وکیلالرعایا یعنی این! عجب ملت ناسپاسی هستیم ما، بعد از عمری، یک نمایندهای پیدا شده که حواسش بوده و از سر لطف و مهربانی و البته وظیفه، تصمیم گرفته کاری انجام دهد که رضایت رأیدهندگان محترم را جلب کند. این همه سر و صدا و ناله و وامصیبتا سر دادن ندارد، شما فکر […]
وکیلالرعایا یعنی این!
عجب ملت ناسپاسی هستیم ما، بعد از عمری، یک نمایندهای پیدا شده که حواسش بوده و از سر لطف و مهربانی و البته وظیفه، تصمیم گرفته کاری انجام دهد که رضایت رأیدهندگان محترم را جلب کند.
این همه سر و صدا و ناله و وامصیبتا سر دادن ندارد، شما فکر کنید هر نماینده با این همه وقتی که برای قانونگذاری و بررسی بودجه و صلاحیت و استیضاح و کار شبانهروزی میگذارد اگر بخواهد گرهای از کار خلق باز کند و برای انجام آن مجبور باشد برود ته صف بیمه و دارایی و بانک و گمرک و صرافی! خانه پرش میتواند در طول یک سال گره از کار چند نفر باز کند؟ حالا یک نفر پیدا شده که با تمام مشکلات و کار شبانهروزی و بیخوابی و به دور از سیاستزدگی و کاسبی و نگاه حزبی و جناحی و باندی، تصمیم گرفته مشکلگشای خلقا… باشد.
اصلاً مگر قانون و مقررات برای این فقره وجود ندارد، یک کارت ورودی، گرین کارتی، حلالمسایلی، نباید برای این امور باشد، فرض کنید یک وکیلالرعایایی و یا حتی یک مسؤول دغدغهمند اهل تحقیق و بررسی و کارگشایی، بخواهد بیهوا و سرزده خودش را مثل عقاب برساند بالای سر کارمندان و کارشناسان یک اداره و به عینه وظیفهمداری و قانونمندی و رعایت ضابطه و قاعده ایشان را مورد ملاحظه قرارداده تا اگر کم و کاستی و دورزدنی در کار باشد را قبل از همه دیده و جلو آن را بگیرد.
همین میشود که نماینده و مسؤول محترم دیگر جرأت نمیکند سرزده جایی برود و میشود آنچه نباید بشود. چند هزار خودرو بدون تشریفات وارد میشود و چندین هزار بخشودگی و معافیت غیرشفاف روی دست دولت باد میکند و مردم هم ناراضیتر از قبل میشوند و کسی هم جوابگو نیست!
حالا یک عده خارجنشین شکم سیر، آن طرف آبها نشستهاند و برای خودشان شایعه درست میکنند و فیلمهای تقطیع شده و عکسهای فتوشاپی و صداهای همگامسازی شده تهیه و تولید کرده و روانه شبکههای از خدا بیخبر اجتماعی میکنند و ما مردم ساده دل هم گول آنها را میخوریم و با هیاهو و شلوغ کاری باعث میشویم همان انگشتشمار وکیل و وزیر و مسؤول و مربوط محترم مشکلگشا هم غلاف کرده و ما را به حال خود رها کنند!
مسؤولین محترم، از من هوشنگخان یک لا قبا میشنوید، باید جدی و محکم به این فقره ورود کرده و به مردم یادآوری کنید که کسی که قانون مینویسد و آنهایی که تأیید و ابلاغ میکنند، میتوانند در وقت ضرورت و البته بر حسب وظیفه قانونی و انسانی خود، فیالمجلس و فیالفور قانون از خود ساطع کرده و آن را به اجرا درآورد تا بدینسان گره از کار خلق باز شود و واجب است که دوربیندار و کارمند خاطی و ارباب رجوع مشایعت کننده و همه و همه حساب کار دستشان بیاید، که اگر نیاید، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود! و باز فرمایش کنند که ما مسؤولان خیلی متین و مؤدب و انگلیسیدان رساله کوادکوپترنویس حواسمان همه جوره به وظیفهای که رأیدهندگان محترم بر عهده ما گذاشتهاند، هست و لطفاً کسی دایه دلسوزتر از مادر نشود، بنابراین منبعد بر خلقا… فرض است که به پای صندوق رأی رفته و بدون هیچگونه توقع و انتظاری نماینده و وکیل و رییس را انتخاب کرده و سر به زیر انداخته و به خانههای خود بازگردند! که صلاح مملکت خویش، وکلا و وزرا و رؤسا و خسروان دانند!
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.