وزیر راه و شهرسازی:قانون ضد انحصار هیچگاه در ایران شکل نگرفته است اساساً نظام بازار در اقتصاد بهوجود نیامده است عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در همایش میزگرد اقتصادی با موضوع سوسیالیسم و بازار سوداگری گفت: معتقدم نظام بازار در ایران شکل نگرفت زیرا آنچه در ایران با عنوان نظام بازار آزاد نقد میشود […]
وزیر راه و شهرسازی:قانون ضد انحصار هیچگاه در ایران شکل نگرفته است
اساساً نظام بازار در اقتصاد بهوجود نیامده است
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در همایش میزگرد اقتصادی با موضوع سوسیالیسم و بازار سوداگری گفت: معتقدم نظام بازار در ایران شکل نگرفت زیرا آنچه در ایران با عنوان نظام بازار آزاد نقد میشود به واقع نقد نظام بازار آزاد نیست.
اساساً جریان مدرنیته و نوگرایی در ایران با گرایش چپ وارد ایران شد و هنوز، سایه اندیشه چپ در همه فرایندهای روشنفکری، دولت مدرن، فرایند تصمیمگیری و تصمیمسازی وجود دارد؛ با اینکه حدود ۱۰۰ سال از مشروطه میگذرد.
به گزارش مناقصهمزایده به نقل از روابطعمومی پایگاه اطلاعرسانی وزارت مسکن و شهرسازی، بخشهایی از متن سخنان آخوندی در ذیل آمده است:
آیا اساساً چیزی به مفهوم بازار آزاد در ایران وجود دارد؟ یا نظام، نظام بازار سوداگری (مرکانتیلیستی) است. معتقدم نظام بازار در ایران شکل نگرفت زیرا آنچه در ایران با عنوان نظام بازار آزاد نقد میشود به واقع نقد نظام بازار آزاد نیست.
در هنگام صحبت از سیاستهای اقتصادی باید یکبار از دیدگاه جامعهشناسی اقتصادی و بار دیگر از منظر اقتصاد سیاسی به موضوع نگاه کنیم. در محیط اقتصاد سیاسی بخش عمده اتفاقات رخ داده قلبماهیت پیدا کرده و دچار تله سیاست میشوند؛ ارزیابی تله سیاست در سیاستهای اقتصادی بسیار مهم است.
اساساً ایسمها مشکلی از مشکلات کشور ایران حل نمیکنند و آنچه که سرانجام باید به آن توجه داشته باشیم مفهومی است تا بتوانیم در ایران مورد بازخوانی قرار دهیم. همچنین با وجود تئوریهای فشردگی زمان و مکان و اینکه امکان بازخوانی مفاهیم فرازمانی و فرامکانی وجود ندارد لذا به دنبال مفهوم ایرانشهر هستم که در آن مفهوم بتوان دستاوردهای بشری را مورد بازنگری قرارداد. بهطور حتم میخواهیم یاد بگیریم اما آنچه یاد میگیریم باید در چهارچوب ایران باشد.
مبنای سخنانم از سوسیالیسم بازار و سوداگری در ایران، اقتصاد سیاسی است که از موضوعهای پرچالش است؛ در این بین به دنبال متن بوده و در بند حاشیهها نیستم.
در بازگشت به عصر ناصری در شرح مفهوم بازار میبینیم که تجار بزرگی داشتیم که اتحاد منافع فراوانی با دربار داشتند و در همه چیز از جمله سود با هم شریک بودند و عمده فعالیتهای آن دوره نه بر مبنای شفافیت، رقابت و فنآوری که در مبادله امتیاز بوده و تعریف بسیار تیپیکال و استاندارد از بازار سوداگرایانه بود و این ویژگی مختص ایران نبود که در قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی در کشور انگلستان و در سراسر جهان مطرح بود.
اساساً نقد مرکانتیلیستی از آنجا شروع شد که اگر بخواهیم اقتصادی داشته باشیم که رفاه اجتماعی ایجاد کند باید به تخصصگرایی برسیم که آدام اسمیت نیز آن را مطرح کرد. همچنین نکته من این است که بیش از ۱۰۰ سال از مشروطه گذشت و ما هیچگاه نتوانستیم وارد بازار آزاد اقتصادی شده و از سوداگری عبور کنیم.
در دایرهالمعارفهای مختلف اقتصادی در تعریف مرکانتالیسم مقالات مختلفی میبینیم و این شیوه در بسیاری از کشورها وجود دارد و با عنوان دفاع از منافع ملی هنوز کشورهای اقتصادی تمایل دارند از هرگونه شفافیت و مسؤولیت اجتماعی فراتر بروند و با قدرت متحد شوند و نظام توزیع منافع ایجاد کنند.
