش بیفتند و بزرگیاش را بستایند و کرنشکنان العفو العفو گویند تا ایشان هم ترحمی کرده و بگذارد اروپایی و آسیایی و آمریکایی بشوند نوکر خانهزاد و دستپرورده، البته همه محاسبات هم اشتباه نبود و بودند کشورها و مقامات و شاهانی که آنچه او در سر میپروراند را برایش به انجام برسانند و شیرینی پیروزی نیم بند را برایش گوارا کنند!
اروپاییها و روسها و چشمبادامیها که برای خودشان اهن و تلپی دارند خیلی زودتر از آنچه ایشان فکر میکرد، شمشیر را از رو بستند و دو ریالیشان افتاد که اگر بیشتر از این کوتاه بیایند باید تا قیام قیامت سواری مفت و مجانی به کاخ سفید بدهند، عربستان شیرده هم که بله قربانگو بود، یکدفعه هوا برش داشت و شاخهایش را هر جا که رسید فرو کرد و شد قوز بالا قوز و مصیبتی عظمی!
تحریم و تهدید نفتی و بانکی هم شد تیغ دو لبه، از یک طرف نظام ایران را نشانه میرود و از طرف دیگر وضعیت اقتصادی نیمه سامان یافته شهروندان آمریکایی را تهدید میکند و چارهای جز اجرای نیم بند و دادن معافیت و یکی به نعل و یکی به میخ کوبیدن برای عمو سام باقی نمیگذارد، راشا گیت هم که در کنار پیروزی دموکراتها در کنگره شده است بلای خانگی که انگار شروع و پایانش دیگر دست ترامپ جان نیست و باید منتظر روزهای سخت خود در مقابل افکار عمومی آمریکا و ایضاً اصحاب جدید کنگره باشد!
داشت زندگیاش را میکرد این پیرمرد ۷۲ ساله، قدر عافیت را ندانست و رییسجمهوری مثل بختک افتاده روی سرش، حالا مانده است که همچنان به لفاظی و تندخویی و تمسخر خودی و غیرخودی و این کشور و آن کشور ادامه دهد و یا پرچم غلط زیادی کردیم را بالا بگیرد و از در مذاکره و مدارا و مماشات جلو بیاید.
ما که میگوییم در بر همان پاشنه خواهد چرخید که دوستمان سر پر بادی دارد و هر چه زور دارد، میزند تا همه را مطیع و فرمانبردار خودش کند که بهنظر هوشنگخانی ما اگر چنین کند باید فاتحهاش را خواند و قلیانش را سر حوصله کشید!
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.