۴ صفری که سفری شد!! اینجور که در خبرگزاریها آمده، ظاهراً باید خیلی زود با ۴ تا از صفرهای ریال ملی خداحافظی کرده و دیگر نمیتوانیم شاهد حضور افتخارآمیزشان بر روی فیش حقوقی و اسکناس و قبض و جریمه باشیم! حالا چرا با این همه عجله و همگی با هم، نمیدانم؟ یکی نیست به […]
۴ صفری که سفری شد!!
اینجور که در خبرگزاریها آمده، ظاهراً باید خیلی زود با ۴ تا از صفرهای ریال ملی خداحافظی کرده و دیگر نمیتوانیم شاهد حضور افتخارآمیزشان بر روی فیش حقوقی و اسکناس و قبض و جریمه باشیم! حالا چرا با این همه عجله و همگی با هم، نمیدانم؟ یکی نیست به این ۴ قلوهای افسانهای بگوید که لااقل یکییکی میرفتید تا ما هم ذرهذره به نبودنتان عادت میکردیم!
البته این سفر بدون بازگشت صفرهای چهارگانه، خوبیهای زیادی هم دارد، فیالمثل یکدفعه و به صورت آنی، به اندازه ۴ تا صفر، قدرت خرید مردم بالا میرود. یعنی به جای آنکه ۸۰۰۰۰۰ ریال پول بیزبان را بدهی تا بتوانی یک کیلو گوشت استخواندار پردنبه! بخری فقط کافی است دست در جیب کرده و ۸۰ ریال بگذاری کف دست قصاب محله! یعنی رسماً قیمت گوشت برمیگردد به دوران سربازی هیتلر!
یکی دیگر از مزایای این طرح فوقالعاده این است که دیگر نه حقوق نجومی داریم، نه رانتهای بزرگ و نه حتی اختلاسهای سر به فلک کشیده، دست بالایش حقوق یک فوق مسؤول همه فن حریف میشود ۱۰ هزار تومان و یا خانه پرش یک نفر هر چند که هنرمند و دورزن و رانت باز حرفهای باشد میتواند یک میلیارد تومان اختلاس کرده و چون نمیتواند با این عدد از کشور خارج شده و ویلای خوشگل خوشگل بخرد، از خیر اختلاس میگذرد و با شرافت زندگی میکند! و اینگونه حتی از آمار اختلاس و جرم و فساد و رانت و باندبازی هم به شدت کاسته میشود و به همان گل و بلبل معروف نزدیک و نزدیکتر میشویم.
به نظر هوشنگخانی ما، این همه مزیت آنقدر ارزش دارد که به خودمان دلداری داده و دوری صفرهای سفر کرده را تحمل و باور کنیم و لااقل در این مورد، بهبه و چهچه نثار مسؤولان محترم مربوطه کنیم!
البته اینجور که ما حساب و کتاب کردیم فقط یک مشکل کوچکی بروز میکند و آن این است که همچنان با ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ ریال حقوق کارمندی نمیتوانیم از پس گوشت و مرغ و برنج و پوشاک و کرایه و اجاره و ویزیت و گوجهفرنگیهای به قیمت آب روان، بر بیاییم و یحتمل درب بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید و توفیری در شکم و جیب و سفره خالی ملت غیور همیشه در صحنه نمیگذارد، البته ناگفته پیداست که خط فقر هم به لحاظ ارادت و قرابتی که با کارمند و کارگر و کاسب جزء و مردم بینوا دارد، فیالفور خودش را از آن بالا بالاهای ۴ صفری! بهصورت اورژانسی میرساند بالای سر این جماعت که لااقل سقف محکم و غیرقابل نفوذ و عبوری بالای سرشان باشد که اگر سکه و شمش و قیر و کاغذ و برنج و موز و دلاری از آن بالاها و از دست سلاطین رفته و نرفته بر سرشان آوار گشت، ایشان محکم و استوار اجازه ندهد که به اندازه ارزنی به دست خلقا… برسد و همان بالا، لوطیخور شود و برود پی کارش!!
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.