در ایران آنچه که رخ داد این بود که پیش از مشروطه، تجار خارجی جای تجار داخلی را گرفتند و توزیع منافع بهتدریج به تجار خارجی داده شد که آخرین آنها در دوره قاجار، امتیاز تنباکو بود. در عمل در ابتدا کار همکاری بین دربار، تجار داخلی و همچنین خارجی بود اما بهتدریج که تجار داخلی ریشه دواندند تجار خارجی را کنار زدند تا مشروطه رخ داد و تجار توانستند خود را پیدا کنند و در نهایت توانستند در مجلس نیز حضور پیدا کنند. اما همه چیز در مشروطه دوم مخدوش میشود که عمده جو روشنفکری نیز تحت تأثیر همان دوره است.
شکلگیری اقتدار با عنوان حمایت از مردم
گروه اجتماعیون و عامیون یعنی سوسیال دموکرات در باکو، رشت و تبریز تشکیل و جریان چپگرایی ایجاد میشود. همچنین به محض آنکه پهلوی اول مستقر میشود جریان اندیشهای به دولت و دولتی که به دنبال اقتدار بود ورود پیدا میکند. بدینمعنا که اقتدار را تحتعنوان حمایت از مردم شکل میدهد. تمامی اندیشههای سوسیالیستی رسماً در حکومت پهلوی اول مستقر میشود و بهتدریج بازار سنگر به سنگر از قدرت داخلی خارج میشود که در همان زمان نیز بسیاری از مقامات دولتی این موضوع را نمیپذیرند کمااینکه عنایتا… سمیعی که سمت وزارت داشت مجبور به استعفا شد.
در دهه ۴۰ انقلاب سفید شاه و مردم بخش اصلی زیربنایی فکری بود که ناشی از اندیشههای سوسیالیستی است. اصلاحات ارضی، واگذاری سود کارخانهها به مردم و اصل چهاردهم انقلاب سفید شاه و ملت در سال ۵۳ که همان پدربزرگ قانون حمایت از مصرف کننده میشود.
جریان گسترش سوسیالیسم در پهلوی دوم و پس از آن را هم در سیستم اقتصادی و هم در جریانهایی که توسط فرح همسر شاه ادامه یافت و در همه سیستمهای فرهنگی و در صداوسیما شاهد بودیم. معتقدم بحث سوسیالیسم بحثی ریشهدارتر از بحث روز ما است و اساساً به نحوه ورود اندیشه نوگرایی به ایران مرتبط است. از طرفی آنچه ما در سنت داشتیم سیستم سوداگرایانه بود که در آن مباحثی همچون بازار آزاد معنایی نداشت و بازار به دنبال آن بود تا خود را به قدرت وصل کند و این بحث تا انقلاب ادامه داشت.
برابری مفهوم اصل ۴۴ قانون اساسی با اساسنامه حزب کارگر اروپا
اصلیترین آموزه سوسیالیسم مالکیت ابزار تولید بود و اینکه ابزار تولید در اختیار کیست؟ اصل ۴۴ قانون اساسی میگوید که تمام ابزار تولید در اختیار دولت است و ما این روند را در اساسنامه حزب کارگر در اروپا از سالهای ۱۹۱۸ تا ۲۰۱۳ نیز شاهد بودیم.
قانون ضد انحصار هیچگاه در ایران شکل نگرفته است
مالکیت ابزار تولید، نبود سیستم ضد انحصار و ضد رقابت را پیش و پس از انقلاب شاهد بودیم. قانون ضد انحصار هیچگاه در ایران شکل نگرفت اما سیستم قیمتگذاری شکل گرفت و جریان دولتی شدن گسترش بیشتری پیدا کرد. در ادامه ما همچنان فاقد نظام ضد انحصار و نظام کنترل رقابت بودیم تا به مفهوم و سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ که تحول بزرگی را گشایش اقتصادی ایران مطرح میکرد، رسیدیم.
براساس سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴، به همه عناوین بخش خصوصی اجازه ورود به اقتصاد و بهرهمندی از آن داده شد که تحول بزرگی به شمار میآید و کوچک نیست. اما مهم این است که تله سیاست را در این اصل پیدا کنیم و این آن چیزی است که رخ داد. بدین معنا و بر اساس آمار، خصوصیسازی در ایران به معنای واقعی خصوصیسازی نبود بلکه تغییر واگذاریها به دیگر نهادهای دولتی و عمومی، خصوصیسازی تلقی شد و اصل ۴۴ در تله سیاست افتاد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.