دلالی فرهنگی در نفت؟! سمیه مهدوی- هوچیگری، باجگیری، شانتاژ کردن عباراتی کوبنده هستند که این روزها ابزار جماعتی دلال شده است! تا با نشان دادن ضربشصت به قربانیان خود بتوانند مبالغ هنگفتی را به جیب بزنند. ماجرا جایی رقتبار میشود که این شیوه منفور را در چارچوب کارِ رسانهای مد کنند و عدهای معدود را […]
دلالی فرهنگی در نفت؟!
سمیه مهدوی- هوچیگری، باجگیری، شانتاژ کردن عباراتی کوبنده هستند که این روزها ابزار جماعتی دلال شده است! تا با نشان دادن ضربشصت به قربانیان خود بتوانند مبالغ هنگفتی را به جیب بزنند.
ماجرا جایی رقتبار میشود که این شیوه منفور را در چارچوب کارِ رسانهای مد کنند و عدهای معدود را به هوس بازکردن دکانی فرهنگی! وارد گود بازی کنند.
کارچاقکنهای خبری شاید جزو مشاغل کاذبی به حساب بیایند که درآمدهای چشمگیری را از طعمههای خود کسب میکنند.
روز و روزگاری قلم، حرمت داشت و قلمفروشی به زیرپوست مطبوعات رسوخ نکرده بود. اهالی شریف این صنف با دغدغههایی از جنس روشنگری حقایق تمام سعی خود را برای تلنگر زدن به ناهنجاریهای جامعه انجام میدادند حال با دیدن تغییر رویه برخی رسانهها نظارهگر به قهقرا رفتن شرافت شغلی شان هستند که به واسطه سوداگری فرصتطلبان شأن کاریشان را زیر سؤال میبرند. متأسفانه از آنجایی که همیشه پای دلالان در میان است مطبوعات نیز نتوانست خود را از وجود این جماعت واکسینه کند و شد آنچه که نباید.
در زمانی که انتظار میرود رسانهها بهویژه آنهایی که ادعای کار تخصصی در صنایع مختلف را دارند به صورت حرفهای به تحلیل و واکاوی عملکرد شرکتها، کارنامه مدیران و مسؤولان بپردازند از میان این حجم از مشکلات به دنبال پهن کردن توری برای به دام انداختن قربانیان خود هستند و با گرفتن یک آتو، نقرهداغشان کنند.
تهدید و تطمیع، شده کار این روزهای همان جماعت قلیل. با یک قلم و یک برگ کاغذ که بیشتر شبیه قرارداد ترکمانچای است به سراغ طعمه خود میروند؛ به همین طریق قراردادهای میلیونی را پیشروی قربانیانشان میگذارند، یا امضا میکنید یا منتظر عواقبش باشید!
باید گفت بزنبهادرها به سبکوسیاق جدیدتری در راسته بازار کارچاقکنها اسب مراد خود را میتازانند. ردپای این اتفاقات را میتوان در حوزه سودآوری مانند صنعت نفت، پتروشیمی، بورس و قس علیهذا به خوبی رصد کرد.
همان رسانهای که وظیفه جدا کردن سره از ناسره و به اصطلاح خوب از بد را دارد تا در قالب نقدی منصفانه و به دور از جهت گیریها رسالت خود را انجام دهد، دستمایه تنی چند از سوءاستفادهگران شده تا خارج از قاب اصول حرفهای و اخلاقی تیشه به ریشه شرکتهای خصوصی و دولتی بزند.
همین چند روز پیش بود که در کانال خبری منتسب به بخش پتروشیمی، خبری درج شد که گویای عزل یک مدیر و به دنبال آن انتصاب شخص دیگری به جای آن مدیر معزول با چاشنی تخریب بود؛ یک عزل و انتصاب صوری که حتی خود مدیر و معاونینش از آن بیخبر بودند! ظاهراً تم این سناریوی «کمیک-تخیلی» برمبنای عدم امضا کردن یک قرارداد صدمیلیونی با یک شرکت پتروشیمی نگاشته شده بود. امری که از سوی دستاندرکاران آن سایت خبری تکذیب شد و اینگونه مدعی شدند که کانال مذکوری که خبر را منتشر کرده هیچ ربطی به سایت نداشته و جالبتر اینکه بعد از مدتی حساب کاربری آن نیز حذف شد!
نیازی به گفتن نیست که رسانه و مطبوعات روزهای سخت و طاقتفرسایی را از نظر مالی و امکانات موجود پشتسر میگذارد که اشاره به آنها خود یک مثنوی هفتاد من کاغذ محسوب میشود و صاحبان رسانه برای روشن نگه داشتن این چراغ علیرغم دیدن مهجوریتها دندان برسر جگر میگذارند تا روزی نرسد که پایههای این امر به این واسطه سست شوند، با این وجود عملکرد چند سایت و کانال تیشه به ریشه وجهه کار مطبوعات میزند. معالوصف بازارِ مجوزهایی که وزارت ارشاد به متقاضیان این صنف صادر میکند داغداغ است ؛ جای سؤال دارد حال که با دست و دل بازی یکی پس از دیگری شمار سندداران این صنف افزایش مییابد، آیا نظارت خاص تری به فعالیت حرفهای رسانهها پس از صدور مجوز صورت میگیرد؟
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.